موضوع: "بدون موضوع"

یک تجربه در زندگی

یک تجربه در زندگی: وفاداری همسران: اعتماد همدیگر را جلب کنید . دروغ به یکدیگر نگویید. بنای مستحکم بسازید و به حقوق هم تجاوز نکنید. خواستهای معقول یکدیگر را بفهمید. محیط خانه را متشنّج نکنید. زن شوهرش را تحقیر نکند. زن از همسر خود در نزد دیگران بد نگوید.زوجین در راه علم و در راه معنویت تلاش کنند. کرامت زن بسیار مهم است پس در مقابل مردان دیگر خضوع نکند.همسران یکدیگر را دیندار نگه دارید . خیلی ازمردها و زنان طرف مقابل خود را بهشتی می کنند و خیلی ها جهنمی، همسران نباید به یکدیگر نیش و کنایه زنند.مرد نباید به زنش اهانت کند و زن هم نباید شوهرش را تحقیر کند در شغل و غیره . زندگی زیباست اگر زنان با حداقل در آمد همسر خود شادمانه زندگی کنند و طمع نداشته باشند . طمع در زندگی فاتحه یک زندگی سالم را می خواند. هر یک از همسران چه تحصیلات بالا داشته باشند و یا نداشته باشند باید بدانند او همان همسری است که با او ازدواج کرده است و توقع بیجا نداشته باشند. سازگاری دراوائل زندگی واجب است تا این زندگی جا بیفتد. زوجین باید به یکدیگر وفادار باشند و حرف کوچک را بزرگ نکنند. اساس محبّت بین همسران ، اعتماد و اطمینان به یکدیگر است.زن مسلمان اگر به تجملات و افراط درآرایش و انحراف در مدگرایی مشغول شود خانواده را متزلزل ساخته است.به قول معروف آب در کوزه ما تشنه لبان می گردیم ، هدف و مقصود از زندگی سعادت بخش را می دانیم درکنار و نزدیکی ماست ولی چرا به افق دور دست نظاره می کنیم شیوه ای که خود ماآنرا انتخاب کرده ایم حال بهانه های اسرائیلی ما را تنها نمی گذارند. امّا چگونه می شود چه اتفاقی می افتد که روزبروز طلاقها زیادتر وزندگی های جوانان امروز دستخوش آسیب قرار می گیرد؟چیزی که سرنوشت انسان را می سازد انتخابش است پس انتخاب صحیح کن و تا آخرین نفس به آن پای بند باشد و کمیّتها تو را آزار ندهد کیفیت زندگی راکه در دست زوجین است باید بالا برد تا در این نردبان ترقی بتوانند به کمال انسانیّت برسند تا خود و خانواده ایشان طعمه حریق بوالهوسی ها نشوند.

انقلاب ما انقلاب نور است

انقلاب ما انقلاب نور است
رچه انقلاب اسلامی دارد از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است . امام خمینی(ره) ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است . امام خمینی(ره) چشم دنیا به انقلاب ما معطوف است . امام خمینی(ره) این انقلاب با تائیدات غیبی الهی پیروز گردید . امام خمینی(ره) انقلاب ما متکی به معنویات و خداست . امام خمینی(ره) پیروزی انقلاب مرهون فداکاریهای دلاورانه ملت ، خصوصاً شهیدان است . امام خمینی(ره) رمز پیروزی شما ایمان و وحدت کلمه بود . امام خمینی(ره) خون شهیدان ، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است . امام خمینی(ره) انقلاب اصیل ماجلوه ای از نهضت پر عظمت حضرت رسول ا... (ص ) است . امام خمینی(ره) دهه فجر انقلاب اسلامی مبارک -پیروزی انقلاب در 22 بهمن مبارک - شور حسینی جریان دارد

فرا رسیدن دهه فجر مبارک

فرا رسیدن دهه فجر را گرامی می داریم و از خداوند تعالی تقاضا می کنیم 1- فرج مولایمان را برساند- 2- مثلث فتنه را طبق فرمایشات رهبر عظیم الشان (دشمن شناسی) نابود بگرداند . 3- تا فرج مولایمان، انقلاب اسلامی ایران را که مزیّن به خون شهدا است از دستبرد چپاولگران حفظ نماید4- به جوانان ما بصیرت عنایت فرماید تا لباس آغشته به رنگهای گوناگون اخلاقی و رفتاری مذموم را از بدن خود دور سازند- 5- نسلهای ما را پشتیبان انقلاب قرار دهد تا به کوری چشم دشمنان اسلام شکوفه های پیروزی و گرده های آن جهان را خوشبو سازد.

1518006551f2724317-6989-4666-bc43-16ae7561ed55.jpg

دیو چو بیرون رود فرشته در آید

دیو چو بیرون رود فرشته در آید:
چه لحظات شیرینی ، بعد ازبیرون رفتن دیو - انتظار کشیدیم تا روز موعد بسر آمد- 12 بهمن روز ورود امام بعد از سالها انتظار و دغدغه های فراوان - بعد از کشته شدن یاران امام در زیر شکنجه ها و اهانتها - دلها همه شاد بود - مردم با شادی بیرون ریختند - می دانستیم که موفق به دیدار امام نمی شویم ولی شادی کنان به خیابان ریختم - ما در خیابان انقلاب حرکت کردیم ولی از پیچ شمیران جلوتر نتوانستیم برویم - بوی عطر امام خمینی گویی در فضا پیچیده بود - ساعتها بچه به بغل ایستادیم تا فهمیدیم امام به بهشت زهرا رفتند. خود را به خانه رساندیم تا صحبتهای امام را از تلویزیون بشنویم - فایده نداشت -ارام ارام خود را به مدرسه رفاه رساندیم - منتظر امام بودیم - آنجا بود که شنیدیم سخنان پر ارزش امام را - از هر بیان امام نسبت به دولت (توذهن این دولت می زنم)کلی خوشحال می شدیم و فریاد الله اکبر سر می دادیم. - ان روز و شب با وجود حکومت نظامی دولت لعین بختیار شادی کنان بیرون می ریختیم و شعار ها قوی تر از قبل فریاد می زدیم شبها راحتی را از بختیار گرفته و روزها در برابر نظامیان اول به قصد هدایت آنان - یادم است که شوهر خواهرم از سرباز خانه فرار کرده بود و در منزل ما بود- مادرم در بشت زهرا کمک به جوانان برای آماده کردن قبر ها بود - ما نمی دانستیم چگونه صبح را شب و شب را روز می کنیم - انقدر برای فرا رسیدن روز موفقیت تلاش بود که هیچ یاسی وجود نداشت - کفشهای جوانان در خیابانها بود و شاهد بر این بود که هنگام فرار از دست سربازان جا مانده است- خدایا شکر اگر بخواهم خاطرات ان روز را تعریف کنم کتاب می شود. وقتی فرشته آمد و رادیو د تلویزیون انقلابی و موقتی در دست حزب الله قرار گرفت مردم مصمم تر شدند و با امید بخدا منتظر پیام امام بودند و امام هر چه می گفتند جوانان انقلابی انقلاب را پیش بردند . حکومت نظامی دشمن چیزی بیهوده بود فقط دشمن زمانهای حکومت نظامی را زیاد می کرد و لی تاب و توان از دستش در رفته بود- مردم گروه به گروه مجروحین را به بیمارستان می بردند - چلوار و پارچه برای کفن و مجروحین به سرعت توسط مردم اماده می شد . بچه ها نه اب می خوردند و نه غذا - فقط شوق انقلاب و بوی پیروزی سراسر ایران را پر کرده بود- خبر ها لحظه به لحظه ما را شاد می کرد.

15174831620131082536-news.jpg

اهانت منافقین به ولایت و امامت

روایت سوزندان خانه علی و زهرا علیهما السلام-اهانت منافقین به ولایت و امامت
مدائنی از سلمة بن محارب از سلیمان لیثی از ابن عون نقل می کند که ابوبکر کسی را نزد علی فرستاد ، می خواست که او را مجبور به بیعت کند ولی علی بیعت نکرد. پس عمر با شعلۀ آتشی آمد، فاطمه کنار در با او برخورد کرد ، فرمود: ای پسر خطاب به خیال خود می خواهی خانه ام را به رویم آتشی بزنی؟
گفت : آری، این از آنچه که پدرت آورد مهم تر است .

1517384188demo_fatemieh_1.jpg

خداوند تعالی دست چه کسانی را می گیرد؟

خداوند تعالی دست چه کسانی را می گیرد؟ حال که دست شیعیانش را گرفته و انقلابی با عظمت به ما داده پس لحظه به لحظه باید در مسیر معنویت حرکت کنیم ووظیفه انسانی و دینی خود را انجام دهیم. چرا ما شیعیان کم کاری داریم در نشر فرهنگ اسلامی- چرا ما شیعیان فقط خود را می بینیم و توجه به نیازمندیهای خود دارم - کجاست آن محراب علم - کجاست آن نور ظلمت شکن که بر اساس بر پایی شربعت الهی قدمهای هر فتنه را سست کند. من وشما مسلمان شیعه هستیم پس چرا با نشر اکاذیب دنیای مجازی مخالفِ جهت تربیتی قران حرکت می کنیم و قادر نیستیم زنگارها را بزوداییم.

1517055248golvajeh-doostiha-1.jpg

فتنه و آزمایش الهی

فتنه و آزمایش الهی:
1-
رسول اکرم(ص) فرمود: لا تکرهو الفتنه فی اخر الزمان ، فانّها تبیر المنافقین(کنزلعمال 31170/30883)در اخر زمان فتنه را ناخوش نداشته باشید زیرا آن فتنه ها منافقان را نابود می سازد.
2- امام صادق(ع) فرمود: تمنوا الفتنه ففیها هلاک الجبابرة و طهارة الارض من الفسقه؛ آرزومند فتنه باشید زیرا فتنه باعث نابودی ستمگران و پاک شدن زمین از لوث وجود فاسقان است.(میزان الحکمة حدیث 15749)
3- امام علی(ع): من شب نار الفتنه کان وقودأ لها(غررالحکم)
هر کس آتش فتنه را بر افروزد خود آتشگیره آن شود.
4-امام علی(ع): لا تقتحموا ما أستقبلتم من فور الفتنه و امیطوا عن سنتها –
هر گاه فتنه رو به شما آورد خود را در آن مَیَفکنید و از سر راه آن کنار روید.(غررالحکم)
5- رسول خدا(ص) فرمود: لیغشین امتّی من بعدی فتن کقطع اللیل المظلم ، یصبح الرجل فیها مومنأ و یمسی کافرأ و یمسی مومنا و یصبح کافرا یبیع أقوام دینهم بعرض من الدنیا قلیل(کنزالعمال)
پس از من فتنه هایی همچون پاره های شب تار امتم را فرا پوشاند چندان که آدمی بر اثر آنها شب مومن باشد و روز کافر ، روز مومن باشد و شب کافر مردمانی دین خود را به اندک متاعی از دنیا می فروشند.
6-
رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
إِنَّ مِمَّنْ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ- مَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَةً عَلَى شِیعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ- فَقُلْتُ بِمَا ذَا قَالَ بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِیَائِنَا إِنَّهُ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ یُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِق‏
همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند، کسی هست که در فتنه‌گری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. (راوی) گفتم: برای چه؟ (امام) گفت: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستانمان. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته می‌شود و مؤمن از منافق بازشناخته نمی‌شود.
وسائل‌الشیعة ج 16 ، ص 179 ، ح 21289 )
7-
امام علی علیه السلام:
کُن فِی الفِتنَه کابنِ اللَّبونِ لا ظَهرَ فَیَرکَبَ و لا ضَرعَ فیَحلَبَ؛
در فتنه ها همچون شتر دو ساله باش؛ نه پشتی دارد تا سوارش شوند و نه پستانی تا شیرش را دوشند
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 469 ، حکمت 1)

15159366600153.jpg

بهترین راه قرار گرفتن در زمره یاران امام زمان (عج)

بهترین راه قرار گرفتن در زمره یاران امام عصر(عج):)
برای این کار باید دید که امام زمان (عج) که خود یکی از امامان و پیشوایان دینی ما است چه اعمالی انجام می دهد و زمانی که ظهور کند چه برنامه هایی را اجرا می کند. همان گونه که می دانیم در دین اسلام بهترین چیز برای رشد و تعالی و رسیدن به خدا، ایمان و عمل صالح است، لذا برای اینکه بتوانیم یار و یاور امام زمان (عج) شویم همان اجرای دستورات دینی؛ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات بهترین کار و آغاز راه برای خود سازی و تهذیب نفس است.

151557217802fffa8f-362c-4d8d-ae22-8925753640d1_0.jpg

پیام به دوستان - دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا

#خداوندا تا آنجا که نفس می کشیم با هر گونه فتنه و آشوب مبارزه خواهیم کرد .و با دلی محکم در راه اسلام وو لایت مداری قد علم خواهیم کرد تا پوزه سگ صفتان را به خاک بمالیم و پرچم اسلام را با نوشته پر عظمتش "الله "که مستجمع جمیع صفات الهی است بدست صاحب اصلییش امام زمان می دهیم. درخت قوی اسلام وپر عظمت راه حق و حقیقت همچنان پیش می رود و هیچ فتنه ای نمی تواند در این مسیر پر انسجام و پر وحدت را چالش ایجاد کند.برای خشنودی امام زمان و شهدا موافقت خود را اعلام دارید.زنده باد سید علی.

15149810271053500x375_1446010545242173.jpg

دعای فرج برای رفع فتنه

دلها را با خواندن دعای فرج آرام نگه دارید - برای نابودی دشمنان داخلی و خارجی بسیار دعا نمایید. صلوات فرستادن تنها وسیله خشنودی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد. دعا کنید دشمنان اسلام در هر رنگ و لباسی هستند رسوا شوند..من انقلابی هستم .شما جوانان نیز انقلابی باشید تا عزّت هدیه الهی برای شما باشد.

1514808146faraj_4_.jpg

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- بخش 32

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- بخش 32


32-یَتَضَّمُنا السّلطان
پناه بخدا از
سلطانی که در بارۀ ما ستم کند
سیاست عرصه آفت خیز است و در اینجا ضرورت ایجاب می کند به سراغ نهج البلاغه برویم: امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید:
سیره سیاسی با اصول ایجابی و اصول سلبی تعریف می شود؛
امام در اصول ایجابی خطوط کلّی سیاست را ترسیم می کند:
1-حفظ حدود الهی و قانون گرایی در خطبه 224نهج البلاغه؛ " وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِیتَ عَلَى حَسَکِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِی الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحُطَامِ بخدا سوگند اگر تمام شب را روی خارهای سخت ، بیدار به سربرم یا مرا به غل و زنجیر بکشند این نزد من محبوتر است از آنکه خدا و رسولش را روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به یکی از بندگان ستم کرده یا چیزی از مال دنیا را غصب نموده باشم.
2-پایبندی به کیفیت استخدام وسیله که امام علی(ع) در سیاست خویش جز به حقّ عمل نمی کرد و هدف برای او به هیچ وجه وسیله را توجیه نمی کرد و هرگز در سیاست به دروغ ، خیانت ، پیمان شکنی دست نیازید.
سیاست امام علی(ع) براساس:
3-صراحت و صداقت بود.
4-در عرصه سیاست زمان شناس بود و از حوادث و اتّفاقات شگفت زده نمی شد."أعرف النّاس بالزمان مَن لم یتّعجب من احداثه(غررالحکم ودرالکلام ج2ص449)
5-امام آینده نگر ی و عاقبت اندیشی داشت ."ایّها الناس لا خیر فی دنیا لا تدبیر فیها"ای مردم در دنیایی که در آن تدبیر نباشد خیری نیست. (البرقی – المحاسن ص 5)
6- امام در سیاست خود که سیاست علوی بود اعتدال و میانه روی را در نظر می گرفت و پرهیز از افراط و تفریط و انحراف به راست و چپ را گمراهی می دانست "الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ" (خطبه 16)راست و چپ گمراهی است راه مستقیم و میانه جاده وسیع حقّ است.
7- عدالت خواهی و عدالت ورزی شیوۀ دیگر امام علی(ع) است" العدلُ سائسُ عامٌ" عدالت تدبیر کننده ای است به سود همگان(نهج البلاغه حکمت437)
8- مشورت و رایزنی " لا یستغنی العاقل عن المشاورة " هیچ خردمندی از مشورت بی نیاز نیست(غررالحکم و دراالکلم ج2 ص354)
امام در اصول سلبی سیاستمداران را پرهیز می دهد:
1-قدرت طلبی- امام می فرماید؛ اگر در تو قدرت و نخوتی پدید آمد به قدرت خداوند بنگر تا عقل و خرد از دست رفته به تو باز گردد.
2- استبداد و خودکامگی "من استبّدَ برَایه هلک " هر که استبداد ورزد هلاک شود.(حکمت161)
3-خشونت ورزی، " من خشُنَت عریکتُهُ أفقرت حاشیتُهُ" هر که درشتخو باشد و خشونت ورزد مردم از گرداگرد او بگریزند.(غررالحکم و درالکلم ح5ص325)
4- انحصار طلبی و تنگ نظری که سیاستمدار جز خود را نبیند.بخدا سوگند ،پس از من بنی امیه زمامدارانی بسیار و بد خواهند بود که مانند شتری خشن که با دهان گاز می گیرد و با دست به زمین می کوبد و با پا لگد می زند. "وایم الله لَتجدنَّ بنی امیه لکم ارباب سوء بعدی، کالنّاب الضَّرُوس تعذِمُ بفیها و تحبطُ بیدها و تزینُ بِرجلها" (خطبه 93)
5- دنیا زدگی در امور مادی و معنوی است که آدمی را به انحطاط می کشاند – دنیازدگی منشأ تباهی و ستم و بیدادگری است(حکمت385)
6-دروغ گویی و فریبکاری از اصول سلبی که سیاستمداران نباید به دروغ و فریب و خیانت متوسل شوند.(خطبه16)
7-تزویر و ریاکاری که پایه های سیاست را سست می کند (خطبه122)
8- سازش کاری، سازش کاری سیاسی- پا گذاشتن بر اصول اخلاقی و تعدی یه موازین انسانی و نادیده گرفتن معیارهای عقلانی و پشت کردن به ارزشهای دینی برای رسیدن به آرزوهای نفسانی و مطامع حیوانی و منافع آنی است(حکمت110)(ر.ک. تفسیر موضوعی نهج البلاغه –دکتر دلشاد)

15142002152149.jpg

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- بخش 31

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- بخش 31



31-یَنکُبَناالزّمان
پناه بخدا از
که روزگار ما را واژگون بخت کند

نکب در لغت به معنای ، عدول ، انحراف، است.
امام علی(ع) در نهج البلاغه خطبه 123؛ در بارۀ اهل صفیّن فرمود: نُکُبٍ عن الطریق، از راه حق منحرفند.
"وإنّ الذّین لا یومنون بالاخرة عن الصراط لناکبون" .(مؤمنون74)آنانکه به آخرت تسلیم نمی شوند از راه راست منحرفند.
روزگار مدح و ذم (سعد و نحس )در معنای قرآنی:
روزگار نیز صاحب مدح و ذم است. البّته در این بیان، خود ایّام محکوم به مدح و ذم نیستند، بلکه منظور ایّامی است که نوع عملکرد انسانها در آن مطرح می شود.
روزگار مدح در آیات قرآن:
ولایت مولای علی ابن ابیطالب (ع)و روز غدیر – وروز نزول قرآن:
الف :روز مدح و بسیار مبارک در آیات الهی:" الیوم اکملت لکم دینکم و أتممتُ علیکم(مائده/3)
" إنّا أنزلناه فی لیلة القدر."
ب: روز انجام حسنات و دوری از سیئات " إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ "(هود/114)
پ:کسب روزی حلال ، روز سپاس و تشکر از نعمتهای الهی است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید و از شیطان پیروی نکنید(حرام خوری) که او برای شما دشمنی آشکار است.(بقره/168)
ج: روز مدح ؛روز گره گشایی از کار مردم:
آیه هفت سوره طلاق در این رابطه آمده است: «لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا؛ بر توانگر است که از دارایى خود هزینه کند و هر که روزى او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده خرج کند خدا هیچ کس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تکلیف نمى‏‌کند خدا به‌زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى‏‌کند.
د :روز مدح ،روز دوری از گناهان کبیره:
:" الذِینَ یجْتَنِبُونَ کبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ " آنان که از گناهان کبیره و فواحش (شرک – سحر – زنا- ربا – شهادت دروغ – خیانت – عهد شکنی – قتل نفس- عاق والدین – ترک نماز )دوری می کنند.
شناخت روز ذم:
در آیات قرآن تنها در دو مورد به «نحوست ایام» اشاره
شده است. آنجا که می‌فرماید: فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ: ما تندباد وحشتناک
سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنها فرستادیم که مردم را همچون تنه‌های نخل ریشه‌کن
شده از جا برمی‌کند.
همچنین می‌فرماید:" فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً"(فصلت/16) بادی سخت و سرد در روزهایی شوم بر آنها فرستادیم.(باد سخت و هلاک کننده عذاب الهی بر بشر به دلیل عملکرد ناصحیح او)
ویژگیهای انسان مذموم و عملکرد او در روزگار بر طبق آیات قرآن:
 انسان و وسوسه هاس شیطانی او . :
(الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ﴾ (حشر 16)
 انسان نادان و ستمگر در سیاست و اقتصاد و اخلاق:
"لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ"(حدید/25)
 انسان با آرزو های دست نیافتنی؛
قرآن کریم می فرماید: «َامْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى‌»(نجم/24)
 انسان ستم پیشه" إنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ؛ همانا او ستم‌پیشه و جاهل است.(احزاب/72)
 انسان زیانکار «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» (سوره العصر، 2)
 انسان کم ظرفیت که نه تحمّل شر دارد و نه تحمّل خیر" :
" فأما الإنسان اذا ما ابتلاه ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن و أما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن"(والفجر/15/16)
 انسان فریب خورده که در برابر پروردگار سرکشی کند :
قرآن گرفتار شدن آدم و حوا را در دام شیطان، برای ما بیان می کند:
"فَدَلَّئهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لهَمَا سَوْءَاتهُمَا وَ طَفِقَا یخَصِفَانِ عَلَیهْمَا مِن وَرَقِ الجْنَّةِ وَ نَادَئهُمَا أَ لَمْ أَنهْکُمَا عَن تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُل لَّکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِین» (اعراف/22)- وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ» (انفال/ 60)
 انسان و دشمنی آشکار او با پروردگار خود:
"وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ"(بقره/96/98)‌
(اى پیامبر) هر آینه یهود را حریص‌ترین مردم، حتّى (حریص‌تر) از مشرکان، بر زندگى (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهى یافت، (تا آنجا که) هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند، در حالى که (اگر) این عمر طولانى به آنان داده شود، آنان را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست.
 انسان مصّر بر گناه و حریص و ناسپاس(در آیات 19 تا 21 سوره معارج :ان الانسان خلق هلوعا. اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا.
در این چند آیه کریمه بحثی است درباره انسان و مطلب به گونه ای تقریر شده است که مفسرین در قسمتی از تفسیر این آیه با یکدیگر اختلاف کرده اند که آیه را چگونه تفسیر کنند.
ترجمه آیه این است: همانا انسان هلوع آفریده شده است. هلوع یعنی حریص. انسان حریص آفریده شده است. «اذا مسه الشر جزوعا»؛ «این گونه آفریده شده است که اگر بدی به او برسد بسیار جزع کننده و بسیار مضطرب و نگران است؛ با رسیدن یک شر جزع فراوان می کند.
و اذا مسه الخیر منوعا؛ «اما اگر خیر، چیزی که فایده ای برای او دارد، به او برسد منوع است یعنی به آن می چسبد و آن را رها نمی کند و به دیگری نمی دهد.

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- پناه بخدا از اینکه شیطان بر ما چیره کند-30

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- پناه بخدا از اینکه شیطان بر ما چیره کند
30-أن یستحوذ علینا الشیطان
پناه بخدا از
آنکه شیطان بر ما چیره کند

ابلیس در قرآن:
ابلیس موجودی است زنده ، مکلّف، نامرئی و فریبکار، که از امر خداوند سرپیچی کرد و به آدم سجده نکرد ، در نتیجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گردید.ابلیس یازده بار در قرآن بکار رفته و أکثرأَ بنام شیطان {{{(شطن: دور شدن از خیر)خوانده شده است – شیطان از جن است نه ملک- حدود تسلط شیطان و شیاطین فقط وسوسه قلبی و بهتر نمایاندن بدیها و بالعکس است و جز این تسلّطی ندارند.. }}}ابلیس در صحاح و قاموس آنرا عربی و از ابلاس گرفته است و در قاموس عجمی بودن آنرا نیز متحمل دانسته است.
در صافی از امام رضا(ع) نقل شده : نام او حارث بوده ولی ابلیس نامیده شده است که از رحمت خدا مأیوس گردید.(قاموس قرآن – سید علی اکبر قریشی)
"قل أعوذ بک من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربِّ أن یَحضرون" (المؤمنون-97-98)
بگو ، پروردگارا از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم و پروردگارا از این که شیاطین نزد من حاضر شوند به تو پناه می برم.
"و امّا ینزعنک من الشیطان نزعُ فاستعذ بالله إنّه سمیع علیمٌ(اعراف 200)
اگر از جانب خدا دچار وسوسه ای شدی ، بخدا پناه ببر زیرا او شنوا و داناست.
امام صادق(ع) فرمود: " لقد نَصبَ ابلیسُ حبائلهُ فی دارالغُرور ، فما یقَصِدُ فیها الاّ اولیاءنا(تحف العقول 301)
ابلیس در این سرای پر فریب ، دامهای خود را پهن کرده و هدف او کسی جز دوستداران ما نیست.
امام صادق(ع) فرمود: "إنّ الشیاطین أکثر علی المؤمنین من الزّنابیر علی اللّحم "(البحار 94/143/31)هجوم شیطانها به مؤمنان بیشتر از هجوم زنبورها به گوشت است .
امام علی(ع) فرمود: عوامل گمراه کننده سه تاست: زن دوستی که شمشیر شیطان است و شرابخواری که دام شیطان است و عشق به درهم و دینار که تیر شیطان است.(الخصال 113-91)
پیامبر خدا(ص) فرمود: در آینده فتنه ها و حوادث گمراه کننده ای پیش خواهد آمد که انسان صبح را با ایمان آغاز می کند و شب که فرا می رسد به کفر افتاده است ، مگر کسی که خدای تعالی او را به دانش و آگاهی زنده کرده باشد (کنزالعمال/30883)
امام علی(ع)فرمود: "فی صفة الملائکه – لم یختلفوا فی ربّهم باستِحواذ الشیطان علیهم (نهج البلاغه خطبه 91)در توصیف فرشتگان می فرماید : شیطان بر آنان استیلا نیافت تا بر اثر آن در بارۀ پروردگارشان دچار اختلاف شوند.
امام باقر (ع) فرمود: بر شما باد به صدقه دادن ، صدقه را صبح زود بدهید که روی ابلیس را سیاه می کند.(تحف العقول/298)

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- پناه بر خدا از کوچک شمردن گناه-29

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- پناه بر خدا از کوچک شمردن گناه


29-احتقار الصغیرة
پناه بخدا از
کوچک شمردن گناه

امام صادق(ع) فرمودند:"لاصغیرةٌ مع الاصرار، ولا کبیرةٌ مع الاستغفار". با وجود اصرار ، صغیره ای وجود ندارد و نه کبیره ای با وجود استغفار-
اصرار چیست؟
"ولم یُصّروا علی ما فعلوا و هم یعلمون"(آل عمران 135)
به آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند ، در حالی که می دانند.
امام صادق(ع) فرمود: "الاصرار أن یذنب الذنب فلا یستغفره و لایُحدث نفسه بتوبة فذلک الاصرار". اصرار این است که گناه کرده ، طلب بخشش نکند و نفسش را در مسیر توبه قرار ندهد ، پس این است اصرار. در حدیث معصومین(ع) آمده است : مؤمن گناهش را مانند کوهی می بیند که بالای سرش است و هر لحظه در ترس است که بر سرش بریزد و منافق گناهش را مانند مگسی می بیند که بر بینی اش می نشیند و او آن را می پراند(جامع السعادات – ملا مهدی نراقی)
گناه کوچک با یک یا دو بار ارتکاب در قلب اثر نمی گذارد ولی با تکرار ، اثرات ضعیفش متراکم شده ، قوی شده، به تدریج در قلب اثر گذار است؛چنانکه قطرات آب که پشت سرهم به سنگی اصابت کنند، سوراخش می کنند ولی همین مقدار آب ، اگر یک بار به آن بریزد اثر نمی کند؛ از آن رو رسول خدا(ص) فرمود: "خیر الاعمال ادومها و إن قلّ"- بهترین عملها پر دوام ترین آنهاست هر چند اندک .- طاعتی دوام داشته باشد ، نافع است هر چند کم باشد- سیئه ای که دوام داشته باشد زیان دارد ، هر چند کم باشد-
" الرجل یذنب الذنب ، فیقول: طوبی لی لم یکن غیر ذلک: >هرگز این رانگویید> مرد گناه کرده و بگوید: چه خوب ! گناهی غیر از این نداشتم.(همان)

15140269182149.jpg

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع-پناه بخدا از بدی باطن-بخش 28

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع-پناه بخدا از بدی باطن

28- من سوء السریرة
پناه بخدا از
بدی باطن
عالم باطنی دارد و ظاهری – که هر دو چه ظاهر و باطن باید یکی باشد که در غیر اینصورت اگر با هم هم آوائی نداشته باشد نفاق شکل می گیرد و انسان با جنین رفتاری منافق شمرده می شود. انسان باید حُسن فاعلی و هم حُسن فعلی داشته باشد. یعنی ظاهر خوب و باطن خوبی داشته باشد که سوء السریره چه تخریب عجیبی می کند و در آخر انسان را رسوا ی دنیا و آخرت می کند. انسان نباید خطا و لغزش در زندگی داشته باشد خطا و لغزش باطنی از نوع جهالت است که از سوء السریره حاصل می شود.انسان نباید خطا و لغزش در زندگی داشته باشد خطا و لغزش باطنی از نوع جهالت است که از سوء سریره حاصل می شود.
" الهی قد سترتَ علیّ ذنوبأ فی الدنیا و أنا أحوج الی سترها علیّ منک فی الاُخری "معبودا ، تو گناهانی از مرا در دنیا پوشاندی که من به پوشاندن آنها در آخرت نیازمندم ترم (مفاتیح الجنان اعمال ماه شعبان)
"یا من أظهر الجمیل و ستر القبیح " ای که زیبائی آشکار کنی و زشتی را بپوشانی"(کلینی – کافی- ج2 ص 577 -578)
از یزید بدتر چه کسی است؟ او جَد در جَد حیوانی در شکل انسان بوده و تربیت شدۀ بازار یهودیت و مسیحیت ،بازن مسیحی، امّا پسرش معاویة بن یزید بعد از به درک واصل شدن یزید وقتی که خواست با مردم بیعت کند، گفت: ای مردم! پدر جَد من ابوسفیان است که با پیامبر خدا بد بود پس گرفتار اعمالش شد. پدر بزرگ من معاویه است با بهترین خلق خدا علی ابن ابیطالب در افتاد و در حال گرفتار اعمالش است. پدرم یزید هم در ردیف پدرش است سپس گریه کرد و گفت : این خلافت را نمی خواهم و خود را خلع می کنم پس بیعت برای خلافت و ستمکاری نمی کنم، این خلافت غنیمت نیست ، اگر خوب بود برای شما بس است و اگر ضرربود برای شما بس است . وقتی بخانه برگشت ، مادرش گفت: ای کاش نطفه تو منعقد نمی شد.! او هم گفت : ای کاش نطفه من منعقد نمی شد تا مادرم تو و پدرم یزید نباشد و بعد از چهل روز او را با زهر کشتند.
پس ظاهر و باطن باید یکی باشد و گرنه نفاق آنچنان بلائی به سر انسان می آورد که جز شرّ چیزی بر او در دنیا و آخرت باقی نمی ماند.
نیّت: روح عمل نیّت است.پس اگر خالص باشد ، خداوند تعالی را ستوده و پاداشش خیر و ثواب و اگر به اغراض دنیوی آمیخته باشد ، ناپسند است و جزایش بدی و عقاب "و لا تطرد الذیّن یدعون ربّهم بالغداةَ و العشیِّ یریدون وَجهَه (انعام/52)کسانی که پروردگارش را می خوانند هر بامداد و شبانگاه وخشنودیش را طلب می کنند ، طرد مکن."
پس بنده باید نیّت خود را در هر حرکت و سکون خالص گرداند ، چرا که اگر چنین نباشد از اهل غفلت است " إن هم الاّ کالانعام بل هم أضلُّ سبیلاً" (فرقان/44)
همانا عمل ها با نیّت است و برای هر کس آن چیزی است که نیّت کرده است.
هجرت باید بسوی خداوند باشد ،نیّت باید به سوی خداوند تعالی باشد پس اگر این هجرت و نیّت بسوی دنیا باشد خداوند انسان را به همان واگذار می کند.
قلب جایگاه نیّت است ! خداوند به صورت شما و اموال شما، نگاه نمی کند ، که همانا به قلبها نگاه می کند که آن جایگاه نیّت است . نیّتها بوسیلۀ فرشتگان ثبت می شود زمانی که مسلمانان با کفّار به جنگ بایستند، فرشتگان فرود آمده و اسم آنها را بر حسب مرتبه ای که دارند می نویسد: فلانی برای دنیا جنگ می کند؛ فلانی برای حمیّت جنگ می کند، این از این روست که آگاه باشید و نگویید؛ فلانی در راه خداوند کشته شد مگر در خصوص کسی که برای اعلاء کلمة الله جنگ می کند.
پس هر کس که نیّتش تمام باشد ، یاری خداوند نیز برایش تمام خواهد بود، واگر آن ناقص باشد، به همان اندازه ناقص خواهد بود. چه بسا عملِ کوچکی که نیّتش آن را بزرگ می کند و چه بسا عملِ بزرگی که نیّتش آن را کوچک می گرداند.
نقل شده : که یکی از دارندگان اراده به نزد دانشمندانی رفته ، گفت: کیست مرا به عملی راهنمائی کند که در آن ، همواره برای خداوند تعالی عامل باشم که همانا دوست نمی دارم ساعتی از شب و روز بر من بگذرد ، مگر اینکه برای خداوند متعال عمل کنم . یکی از عالمان به او گفت: همانا تو حاجتت را یافته ای، پس هر مقدار که بتوانی ، عمل خیر انجام بده و هرگاه سست شده یا ترک نمودی همواره نیّت خیر داشته باش که همانا هر کس که ارادۀ عمل خیر کند ، مانند کسی است که آنرا عمل می کند.
آنچه که باید دانست :
عمل از آن حیث که عمل است ، فایده ای ندارد و فایده اش تنها به سبب اثری است که از آن به نفس می رسد ،از نورانیّت و صفا ، وصول این اثر به نفس، که مدام تکرار شود تا نور و صفا را پدید بیاورد و " تجرد تام" حاصل شده،در ردیف فرشتگان قرار بگیرد وتردیدی نیست که وصول این اثر حاصل از اعمال، تنها با صحت نیّت و خلوص آن ممکن است. والسلام(جامع السعادات- ملا مهدی نراقی)

15140267802149.jpg

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه -توسط فاطمه پورشفیع- آرزوهای طولانی 27- نمُدَ فی امالنا پناه بخدا از آرزوهای طولانی

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه -توسط فاطمه پورشفیع- آرزوهای طولانی

27- نمُدَ فی امالنا
پناه بخدا از
آرزوهای طولانی

آرزو رحمتی است از جانب خداوند تعالی برای انسان ، اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی نهالی را نمی کاشت.(تاریخ بغداد ج2ص52)
الاملُ رحمة لامتّی و لو لا أمل ما رضعت والدةُ ولدها و لاغرس غارسُ شجراً-
پیامبر(ص) روزی خطی کشید و فرمود: این انسان است و در کنار آن خط دیگری کشید و فرمود: این أجل است و دورتر از آن خط سومی کشید و فرمود: این هم آرزو است. در حالی که انسان سرگرم است، ناگهان آن نزدیکتر خود را به او می رساند (الترغیب و الترهیب ج4ص244ح22)
در صحنه قیامت ، خداوند به فاطمه (س) وحی فرماید: که ای فاطمه از من بخواه تا به تو عطا کنم و آرزو کن تا خشنودت گردانم . حضرت فاطمه (س) به پروردگار خود می گوید : معبود من ، تو خود آرزو و بالاتر از آرزوهایی ؛ الهی أنت المُنی و فوق المُنی (تأویل الایات الظاهر ج2 ص 484-485-ح12)
پیامبر(ص) فرمود: بالاترین نگرانی من برای امتم ، افتادن به دام هوای نفس و آرزوی دراز است ، زیرا هوای نفس ، از حقّ باز می دارد و آرزوی دراز آخرت را از یاد می برد. (الخصال ص51 ح62)

پیامبر(ص) فرمود: شش چیز اعمال را تباه می کند ،پرداختن به عیوب مردم ، سنگدلی ، دنیا دوستی، بی حیایی، آرزوی دراز ،و ستم پایان ناپذیر(کنز العمال ج16ص85ح44023)
پیامبر فرمود: از کار امروز را به فردا افکندن و آرزوی دراز در سر پروراندن بپرهیز زیرا اینها هلاک امّت بوده اند .(مروج الذهب ح2 ص303)
انسان شب هنگام به امید و آرزو روزی سرشار از سعادت و موفقیّت به بستر می رود .و صبح به امید طلوع دو باره خورشید و روز توأم با سعادت از خواب بر می خیزد . انسان از امید و آرزو نمی تواند جدا شود ، آنچه که در آیات و روایات ما را از آن نهی کرده داشتن آرزوی طولانی است ، ارزوهایی که متناسب با میزان توانایی و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتی عمر کوتاه ما نمی باشد.
آنچه که نکوهش شده "طول أمل" یعنی آرزوهای غیر معقول و غیر منطقی و دور از دسترس است که معمولا جز غم و غصه و حسرت و غلطیدن به ورطه گمراهی و دور شدن از حدود شرع و چارچوب دین ثمری ندارد. علمای علم اخلاق " آرزو" را در دو قسمت تعریف می کنند.
1- آرزوی صادق ، مثبت و سازنده و نشاط آور و دارای معنویت
3- آرزوی کاذب ، از مهمترین رذائل اخلاقی بوده و انسان را از خدا دور ساخته و به انواع گناهان آلوده می کند . آرزوی کاذب همچون سراب در بیابان است و هر لحظه انسان را تشنه تر می کند.

15140266822149.jpg

بخشهایی از شرح دهای هشتم صحیفه سجادیه ؛ بخش 26 خودپسندی و علاج آن:

بخشهایی از شرح دهای هشتم صحیفه سجادیه ؛ بخش 26
خودپسندی و علاج آن:


26-أن نعجب بأعمالنا
پناه بخدا از
خودپسندی و عجب در اعمال
عجب و خودپسندی از زبان معصومین (ع):( از جامع السعادات ملا مهدی نراقی):
 عجب آفت بزرگی برای انسان است.
 عجب ناشی از کمبود هاست و گاهی ناشی از کم خردی و حسادت است.
 عجب گاهی ناشی از دشمنی و کینه توزی هاست.
 عجب غرور بی جاست ؛ روزی مردی با حضرت عیسی(ع) همراه بود ، چون عیسی به دریا رسید با یقین گفت: به نام خدا ،وبر روی آب حرکت کرد . همراه عیسی چون دید ایشان از آب گذشت ، او نیز با یقین حرکت کرد تا به عیسی رسید ، در این هنگام دچار عجب و خودبینی و غرور شد، لذا در آب فرو رفت ،پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید (الکافی2/306/3)
 بسا عابدی که خودپسندی وغرور او را هلاک کرد.
 خودپسندی وغرور مانع پیشرفت و کمال است.
 خودپسندی از خود راضی بودن است که این صفت با ناراضی بودن پروردگار همراه است.
علاج خودپسندی و غرور:
1-هرچند نفس تو بسیار طاعت خدا کند ، باز آنرا کم شمار تا بدین وسیله نفس را زبون سازی و خود را در معرض عفو خدا قرار دهی(از معصومین-تحف العقول 285)
2-امام رضا(ع)فرمود: صدقه دهید هر چند اندک باشد زیرا هر چیزی که برای خدا باشد گرچه اندک ، اگر با نیّت درست و خالص صورت گیرد ، بزرگ است.(وسایل الشیعه 1/87 باب 28)
3-امام علی(ع) فرمود: هر گاه نخوتی در تو پیدا گشت به قدرت و توانایی خدا بنگر زیرا این کار سرکشی تو را فرو نمی نشاند و جلوی سرمستی و غرور تو را می گیرد و عقل از دست رفته ات را به تو باز می گرداند.(غررالحکم)
4-یاد مرگ بسیار باش که فرجامش لاشه ای پلید است و یاد آخرت و گذشتن از پل صراط که انسان را از خودپسندی باز می دارد.
5-انس با قرآن و انس با ذکر جز برنامه های دائمی روزانه باشد.
6-مناجات امیر المؤمنین در کوفه با تدبرّ قرائت شود.
7-ستغفار ،طلب مغفرت از خداوند تعالی جزء برنامه های روزانه باشد.
8-انجام مستحبات شیوه دیگری است برای اعتماد به نفس و ترک خودپسندی .
9- آنگاه که خود را یافتی توفیق خواندن نمازشب را از خداوند درخواست نما واستمرار ده تا شیوه اخلاص در عمل را بیاموزی.

15138592932149.jpg

بخشهایی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، بخش 25 پناه بخدا از شر خیانت:

بخشهایی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، بخش 25
پناه بخدا از شر خیانت:


25-ننطوی علی غش احد
پناه بخدا از
قصد خیانت بر کسی که روزی با او دوست بودم و از این دوستی سوء استفاده کنم:
پیامدهای خیانت و ناسرگی:
"یا ایّهاالذین امنوا لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا أماناتکم و أنتم تعلمون(انفال27)"ای کسانیکه ایمان آورده اید می دانید که نباید به خدا وپیامبرش خیانت کنید و در امانت خیانت ورزید.
شرح این قسمت اینکه؛ پیامبر(ص) حجت خدا و امانت الهی – قرآن حجت خدا و امانت الهی- وصی پیامبر (ص) علی بن ابیطالب و فرزندان اوست که حجت خدا بر روی زمین است . هریک از برگزیده های خدا را که در امر تکوین بر ما قرار داده شده و آنها شریعت خدا را در هر عصر پیاده می کنند حجت خداوند هستند پس نباید به قانون الهی پشت کرد و در برابر قانون الهی ایستاد و طبق هوای نفسانی عمل کرد که هلاکت ابدی را در پی دارد.
امام علی(ع) فرمود: غایةُالخیانة خیانةُ الخلِّ الودود و نقصُ العُهُود(غررالحکم 6374)
اوج خیانت خیانت کردن به دوست صمیمی و شکستن عهد و پیمانهاست.
شرح این قسمت: اینکه بشر باید دوست واقعی خود را بشناسد . هر کسی نمی تواند دوست و یار و یاور صمیمی انسان باشد.از کسانی که آثار سوء فراوانی برای دوستان و همنشینان خود دارد اجتناب شود.بدآموزی و خیانت در امانتهای الهی(کتاب و سنت و خانواده و اجتماع ) از صاحب شر و اشرار-که گناه را برای تو زیبا جلوه می دهد بدبختی دنیا و اخرت است. امام باقر(ع) فرمود: به چهار گروه نزدیک نشوید: احمق، بخیل، ترسو، دروغگو--- امّا احمق چون می خواهد که به تو نفعی برساند ولی به تو چیزی نمی دهدامّا ترسو چونکه از تو و از پدر و مادرش هم فرار می کند. امّا کذّاب ؛چون که راست هم گوید نمی توان او را تصدیق کرد. امام صادق(ع) از قول رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: هر کس که ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشد در مجلسی که در آن به امام (رهبر)ناسزا گفته میشود و از مسلمانی عیب جوئی می شود نمی نشیند ، همانا خداوند می فرماید : هنگامی که دیدی که کسانی در آیات ما فرو می روند و به سخنان باطل در باره آیات ما می پردازند از آنها روی گردان! تا اینکه به سخنی غیر از آن فرو روند و اگر شیطان از یاد تو برد ، پس از یاد آوری ، با گروه ستمکاران منشین و این سرنوشت واحد انسان با منحرفین و خیانتکاران است.(اصول کافی – کلینی- ج4)
" تناصحوا فی العلم ،فإنّ خیانةٌ احدکم فی علمه أشّدُ من خیانةٍ فی ماله: "
پیامبر(ص) فرمود: در علم و دانش با یکدیگر صادق و یکرنگ باشید ، زیرا خیانت در علم بدتر از خیانت در مال است.
شرح این قسمت:
علم سودمند چیست؟ علم سودمند در شرع اسلام عبارتند از : آیة محکمه ؛ که به اصول عقاید اشاره دارد (قرآن و دلائل مبدء و معاد) فریضة عادلة؛که اشاره به علم اخلاق دارد،شناخت عقل و جهل- و رعایت حد وسط بین افراط و تفریط – سنة قائمة؛اشاره به احکام شریعت یعنی مسائل حلال و حرام -
امام علی(ع) فرمود:" اذا ظهرت الخیانات ارتفعتِ البَرکات (غررالحکم)
هر گاه گناهان (خیانتها) آشکار شود برکتها از میان برود.
پیامبر(ص) به بهلول در حالیکه گناه خود را برای پیامبر (ص)بازگو می کرد ، گفت : از من دور شو که می ترسم من هم به آتش تو بسوزم.(اصول کافی-کلینی)آتش ابتدا چوب تر را خشک می کند و سپس آنرا می سوزاند و برای همین است که وقتی یک سر چوب تر در حال سوختن است از طرف دیگر رطوبتهای چوب تر از آن خارج می شود پس از خشک شدن همه چوب آتش می گیرد.(همان)
امام علی (ع) فرمود: مِن علامةالشّقاء غشُّ الصدیق(غررالحکم 9297)
از نشانه های بدبختی ،ناسرگی با دوست است.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: از نشانه های بدبختی دغل کاری با دوست است.(میزان الحکمة ج6 ح9565) و دیگر اینکه : از نشانه های شقاوت و بدبختی ، بدی کردن به نیکان است.(همان ح9566)و دیگر اینکه: سبب الشقاء حبّ الدنیا ؛ دنیا دوستی مایه بدبختی است(همان حرف 9546)
امام علی(ع) فرمود:" المؤمن لا یغُشُ أخاه و لا یخُونهُ و لا یَخذُلُهُ و لایتَّهِمُهُ (الخصال622/10)"
مؤمن برادر خود را نمی فریبد و به او خیانت نمی کند.
رسول خدا (ص) فرمود: مَن غشَّ أخاه المُسلم نزع الله عنه برکةَ رزقه و أفسَدَ علیه معیشةَ و وَکلهُ الی نفسه (البحار 76/365/30)

هر که به برادر مسلمان خود غش روا دارد (چه در معاملات و چه در روابط) خداوند برکت را از روزی او بگیرد و زندگیش را بر وی تباه گرداند و او را بخودش واگذارد.
غِشّ و تقلّب از دیدگاه احادیث:
پیامبر(ص) فرمود:
هر کسی با مسلمانی در معامله تقلّب کند، از ما نیست (این تعبیر، حتی از گناه بالاتر است. از ما نیست، یعنی در قیامت نیز با مسلمان‌ها محشور نمی‌شود) و با یهودی‌ها محشور می‌گردد.( وسائل الشیعه، ج 17، ص 283، ح 22529)
:. امام موسی بن جعفر علیه‌السلام به نقل از پدرانش فرمود
کسی که با مسلمانی تقلّب کند یا در معامله او را فریب دهد یا مکر و حیله کند، ملعون و از درگاه خدا و رحمت او دور است .( مستدرک الوسائل، ج 13، ص 202، ح 15105:)
امام صادق علیه‌السلام فرمود:
پیغمبر نهی کرده که مردم آب داخل شیر بریزند و آن را بفروشند.( وسائل الشیعه، ج 17، ص 280، ح 22522:)
:. امام باقر علیه‌السلام فرمود
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در بازار مدینه عبور می‌کردند؛ طعامی را دید که برای فروش گذاشته بودند. به نظرش غذای خوبی بود. پس به فروشنده فرمود: غذای تو ظاهرا غذای خوبی است؛ قیمتش چقدر است؟ خداوند متعال وحی کرد: یا رسول‌اللّه فریب ظاهر جنس را نخور و دستت را داخل آن کن و ببین درونش چیست. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دست کرد زیرش و مقداری از غذاهای بد را از زیر درآورد و به فروشنده فرمود: می‌بینم که تصمیم گرفته‌ای در برابر مسلمان‌ها خیانت و تقلّب بکنی(. وسائل الشیعه، ج 17، ص 282، ح 22526:)
امام کاظم(ع) فرمود:" ملعون مَن غشَّ مسلمأ أو ما کَرَه او غرّهُ (البحار 103/82/8) نفرین بر کسی که به مسلمانی غش روا دارد یا به او نیرنگ بزند یا ف

15138592012149.jpg

دامه شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه- فاطمه پورشفیع- شماره 23

ادامه شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه- فاطمه پورشفیع- شماره 23

23- نرَوم ما لیس لنا بحق
پناه بخدا از
خواستن آن چه که حق ما نیست
إدفع بالتّی هی أحسن السیئه نحن أعلم بما یصفون(المومنون/96)
بدی را با نیکی تلافی کن و از بین خوبیها خوبتر آنها را انتخاب کن.
الف: بدترین مردمان نزد خداوند در قیامت از حیث منزلت کسی است که اکرامش کنند تا از شرش باز مانند إنّ شرّ النّاس منزلة عند الله یوم القیامة من أکرمه النّاس اتقاء لشّره .
ب: آنچه در این بحث اتّفاق می افتد شاید نفاق باشد . امام باقر(ع) فرمود: چه بد بنده ای است ،بنده ای که دو چهره و دو زبان داشته باشد. ،برادرش را در حضورش مدح کند ولی در غیابش او را بکوبد.! اگر برایش عطایی شود حسد کند و اگر مبتلا شود مخذولش نماید(جامع السعادات) . منافق آنچه را که می خواهد حق او نیست . منافق قصد طلب جاه و مقام و مال را دارد . او قصد چیزی را دارد که حق او نیست.
امام علی(ع) فرمود: منافق نسبت به خودش مسامحه روا می دارد و از مردم خرده گیری می کند. (غررالحکم)
پناه بر خداوند تعالی از منافقی که آنچه می خواهد ،حقّش نیست ،چون منافق دلش بیمار است و چون خزنده ای زهرناک آهسته می خزد و بی خبر زهر خود را می ریزد، گفتارش به گونه ای شفابخش است امّا کردارش درد بی درمان ، نسبت به آسایش و رفاه مردم حسادت می کند. او به گرفتاری مردم دامن می زند و نومید می کند . برای هر غم و اندوهی اشکهای دروغین دارد و برای نفوذ در هر دلی وسیله ای دارد.پیامبر(ص) فرمود: دو خصلت است که در منافق وجود ندارد، نیکویی در روش رفتار و فهم در دین (کنزالعمال 776)
منافق در اموری وارد می شود که حق او نیست . با زبانی از سنّت حرف می زند در حالیکه فهم سنّت ندارد . قرآن را تفسیر به رأی می کند و از محکم و متشابه سر در نمی آورد . نفاق با زبانی غیر واقع بعد از رحلت پیامبر(ص) وارد عمل می شود و مردم را به سوی خود می کشاند وجعل حدیث و اکاذیب را رواج می دهد.
پس بخدا پناه می بریم از کسانی که خود را وارد مرحله ای می کنند که حقّ آنها نیست؛همچون خلفا که غاصب خلافت شدند و اجتهاد بر نص پیامبر را ترجیح دادند – آنان در دوران حکومت بیست ساله خود حق را کنار گذاشته و بدعتها ی فراوانی را بین مردم رایج کردند .آنان با شیوه نادرست خود مغز ها را شستشو داده و بزور و تزویر از مردم بیعت گرفتند واین آغازگر ظلم وستم و چپاول و غارت در طول قرنها بر علیه بشریت شد.
" ومن النّاس من یعبد الله علی حرف ٍ فإن اصابته فتنه ً أنقلب علی وجهه (الحج 11) از مردم کسی است که خدا را در حاشیه (مصلحت جویانه) می پرستد. حال اگر خیری به او رسد بدان آرام می گیرد و چون بلایی بر او پیش آید از دین روی برتابد .او در دنیا و آخرت زیانکار است و این همان خسارت آشکار است.

15135931022149.jpg

ادامه شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه-توسط فاطمه پورشفیع - شماره 22

ادامه شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه-توسط فاطمه پورشفیع - شماره 22
.
22- نخذُل ملهوف
پناه بخدا از
خوار شمردن مضطر- ستمدیده که یاری می طلبد

"نخذل" از مصدر خذلان است به معنی رها کردن و ترک یاری است که در زبان فارسی هم کار برد دارد . این کلمه را خداوند در باره کافران مطرح کرده که آنها را در گمراهی و عذاب رها می کند."ملهوف " به معنای وضعیت اضطرار و بیچارگی است که ممکن است محصولات دشواریها و مشگلات خاص باشد که انسان را احاطه کرده است و بعضی ملهوف را به معنای مظلوم گرفته اند....مالکم لا تقاتلون..... یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریةالظالم اهها..... (نساء75) خدایا ما را از این شهر که اهلش ستمگر است بیرون ببر.
کسی که به یاری مستصعف می رود ، خلیفة الله می شود ، چرا که آنان در عالم واقع از خداوند کمک می خواهند هر چند که اهل ایمان نباشند.بنابراین کمک از هر جنسی که باشد برای یاری رساندن ؛ نزد خداوند تعالی شأن بالائی دارد .در دعای 14 صحیفه سجادیه " ویا قربُت نصرتُه من المظلومین" کسی که مورد ظلم قرار می گیرد در حوزه حمایت خداوند متعال قرار می گیرد.و باید دانست که خداوند بینی ظالم را به خاک مذلّت خواهد کشاند و ستمگر نه در این دنیا و نه در آخرت از عذاب خدا در امان نمی ماند . همینطور است که اگر اهل بیت را رها کنید رها کردن آنها موجب می شود که خداوند هم انسان را رها کند.

یکی از بدترین موقعیت هایی که ممکن است برای انسان پیش آید آن است که فرد در موقعیت ظلم کردن به دیگری قرار بگیرد و یا در ظلم کردن یاور کسی باشد تا ظالم بر ظلمش بیافزاید.(أن نعضد ظالمأ او نخذل ملهوفا=دعای هشتم صحیفه سجادیه) پس به خداوندپناه می بریم از اینکه ستمگری را یاری کنیم یا مظلومی را رها کنیم . آن زمانی که ستمدیده را یاری می کنید حفظ حرمت و آبروی او از اهم واجبات است و این از موارد مهم است که باید به آن توجه شود.
سخن دیگر اینکه بزرگترین مظلوم عالم حسین بن علی(ع) است ، کیست که او را یاری رساند؟ یادت است که عدّه ای حسین(ع) را تنها گذاشتند و از صحنه جنگ خود را جدا ساختند. کیست که او را یاری کند؟
فاطمه الزهراء(س) در خانه نشینی علی(ع) متحمل چه صدماتی از طرف غاصبان خلافت شد؟ آنگاه که غاصبان خلافت بزور از همه بیعت می گرفتند و برای این منظور و با این هدف به خانه علی(ع) هجوم آوردند و صدمات جسمی را بر حضرت زهرا(س) وارد کردند.یا اینکه بعد از مرگ پیامبر(ص) به گریه های فاطمه(س) ایراد می گرفتند پس ایشان به بقیع می رفت و در آنجا می گریست.کیست که اهل بیت را یاری کند؟
زمان غیبت ، زمانی که منتظران مهدی بر فرجش دعا می کنند و تهاجم فرهنگی با تبلیغات سوء خود جوانان و زنان و مردان را به سمت بی دینی و اشاعه فحشاء سوق می دهد ؛ حال کیست که امام منتظر را یاری کند و با ظلم وستم مبارزه کند؟
حال کیست که سایه شوم تروریست جهانی را که به خون افراد مظلوم تشنه است از پهنه روزگار محو کند.؟
پیامبر(ص) فرمود: گروهی از امّت من تا قیامت پیوسته در راه خدا می جنگند و بردشمنان چیره اند و مخالفتِ مخالفانشان ، گزندی به آنان نمی رساند.(صحیح مسلم ج3 ص1525ح176)
پیامبر خدا(ص) فرمود: گروهی از امت من، تا زمانی که عیسی بن مریم فرود آید، هر زمان که فرود آید همچنان پشتیبان حق هستند(تفسیر ابن کثیر ج 3 ص518)

15135929642149.jpg

ادامه شرح دعای هشتم صحیفه توسط فاطمه پورشفیع- شماره 21

ادامه شرح دعای هشتم صحیفه توسط فاطمه پورشفیع- شماره 21

15135928042149.jpg

پناه بخدا از کوتاهی در حق زیردستان

بخش نوزدهم و بیستم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه:توسط فاطمه پورشفیع به مناسبت روز پژوهش ، لطفا انتشار دهید

19- سوء الولایةلمن تحت أیدینا-
پناه بخدا
از کوتاهی در حق زیردستان
در حق زیردستان کوتاهی نکنید.: پیامبر خدا(ص) فرمود: نیکی بسیار است امّا نیکوکار اندک.(الخصال ص30ح105)
تا می توانی خدمت به خلق کن.
امّا اگر نتوانستی و از لحاظ روحی و جسمی صدمه خورده ای بدان که:
پیامبر(ص) فرمود: هر گاه بنده ای در مسیر نیکی بود ولی بیمار شد یا به سفر رفت و یا به سبب سالخوردگی از انجام دادن آن کار نیک ناتوان شد ، خداوند برای او مثل آنچه انجام می داد می نویسد؛(عدة الداعی ص116)سپس پیامبر این آیه را خواند: "فلهم اجرُ غیرُ ممنون"(التین 6)برای آنان پاداشی بدون منّت است .
خداوند تعالی به تو امتیازات فراوانی داده است:
ای انسان چرا در انجام کار خیر کوتاهی می کنی و حسنه ای را انجام نمی دهی ، که اگر حسنه را انجام دهی ، سیئات از تو رخت بر بسته و کفاره گناهان خواهد شد، گناهانی که دانسته یا ندانسته انجام گرفته و یا شاید تو از آن بی خبر هستی،پس انجام کارخیر نه تنها پشتوانه تو برای ورود به آخرت سعاتمندانه است بلکه بیزاری تو را از بدیها نشان می دهد.
دستگیری از فقراء:
در قیامت بنده ای را خواهند آورد ، که خداوند متعال از او عذر خواهی می کند،چنانکه برادر از برادرش . خداوند فرمود: سوگند به عزّتم و جلالم که دنیا را نه از روی خوار نمودنت از تو دریغ داشتم ، بلکه برای کرامت و فضیلتی که برایت مهیّا نموده بودم ،چنین کردم ، اینک ای بندۀ من! از صف های مردمان خارج شو و هر کس را که می بینی غذا یا لباس بخاطر من برایت داده دستش را بگیر که آن برای توست (حق توست) . در آن روز مردمان عرق خواهند ریخت و او در صفهای مردمان داخل شده ، خواهد نگریست چه کسی در حق احسان کرده و داخل بهشتش خواهد نمود .
امام رضا(ع) فرمود: هر کس فقیری مسلمان را دیده و برایش آن گونه که بر توانگران سلام می کند ، سلام ندهد ، در روز قیامت ، خداوند را در حالی ملاقات خواهد کرد که برایش خشم کرده است و فرمود: فقر و ناداری در نزد مردمان عیب ولی در نزد خداوند زینت است در روز قیامت(ملا مهدی نراقی- جامع السعادات)
20- ترک الشکر لمن اصطنع العارفة عندنا
پناه به خدا
از ترک شکر و ناسپاسی نسبت به کسی که بر ما حقّی دارد
پیامبر(ص) فرمود: " من لم یُشکر النّاس لا یشکر الله (کنزالعمال -ج3ح6443)
ای بیچاره: انسان محجوب که عمری در نعمتهای بی منتهای حق غوطه خوردی ، و از رحمتهای بی کرانش برخوردار گشتی ، و ولی نعمت خود را نشناخته ، کور کورانه از دیگران ستایش کردی و به ناکسان کرنش نمودی ! آری ، شکر مخلوق از وظایف حتمیه است.
محمود بن ابی البلاد می‏گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که می‏فرمود: هر که سپاس مردم نعمت دهنده را نگوید، سپاس خدای بزرگ را نگفته است .
· روضة من الفاظ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله: لا یشکر اللَّه من لایشکر النّاس
از سخنان پیامبر اکرم(ص):شکر خدا را بجانیاورده است آنکه از مردم (درقبال انعامشان) تشکر نکند.(المتقین ج13ص21- الوسائل ج11ص542)
شکر از لوازم فطرت مخموره است و کفران از احتجاب فطرت و از جنود ابلیس و جهل است (جنود عقل و جهل –شرح حدیث (امام خمینی(ره)
تمام ثناها و تعظیم هائی که اهل دنیا از صاحبان نعمت و موالیان دنیائی خود کنند به همین فطرت الهیه است.اگر کسی کفران نعمتی کند یا ترک ثنای منعمی نماید،با تکّلف و بر خلاف فطرت الهیّه است و خروج از غریزه و طبیعت انسانیّت است و لهذا به حسب فطرت ،کافرانِ نعمت را ، نوع بشر تکذیب و تعییب و از غریزه ذاتیه انسانیه خارج شمارند. (همان)
خداوند هر گاه به روی کسی درِ شکر را باز کند و بر زیادت آن می افزاید "لئن شکرتم لأزیدنکم"(ابراهیم /7)اگر مرا شکر گذار باشید ، بر نعمت شما می افزایم.
از دست و زبان که برآید کز عهدۀ شکرش به در آید(گلستان سعدی)
امام باقر(ع) "ما أنعم اللهُ علی عبدِ نعمةً فشکر ها بقلبه – الاّ استوجب المزیدَ قبل أن یُظهرَ شُکرهُ علی لسانه (وسائل الشیعه ج16ص311باب 8 ح7)خدا نعمتی را به بنده ای نداد که او به قلب وجان ، خود سپاسگزاری از آن را بجا آورد مگر آنکه ، آن شکر قلبی ، سبب فزونی نعمت شد قبل از اینکه وی آن سپاس و شکر را به زبان خود آشکار کند. معلوم می شود که شکر از وظایف قلب است قبل از آنکه در لسان جاری شود.
امام صادق(ع) فرمود: کسی که دستش از تلافی نعمت کوتاه شده است پس باید زبانش را به سپاسگزاری بگشاید." مَن قصرَت یده ُ بالمکافاة فلیُطل لسانه بالشکر (وسایل الشیعه ج16 ص311 باب 8ح8)
امام صادق (ع) فرمود: از جمله حق شکر گذاری خدا این است که از کسی که آن نعمت به دست او جاری شده تشکر کنی . قال: " مِن حقُ الشکر لله أن تشکر مَن أجری تلک النعمةُ علی یده" .
از احادیث ظاهر شود که شکر مخلوق بر آن است که مجرای نعمت الهی است و الاّ کسی از ولی نعمت غفلت کند از کافران نعمت الهی است.
پیامبر خدا(ص) فرمودند:در روز قیامت بنده آورده شود و در پیشگاه خداوند بپا داشته می شود ،سپس خدا دستور می دهد که او را به سوی آتش بیرند، پس آن بنده می گوید: پروردگارا !!دستور می دهی که مرا به سوی آتش برند حال آنکه من قرآن خوانده ام ! خداوند می فرماید : ای بندۀ من، به تو نعمت دادم ، تو شکر نعمت مرا بجا نیاوردی ، پس آن بنده می گوید : پروردگارا ! تو فلان نعمت را به من دادی و من هم آنچنان شکر تو را بجا آوردم؛ پس پیوسته آن بنده، نعمتها و شکر ها را بر می شمارد ،پس خدای تعالی می فرماید: بنده من راست گفتی ، الاّ اینکه تو از کسی که من نعمت را به دست او بر تو جاری ساختم ، سپاسگزاری نکردی و من با خود عهد کردم که شکر بنده ای را که به او نعمت دادم قبول نکنم مگر آنکه وی از بنده ای که نعمت را به او رسانیده ، تشکر کند و سپاس گوید. (وسایل الشیعه ج16 ص312 باب 8 ح12)

15134193312149.jpg

پناه بخدا از تحقیر تهیدستان

بخش هیجدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه . به مناسبت روز پژوهش ، لطفا انتشار دهید:


18- الازراءالمقلین-
پناه بخدا از
تحقیر تهیدستان- عقب ماندگی اقتصادی

"الفقرُ من نقم الله" فقر جامعه مجازاتهای خداوند است.
"شدةُ الفقر و مَرارثُهُ".سختی و تلخی فقر:
پیامبر (ص) فرمود: نداری سخت تر از کشتاراست؛ الفقر اشدُّ من القتل-(جامع الاخبار ص299ح816)
زیانهای عقب ماندگی اقتصادی:
1-کفر: رسول الله(ص) فرمود:"کاد الفقر أن یکون کفرا(الکافی ج2ص307ح4)ناداری انسان را در آستانۀ کفر قرار می دهد.
پیامبر(ص) فرمود:"لولا رحمةُ ربّی علی فقراء اُمتی کاد الفقر یکون کفرأ" (جامع الاخبار ص300ح817)پیامبر فرمود: اگر پروردگار من به تهی دستان امتّم مهر نمی ورزید ناداری آنان را در آستانه کفر قرار می داد.
پیامبر(ص) فرمود: الفقرُ خیرٌ للمؤمن من الغنی(الجعفریّات ص155)برای مؤمن ناداری بهتر از توانگری است.
پیامبر(ص) فرمود: الفقر راحةٌ و الغنی عقوبةٌ.(شعب الایمان ج5 ص388ح7040)ناداری ،آرامش است و توانگری کیفر.
بررسی احادیث فقر و غنا:
ما با دو دسته از احادیث روبرو هستیم ، احادیثی که فقر را کفر می داند و احادیثی که ثروت را توسعۀ اقتصادی می داند و شکوفائی معیشتی را گرانمایه و با برکت.
در مجمع این نتایج حاصل می گردد:
 دین اسلام هرگز به فقر ، گرایش ندارد و به سمت آن جهت گیری نمی کند بلکه توسعۀ اقتصادی را بصورتی برجسته از اهداف مهّم خود می داند.
 دین اسلام می گوید: تلاش کنید تا فقر از میان شما رخت بر بندد.
 دین اسلام توانگری و فقر را همانند دانش و نادانی تعریف می کند.
 توانگری است که پدیده های جهان و تکنولوژیها را به نحو أحسن در علوم منکشف می کند.
 "ثروت و علم"دو نیروی پر قدرت در جهت پیشرفت علوم و مبارزه با وابستگی های غربی –
 "ثروت وعلم" دو نیروی پر قدرت در برابر فقر و جهل .
 "ثروت و علم" دو نیروی پر قدرت ملّی برای کسب غرور ملّی در جهان.
 بهره بری از ثروت به صورت مطلوب، ارزشمند است و امیرالمؤمنین علی(ع)فرمود: بسا توانگری که فقر جاویدان برجای نهد و بسا فقری که به توانگری همیشگی بینجامد.(غررالحکم ح4327)
 اگر فقر به خواری و ویرانی بینجامد ، عاملی منفی است ،امّا اگر موضع گیری های صحیح فقیر، او را از فقر به غنای حقیقی برساند و راه کمال او را هموار کند چنین فقری ارزشمند است.
 مؤمنی که آلوده به فقر است نزد خداوند دوست داشتنی تر است. پس صاحب فقر را تحقیر نکنید که مایۀ بزرگواری دنیا ، بی نیازی است و مایۀ بزرگواری آخرت پرهیزگاری است.
تذکر لازمه:ممکن است شخصی ثروتمند و بی نیاز باشد. پس چندین سؤال مطرح می شود:این ثروت را از کجا آورده است؟ چگونه خرجش می کند؟ آیا حلال و حرام در کسب مال رعایت شده است؟ مهمتر از همه این مال استدراج نباشد که آزمایش سخت الهی است؟
انسانی که به قدر نیاز خود امرار معاش دارد و راضی به رضای خداست و قانع بودن و اعتدال را در زندگی آموخته پس روانش آسوده است و دین ودنیا و آخرت او سامان یافته است ، این بهتر از آنکه ثروتمند باشد و همه چیز را به هدر دهد و لذّت دنیا ،چشم آخرتی او را از او دزدیده باشد – پس هیچگاه تهیدستان را تحقیر نکنید؛ زیرا تهیدست ، توانگری را در بطن خود پرورش می دهد و مطمئنأ بخشش روز افزون خداوند شامل حالشان می باشد چون توکلّ او به خداوند برایش چاره ساز است."نعم العون علی تقوی الله الغنی" (کافی ج5ص71ح1) چه یاور خوبی است بی نیازی برای آنان که پروای الهی دارند.
آنانکه فقرا و تهیدستان را تحقیر می کنند ، خود نیز مستحق تحقیر می باشند زیرا نمی دانند که خداوند به هر که بخواهد عطا می کند و از هر که بخواهد باز می ستاند و این آزمایش سخت پروردگار از بندگانش است.باید توجه داشت که:
" النهی عن تحقیر الناس –" نهی از کوچک شمردن مردم.(بحارالانوار ج75 ص147ح21)پیامبر فرمود: هیچ یک از شما نباید احدی از بندگان خدا را خوار شمرد زیرا نمی داند که کدام یک از آنها دوست خداست.
" التحذیر من تحقیر المؤمن" هشدار در بارۀ تحقیر مؤمن – پیامبر(ص) فرمود: هر کس مرد ی یا زن مؤمنی را به سبب تهی رستی یا کم بضاعتی خوار و تحقیر بشمارد ، خداوند متعال در روز رستاخیز او را انگشت نما می سازد و سپس رسوایش می کند (مسند زید ص474 مجموعه فقهى و حدیثى که به مسند امام زید معروف است. دانشمندان زیدى نسبت این کتاب را به زید پذیرفته و برآنند که این نخستین کتابى است که در فقه و حدیث نگارش یافته است و برخى از آنان آن را شرح کرده اند---تنبیه الخواطر ج1 ص31)------توضیحی بر زیدیه)- تاریخ پیدایش زیدیه، به قرن دوم هجری باز می‏گردد. آنان پس از شهادت امام حسین، زید شهید، فرزند امام زین العابدین را امام می‏دانند. و امام زین العابدین را تنها پیشوای علم و معرفت می‏شمارند، نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی. زیرا یکی از شرایط امام از نظر آنان، قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اکثر نویسندگان زیدی، امام زین العابدین را در شمار امامان خود ندانسته و به جای او حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی را امام خود می‏دانند.
(تنبیه الخواطر کتابی به عربی تألیف وَرّام بن ابی فراس حلی، فقیه و محدث امامی قرن ششم و آغاز قرن هفتم است. )

15134191982149.jpg

پناه بخدا از تفاخر در ثروت

قسمت اول ازبخش هفدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع: تقدیم به طلاب در روز پژوهش. لطفا انتشار دهید:



17- مباهاة المکثرین
پناه بخدا از
تفاخر ثروتمندان
المالُ مال الله : دارائی از آن خداست.
"یا ایُها النّاس، ابتاعوا أنفسکم من الله من مال الله لیس لامری شیء (کنز العمال ج 6 ص386ح16180)ای مردم با مال خدا، جانهای خود را از خدا بخرید که هیچ کس را چیزی نیست. پیامبر(ص) خدا فرمود: " المؤمن حرامٌ کُله : عِرضُهُ ، مالهُ ،دَمُهُ. مؤمن حرُمت دارد ؛ آبرویش – مالش ، خونش، (المؤمن ص72 ح199)

تکاثر :
التحذیر من التکاثر:
هشداردر بارۀ ثروت اندوزی:
"اعلموا انّما الحیوة الدّنیا لعب و لهو و زینةٌ تفاخرُ بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد(الحدید20)
بدانید که زندگی دنیا در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان است.
رسول خدا(ص) فرمود : آیا جهاد در راه خدا منحصر به کشته شدن است؟
آنکه برای پدر و مادرش بکوشد و نیز آن که برای خانواده اش تلاش کند و هم آن که برای پاک نگاه داشتن خود همت ورزد ،همه جهاد در راه خدا بشمار می آیند و آن که برای فخر فروشی با ثروت تلاش کند ، در راه شیطان است.(السنن الکبری ج9ص43 ح17824)
پیامبر (ص)فرمود: روز قیامت فرزند آدم همچون برّه آورده می شود و نزد خداوند می ایستد خدا به او می فرماید:به تو عطا کردم و نعمت بخشیدم پس چه کردی؟ می گوید : پروردگارا ! آن را گرد آوردم و به آن افزودم و بیش از آنچه بود، باقی نهادم پس مرا باز گردان تا آن را به تو باز گردانم(سنن ترمذی ج4ص618ح2427)
پیامبر خدا(ص) فرمود: هر مالی که زکات آن پرداخت شده باشد زر اندوخته محسوب نمی گردد.(تاریخ بغداد ج8ص12 ح4048)
زر اندوزی از این جهت که موجب تراکم و ذخیره سازی اموال می شود،همانند احتکار است، امّا از لحاظ مفهومی با آن تفاوت دارد.مراد از ذخیره سازی در احتکار ،فروش آن پس از گران شدن کالاست و از این رو، خود کالا برای محتکر ، بسیار اهمیت دارد، امّا در زراندوزی ، هدف از تراکم ثروت ، صرفأ افزایش مالی است و لذا خود کالا خصوصیتی ندارد و توجه عمده به عنصر مالیّت متمرکز می شود . به همین دلیل ، طلا و نقره در این زمینه دارای جایگاهی خاص هستند.چرا که می توان هر زمان آنها را مبادله کرد و نیز دارای حجم کم هستند ، در نتیجه ، این دو عمده ترین مواد زراندوزی در گذشته به شمار می رفته اند.
" والذین یکنزون الذهب و الفضه..."(توبه آیه 34)
در این آیه مال اندوزی بطور مطلق در نظر گرفته شده است.با دقت در متون روایی می توان احادیث مربوط به تفسیر زراندوزی را در سه دسته جای داد:
دسته اول: احادیث دال بر این که کنز ،مطلق مال اندوزی است .
دسته دوم : احادیثی که به روشنی دلالت می کنند که زر اندوخته شامل مالی است که زکات آن پرداخته نشده باشد و آنچه زکاتش داده شده باشد ، کنز به شمار نمی آید.
دسته سوم: روایاتی که مقدار معینی از مال را که ماورای آن ،زراندوزی محسوب می شود ، نشان داده اند.احادیث مخصوص به زراندوزی این گونه تفسیر می شود:
الف: احادیثی که مال ذخیره شده را بطور مطلق ،زراندوخته می شمارند؛در حقیقت ناظر به حقوق مالی واجب است. بدین ترتیب ،سر باز زدن از ادای این حقوق ،حتّی به اندازۀ یک قیراط ، زراندوزی محسوب می شود و فردی که این حقوق را ادا نکند ،مشمول آیۀ یاد شده می گردد. (رجوع به تفسیر آیه)

15134189322149.jpg

رفع مشگلات - نفوذ فمینیسم در ایران

قسمت دوم از بخش هفدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه به مناسبت روز پژوهش و لطفا سعی در انتشار داشته باشید:

ب: دو حقیقت مهّم اقتصاد اسلامی در احادیث است:
1-اینکه ذخیره سازی ثروت حلال ، تا زمانی مشروع است که به اقتصاد جامعه زیان نرساند.
2-آنکه ثروت اندوزی حلال هم،اگر از حدّ معینی ،به فراخور اوضاع اقتصادی گوناگون ،فراتربرود ،ممکن است برای شخص ثروتمند خطر داشته باشد.حتّی اگر برای اقتصاد جامعه زیانی نداشته باشد. این خطر که ثروتمند را تهدید می کند آن است که وی به بیماری"اتراف"خوش گذرانی و عیّاشی دچار گردد و ثروتش او را به طغیان و فساد بکشاند.(حکمت نامه پیامبر اعظم- محمدی ری شهری)

انفاق مردم – رفع مشگلات اقتصادی:
هر گاه مردم ، حقوق مالی خود را ادا کنند مشگلات اقتصادی جامعه حل می شود و پیامدهای خطرناکی همچون تراکم ثروت از بین می رود، وزمینه بروز اختلافات طبقاتی فاحش برچیده می شود و بدین سان همه مردم از سطح طبیعی زندگانی مرّفه و کریمانه بر خوردار می گردند.
دام ابلیس:
پیامبر(ص) فرمود: شیطان که لعنت خدا بر او باد ، گفت: دارندۀ مال در یکی از این سه از چنگ من رهایی نمی یابد، و بامدادان و شامگاهان از آنها بر او در می آِیم :کسب مال از راه غیر حلال ؛ صرف کردن مال در مورد ناروا ، و نیز این که مال را چندان برایش دوست داشتنی می کنم که حقّ آنرا ادا ننماید.(المعجم الکبیر، ج 1 ص136-ح288)

عوارض تکاثر:
1- نسیان الله،فراموش کردن خدا (یا ایها الذین امنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکرالله ومن یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون(المنافقون 9)
2- استدراج:"أیحسبون إنّما نُمدُّهم به من مالٍ و بنین ، نُسارع لهم فی الخیرات بل لا یشعرون(المومنون 55-56)-
استدراج یعنی پلّه پّله فرو افتادن –نعمت زیاد خداوند
استدراج دو معنی دارد: یکی اینکه چیزی را تدریچأ بگیرند، زیرا اصل این ماده از درجه ،گرفته شده که به معنای پلّه است. همانگونه که انسان در صعود و نزول از طبقات پائئن عمارت به بالا یا به عکس ، از پلّه استفاده می کند ، پس چیزی را تدریجأ و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند به این عمل استدراج گفته می شود.
معنی دیگر استدراج: پیچیدن است ، همانگونه که یک طومار را به هم می پیچند این دو معنی را راغب در کتاب مفردات آورده است ولی هر دو به یک مفهوم کلیّ و جامع باز می گردد.
شخص در طغیان گام بر می دارد ولی نعمت بیشتر می شود و این از دو حال خارج نیست ، یا این نعمتها باعث تنبیه و بیداریشان می شود که در این حال برنامه هدایت الهی عملی شده و یا اینکه بر غرور و بی خبریشان می افزاید- در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله دردناکتر است.زیرا به هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت ها می شوند خداوند همه را از آنها می گیرد و طومار زندگانی آنها را در هم می پیچد و این گونه مجازات ، بسیار سخت تر است.(تفسیر نمونه ج2ص 182 و ج 7 ص 32و 34-و تفسیر المیزان ج8ص454ترجمه)

3- کثرة الهموم:
اندوه فراوان: پیامبر (ص) فرمود: همانا هر چه مال دنیا افزون تر و سنگین تر گردد، بلای صاحب آن بیشتر می شود، پس به حال ثروتمندان غبطه مخورید ، مگر به حال آنکس که مالش را در راه خدا می بخشد(امالی صدوق ص443ح591)
4-شدة الحساب-حسابرسی سخت
پیامبر خدا(ص) فرمود: هیچ بنده ای به حاکم نزدیک نمی گردد مگر آنکه از خدا دور می شود . مالش افزون نمی گردد جز آنکه حسابرسی اش سخت می شود(ثواب الاعمال ص310ح1)
5-صعوبة النجاة –دشواری نجات یافتن
پیامبر(ص) فرمود: همانا پیش روی شما گردنه ای بس سخت قرار دارد که گرانباران از آن نمی توانند عبور کنند.(إنّ امامکم عقبةً کؤودأ لا یجوزُها المثقلون- (المستدرک علی الصحیحین ج4ص618ح8713)
6- الهلاک- نابودی
"فلمّا نسُوا ما ذکروا به فتحنا علیهم أبواب کلُّ شیء حتّی اذا فرحوا بما اُوتوا أخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون(انعام 44) پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بود فراموش کردند ، درهای هر چیزی از نعمتها را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند ، ناگهان ، گریبان آنان را گرفتیم و یکباره نومید شدند.
7- مترفین- التحذیر من التّرَف- هشدار در باره ناز پروردگی :
ثلاثةٌ مُجالستهم تُمیت القلب...... و الجلوس مع الاغنیاء (الکافی ج2 ص 641 ح8)
همنشینیِ سه تن دل را می میراند ..و دیگر همنشینی با توانگران.
8-ثروت اندوزی- تکاثر – "طُلب الحرام"حرام طلبی
هرکه مال حرامی گرد آورد وسپس آنرا صدقه دهد ،هیچ پاداشی ندارد ، وبال آن نیز بر گردن اوست. پیامبر(ص) فرمود: ترک یک ششم درهم از مال حرام ، نزد خداوند، دوست داشتنی تر از گزاردن صدحج با مال حلال است.
مصّونیّت از آفات توسعه:
1-ترجیح دادن آخرت
2- اعتدال در طلب روزی-امید به رحمت خداوند که روزی مقدّر را به بنده خود عطا می کند پس در طلب ، اعتدال را رعایت کنید – حلال را برگیرید و حرام را واگذارید. (مسند أبی یعلی ج6ص100ح6552)
3-اکتفا کردن به مقدار نیاز: پیامبر(ص) فرمود: هر که اسلام آورد وبه قدر کفاف ، روزی یابد و آنچه خداوند به او دهد قانعش سازد ، رستگار گردد.(صحیح مسلم ج2ص730ح125)
4-غم روزی فردا را نخورید . پیامبر به علی فرمود: ای علی اندوه روزی فردا را مخور که هر فردایی روزی اش فرا می رسد.(تحف العقول ص14)

15134191082149.jpg

بخش شانزدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع: تقدیم به طلاب در روز پژوهش. لطفا انتشار دهید:

بخش شانزدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع: تقدیم به طلاب در روز پژوهش. لطفا انتشار دهید:



16-استکبار الطاعة-
پناه بخدا از
بزرگ شمردت طاعت
مذّمت کبر:
کبر آفتی است بزرگ و شری عظیم و فسادی ترسناک که خاصان را به هلاکت می افکند، چه رسد به افراد عامی."کذلک یطبع الله علی کُلّ قلب متکبّر جبّار(غافر /35)خداوند اینگونه بر قلب هر متکبّر پیشه ،گردن فرازی ،مُهر می زند.
"إنّ الذّین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنّم داخرین"(غافر/60)همانا کسانی که نسبت به عبادت من استکبار می کنند بزرگی می فرو شند ، به زودی با خواری به جهنم داعل خواهند شد.
تکبری که به مخالفت با خداوند سبحان منتهی می گردد ، از هلاک کننده های بزرگ می باشد.
هر آن بنده ای که تکبرورزی نماید ، در صفتی از صفتهای خداوندی با او به نزاع بر خاسته است و از این روست که خداوند سبحان فرموده است:
"العظمة ردائی و الکبریاءُ ازاری، فمَن فیهما قصمتُهُ " عظمت ردای من است و کبریاء آزار و روپوش من،پس هر کس در این دو با من به منازعه بپردازد، خردش میکنم.(جامع السعادات – ملا مهدی نراقی)
اطاعتی مقبول درگاه خداوند یکتاست که بدور از ریا و منّت گذاری بر خداوند باشد.آنگاه که در عبادت الهی (چه واجبات – وچه مستحبات و اعمال) خضوع جسمی و خشوع قلبی نمایان شود آن عبادت و عمل صالح پذیرفته درگاه الهی است . پیامبر(ص) در حدیثی فرمود: خود را وقف عبادت کنید و عبادت اینگونه است، پروردگارتان می فرماید: ای فرزند آدم ، خود را وقف عبادت من گردان، تا دلت را پر از بی نیازی کنم و دستانت را آکنده از روزی سازم . ای فرزند آدم! از من دوری مکن که دلت را از فقر انباشته می کنم و دستانت را از گرفتاری می آکنم(کنزالعمال ج 15 ص939ح 43614)

15134188342149.jpg

قسمت چهارم از بخش پانزدهم شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه:

قسمت چهارم از بخش پانزدهم شرح دعای صحیفه سجادیه:
زن و ستم زمانه:
اتریش ،خشونت خانوادگی نسبت به زنان و قاچاق کودکان و زنان استمرار دارد.(ص2- کتاب وای وای ،اروپا،آمریکا، ویلیام گاردنر)
دانمارک؛ تعداد زنان در مشاغل استادی ، دانشیاری،تحقیقات ، در محافل دانشگاهی اندک است. قاچاق زنان و دختران ،فحشا،هرزه نگاری ، در این کشور رواج دارد.(همان ص24- )
فنلاند، خشونت علیه زنان از جمله به قتل رسیدن تعداد بسیاری از زنان ، خشونتهای خانگی، و اذیّت جنسی میزان بالایی دارد.(همان ،ص32)
بلغارستان،میزان سقط جنین در میان نوجوانان بسیار بالاست.حداقل سن قانونی برای درمان پزشکی و سقط بدون موافقت والدین 16 سال است.
رومانی،در زمینه قاچاق زنان و دختران ،جز کشورهای مبدإ ،معبر و مقصد بشمار می اید.(همان ص25)

پیام اسلام ، در بارۀ اجتناب از محرمات:
 پیام حضرت رسول(ص) در باره عفت:
رسول خدا(ص) فرمود: پس از خود بر امتم از سه چیز می ترسم، گمراهی بعد از معرفت و فتنه های گمراه کننده (همراهی با فتنه های گمراه کننده حاصل از تهاجم فرهنگی - ) وشهوت شکم و فرج(بی حجابی و بی حیائی و بی عفتی)
امام صادق(ع) فرمود: در باره قول خداوند متعال می فرماید: "لمن خاف مقام ربّه جنّتان"(الرحمن/46) هرکس از مقام پروردگارش ترسد دو بهشت است- هر که بداند خداوند تعالی او را می بیند و هر چه می گوید و می کند از خیر و شر می شنود همین دانش او را از کارهای زشت باز می دارد.،کسی است که از مقام پروردگارش ترسیده و خو د را از هوی نفس و هوسها باز داشته است.(اصول کافی – ج3-باب ایمان و کفر)
امام باقر (ع)می فرماید:هر چشمی روز قیامت گریان است جز سه چشم ،چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد و چشمی که از ترس خدا گریان شود و چشمی که از محرمات خدا بسته شود(همان)
عفت و ضد آن "هتک" است:
از فضائل نفسانی این است که انسان در برابر قوۀ غضبیه (سبُعیه)و واهمه (شیطانیه) و شهویه (بهیمیه) حدّ اعتدال را رعایت کند، که جهت افراط آن "شَرَه" است که غلّو و زیاده روی در شهوات است ."شره" افراط شهوت و ولوع بودن بر لذّات بیش از حدّ نظام عقلی و شرعی و زیادتر از میزان واجب- نقش بهیمی را جهت تفریط است که تعبیر به "خمود" می شود، یعنی باز داشتن قوۀ شهوت از حدّ اعتدال و مقدار لازم.
"هتک" یعنی طرف افراط و غلّو باشد یا خرق و پرده دری.
و فی الوسائل عن ابی عبدالله (ع) إنّه قال: انّما شیعةُ جعفر مَن عفّ بطنه و فرجَهُ و اشتّد جهاده و عمل لخالقه و رجا ثوابَه و خافَ عقابَه فاذا رأیتُ اولئک ، فاولئک شیعةُ جعفر (وسائل الشیعه ج15ص251 باب وجوب العفة ح13)
بدرستی که شیعه جعفری کسی است که عفت بطن و فرج داشته و سخت کوش باشد و برای خدا و خالق خود عمل کند و به ثواب و پاداش او امیدوار و از عقاب و کیفر وی بیمناک باشد ، هنگامی که آنان را دیدی بدان که آنها شیعه و پیرو جعفر هستند.
کسانی که عفت نداشته باشند آنها شیعۀ حضرت صادق (ع) نیستند ،گرچه خود را شیعه آن حضرت بدانند ، کسانی که تبعیّت نفس بهیمی کنند و متحرک به حرکت حیوانی باشند مشایع نفس بهیمی هستند و از حومۀ تبعیّت عقلانی خارجند تا چه جای آن که به تبعیّت الهی متصّف باشند! شیعه جعفری رنگ نمی بازد رنگ او صبغة الله است که بهترین رنگ است " ومن أحسن من الله صبغة"-

15134186212149.jpg

قسمت سوم از بخش پانزدهم از دعای هشتم شرح دعای صحیفه سجادیه:

قسمت سوم از بخش پانزدهم از دعای هشتم شرح دعای صحیفه سجادیه:
اکنون زمان آن رسیده که به فرهنگ پاک دامنی روی آوریم. دیگر در مسیر بی عفتی به پایان خط رسیده ایم و چاره ای جز بازگشت نداریم. ممکن است این سخن، مرتجعانه به نظر برسد، اما کم کم شاهد ظهور حسی جمعی هستیم که معتقد است همه¬چیز خیلی لجام گسیخته پیش رفته است. به همین دلیل است که احتمال یک انقلاب متقابل بسیار زیاد است. در پایان می نویسد:
به دلیل ضربه شدیدی که امروزه به کودکان وارد می شود؛ به این دلیل که مربیان آموزش مسائل جنسی، یا وسایل پیش¬گیری از بارداری و اشعار مستهجن، به حریم روزهای اولیه زندگی ما تجاوز می کنند یا به این دلیل که والدین، فرزندان خود را رها کرده اند، بسیاری از ما حس می کنیم گویا هرگز فرصت جوان بودن را نداشته ایم. پاک دامنی جنسی برای ما یک فضیلت است و من پیش بینی می کنم که برای شمار رو به افزایشی از جوانان نیز به یک فضیلت تبدیل خواهد شد؛ زیرا می توانیم با آن بر پاک دامنی ذاتی خود تأکید کنیم.(برای اطلاع بیشتر به فمینیسم 2- سایت حوزه نت مراجعه نمایید)

عبارتهای نادرست فمینیسم برای زنان:
 بارداری مساوی بربریت است (شولامیت فایرستون – قمینست رادیکال آمریکائی در کتاب دیالکتیک جنسی ص 181)
آن¬چه شولامیث فایرستون را از سایر هم¬قطارانش در فمینیسم رادیکال متمایز می¬کند امید به ظهور فناوری¬ها و تکنولوژی¬هایی است که زنان را از آن¬چه آنان را تحت ستم مردان قرار می-دهد(تولید مثل) رهایی بخشد. بنابراین فایرستون معتقد به فروپاشی مردسالاری با تغییر در طبقه¬ی جنسی و دگرگونی بهره¬کشی از توان تولید مثلی زنان بود. با انتشار کتاب دیالکتیک جنس انتقادات فراوانی به فایرستون شد انتقاداتی که فایرستون را متهم می¬کرد که تنها برتری-ای را که زنان در خانواده دارند و تنها ویژگی¬ای که آنان را از مردان متمایز می¬کند نادیده گرفته و خواهان در اختیار قرار دادن این عرصه به مردان است چرا که مردان در عرصه تکنولوژی پیشتاز بوده و فناوری¬های نوین به دست مردان ظهور می¬یابد. بدین¬ترتیب زنان علاوه بر فرودستی در حیطه خانواده و اجتماع با قرار دادن توانایی زایش خود به مردان برای ابد در طبقه¬ی فرودست باقی خواهند ماند.
 زن ماشین جوجه کشی است که در دام طبیعت گرفتار شده .
 حاملگی و زایمان دو کار ظالمانه ود حق زنان اس که باید زن از آن آزاد شود.
 خانه داری برای زن بردگی است.
 کارِ خانه به زن شأنی نمی دهد.
 خانه زندان زن است.
 جنین انگلی است که از مادر بهره داری می کند(سیمون دولوآر- ترجمه قاسم صفوی ج2)
 باروری وضعیت غیر انسانی است . (همان ص283)
پیامبر اسلام(ص) فرمود:قسم به خداوندی که مرا رسول قرار داد ، زمانی که زن حامله و باردار است به منزله روزه دار و شب زنده دار است و مجاهدی است که با جان و مالش در راه خدا می جنگد برای هر لحظه ، درد زایمان به زن ،ثواب آزادی یک بنده مؤمن را می دهد و هنگام وضع حمل برای او پاداشی است که به جهت عظمت و بزرگی آنرا درک نمی کند. (بحارالانوار ج101ص107وص106)

تصویر نادرست از زنان آزاد در جامعه امروزی:
 سیگار کشیدن مثل مردان
 شراب نوشیدن
 بیان ناصالح و نادرست چون مردان معامله گر – کلامشان نادرست و زشت
 سراسر بدن با آرایش و پوشش زننده
 نیاز زنان امروز به خودنمایی
 سبک شمردن نقش مادری و ازدواج و مادری و طرفداری از بی بند و باری و هم جنس بازی – پر کردن لحظات زندگی و روابط نامشروع

آثار عمل فمینیسم در جامعه امروزی با عنوان آزادی برای زنان:
 انبوه زنان آشفته و خسته از کار
 دوری از اعتقادات دینی(دین محل آرامش و سلامتی است – افسوس که با توطئه دشمنان ،زنان خود را تسلیم عقاید ناسالم غربی می کنند- ولی زنان با ایمانی هستند که نه تنها خود آرامش دارند بلکه آرامش را به دیگران انتقال می دهند.)
 زنانی با شیوه حیوان صفتی
 زنان و غفلت از پاک دامنی
 زنانی محتاج تر به عاطفه- ناامن تر و متزلزل تر- تنها و درمانده-
 "چقدر از فمینیسم متفرم- فمینیسم هیچگاه مشگلات دنیا را حلّ نخواهد کرد " این پیام دکتر هلن میسون استاد دانشگاه کمبریج که وقت خود را تمامأ وقف بهبود تحصیلات دختران کرده است .(زنان و تبعیض- لیت فیگر)

15134185032149.jpg

قسمت دوم "فمینیسم" از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه":

قسمت دوم "فمینیسم" از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه":
او در ادامه می گوید: فمنیسم چنین تظاهر می کند که جنبشی برای حفظ حقوق زنان است این نوع فریبکاری ها ، ویژۀ جنبشهای شورشی و ضد رژیم با ریشۀ کمونیستی است. در حقیقت فمینیسم به شکل بی رحمانه ای ضد زن ، ضد مرد، ضد غیر همجنس گرایی و ضد خانواده و فرزند است.(نظام نوین و جنگ جدید- دکتر هنری مکو ر.ک فمینیسم – شکست افسانه آزادی زنان ج 1ص133)

به گفته برخی اندیشمندان ، با فراگیر شدن اندیشه فمینیسم ، زنان و مردان تمایلی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارند . از طرف دیگر ، نهاد خانواده نیز با گسترش سقط جنین و همجنس گرایی مورد تهدید واقع شده است . در این میان ، وجود اندیشمندان و افراد آگاهی در غرب که مکتب فمینیسم را به جهت مبارزه با ارزش ها و معیارهای فطری زن ، منحط و منحرف می دانند و با آن مقابله می کنند ، می تواند نقطه امیدی برای دفاع از نهاد خانواده باشد.
به نظر می رسد جامعه غربی برای رفع مشکلات و آسیب های خود باید در اصولی که لیبرالیسم و فمینیسم به آن تحمیل کرده است ، تجدید نظر کند . بازگرداندن جایگاه والای خانواده ، قبول تفاوتهای طبیعی زنان و مردان و تکالیف و حقوق هریک از آن دو در خانه و اجتماع و نگاه به زن به عنوان یک انسان و نه وسیله شهوترانی ، می تواند وضعیت ناهنجار جامعه و خانواده در غرب را بهبود بخشد .
کریستینا هوف سومرز – فیلسوف آمریکائی:
فمینیسم ها دارای نظریه های غیر علمی هستند که تاب هیچ انتقادی را ندارند و پر از نیرنگ و غلو می باشند . شرم آور است که زنان و دختران جوان ما ، در کالجها و دانشگاه ها ،تحت عنوان مطالعات زنان ،چنین دروسی را می آموزند.(کتاب خیانت زنان به هم نوعان خود- کریستینا هوف سومرز- ص96-95)
سوزان فالودی در کتاب پر فروش "زن بودن"می نویسد:فمینیسم که به زن و عده درک عمیق تر از هویت خویش را می دهدچیزی بیش از بحران هویت به وی نداده است.
آشفتگی زن امروز و نا آرامی او برای چیست؟ چرا زن امروز بیراهه می رود؟
فمینیسم اسرائیلی ، فکر ازدواج و تشکیل خانواده را کلاً از سر زن بیرون می کند. امروزه گاهی زنان متوجه می شوند که در زندگی بی هدف هستند و زندگی بهره ای برای آنان ندارددر نتیجه نا موفق هستند ، این اثرات نامطلوب فعالیت فمینسم در جهان است.
خانم وندی شلیت، متولد سال 1975 م در ایالت ویسکانسین امریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشکده ویلیانر، در کتاب خود به نام بازگشت به عفاف، مشکلات ناشی از بی توجهی به عفاف در جامعه امریکا را با شواهد دقیقی بررسی کرده و به نقش اساسی عفاف در سلامت فرد و جامعه پرداخته است.
او از معدود زنانی است که با منطق و استدلال، نارضایتی درونی زنانی را که قربانی بی عفتی شده اند، آشکار می کند. وی به شکوه های زنان زیادی اشاره می کند که خود را در حل مشکلات ناشی از بی عفتی حاکم بر جامعه، تنها می پندارند. در حقیقت او تک صداهای اغراض آمیز را از دل فرهنگ امریکا بیرون کشیده و آنها را با صدایی بلند بیان کرده است. در اینجا به گزیده ای از مطالب این کتاب اشاره می کنیم.
خانم شلیت در مقدمه کتاب خود، با اشاره به گرایش روزافزون زنان جوان جامعه امریکا به پاک دامنی، از اینکه فرهنگ جامعه، علت اصلی این بازگشت را درک نمی کند و آن را با دلایلی بی اساس توجیه می کند، اظهار تأسف کرده و می نویسد: بسیاری از مردم گمان می کنند زنانی که روش زندگی عفت مندانه را در پیش گرفته اند، افرادی هستند که با آنها بدرفتاری شده یا از بحرانی روحی رنج می برند، درحالی¬که به هیچ عنوان این گونه نیست و بیشتر این افراد با نشاط، سرزنده و فعال اند.
وی معتقد است حمله های غیرمنطقی به مسئله پدرسالاری و از بین رفتن نقش پدر در جایگاه راهنما و مراقبی برای دختر، سبب شده این دختران هرگونه رفتاری را از سوی مردان تحمل کنند. جامعه بر این باور است که دختران نباید به پدرانشان چندان وابسته باشند، درحالی که به اعتقاد وی، در سرزمینی که روابط جنسی بی قانون بر آنجا حاکم است، از دخترانی که از حمایت مردانه برخوردار نیستند، بیشتر سوء استفاده می شود.
خانم شلیت در کتابش، به خاموش شدن لذت جنسی در جامعه غربی اشاره می کند و می گوید: ما بدون وجود پاک دامنی، گم شده ایم. دیگر چیز خاصی ما را به هیجان نمی آورد و خود نمی دانیم مشکل چیست! ... ما اکنون همه¬چیز را تجربه می کنیم و با اینکه همه¬چیز برایمان مجاز است، هنوز احساس خوش حالی نمی کنیم. شاید اینکه دیگر هیچ¬چیز ارضایمان نمی کند، از همین مجاز بودن همه¬چیز سرچشمه می گیرد.
نویسنده از افزایش مزاحمت های خیابانی در جامعه امریکا خبر می دهد و می نویسد: براساس گفته های دختران، آنان پیوسته احساس می کنند با رفتارهای خشونت آمیز به آنها بی احترامی می شود. این رفتارها به صورت های گوناگون دیده می شود، مانند: مزاحمت های جنسی، اذیت و آزار روانی، آزار جسمی و کلامی و تجاوز به عنف. بیشتر دختران، حتی برای تنها قدم زدن در خیابان، احساس امنیت نمی کنند .
نویسنده در ادامه، با اشاره به الزاماتی که جامعه امروز امریکا به مردم تحمیل می کند، می نویسد: قرار بود دوران ما، دوران آزادی بزرگ باشد، درحالی¬که بیشتر مردم اکنون ناگزیرند به فرهنگی که در آن زندگی می کنند، اجازه دهند تا برای آنان انتخاب کند. برخلاف آنچه می پنداریم، گزینش های ما به¬ندرت از درون ما سرچشمه می گیرد و انتخاب هایمان همواره به ما داده می شوند، پس اکنون که قرار است چنین باشد، چرا این انتخاب ها را از خداوند و از سنتی که پر از گنجینه های حکمت است، دریافت نکنیم؟
نویسنده درباره اینده پاک دامنی می¬نویسد:
اکنون زمان آن رسیده که به فرهنگ پاک دامنی روی آوریم. دیگر در مسیر بی عفتی به پایان خط رسیده ایم و چاره ای جز بازگشت نداریم. ممکن است این سخن، مرتجعانه به نظر برسد، اما کم کم شاهد ظهور حسی جمعی هستیم که معتقد است همه¬چیز خیلی لجام گسیخته پیش رفته است. به همین دلیل است که احتمال یک انقلاب متقابل بسیار زیاد است. در پ

15134183612149.jpg

بخش پانزدهم دعای هشتم صحیفه سجادیه :به علت طولانی بودن ،این بخش به چند قسمت تقسیم می شود

بخش پانزدهم دعای هشتم صحیفه سجادیه :به علت طولانی بودن ،این بخش به چند قسمت تقسیم می شود:

بخش پانزدهم ازشرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع

15- استصغار المعصیة-
پناه بخدا از
خرد شمردن معصیّت
معصیّت نیز به معنی عصیان است" أَ لَمْ تَرَ إِلی الَّذِینَ نهُوا عَنِ النَّجْوَی ثمَّ یَعُودُونَ لِمَا نهُوا عَنْهُ وَ یَتَنَجَوْنَ بِالاثْمِ وَ الْعُدْوَنِ وَ مَعْصِیَتِ الرَّسولِ" آیا ندیدی کسانی را که از نجوی نهی شدند سپس به کاری که از آن نهی شدند باز می گردند و برای انجام گناه و تعدی و نافرمانی رسول خدا به نجوی می پردازند.
جمعی از یهود و منافقان در میان خودشان جدا از مؤمنان نجوی می کردند و سخنان در گوشی می گفتند و گاه با چشم خود اشاره های ناراحت کننده ای به مؤمنان داشتند، مؤمنان هنگامی که این منظره را دیدند گفتند: ما فکر می کنیم خبر ناراحت کننده از بستگان و عزیزان ما که به جهاد رفته اند به آنها رسیده و از آن سخن می گویند، و همین باعث غم و اندوه مؤمنان می شد، هنگامی که این کار را تکرار کردند مؤمنان شکایت به رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) نمودند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) دستور داد که هیچکس در برابر مسلمانان با دیگری نجوی نکند، اما آنها گوش ندادند، باز هم تکرار کردند، آیه فوق نازل شد و آنها را سخت بر این کار تهدید کرد. (مجمع البیان جلد 9 صفحه 249)
"وعصی آدم ربّه فغوی"(ص121)آدم به پروردگارش نافرمانی کرد و از زندگی در بهشت محروم و برکنار شد.
زید شحام گوید: امام صادق(ع) فرمود: از گناهان محقر بپرهیزید که آمرزیده نشوید و عرض کردم : گناهان محقر چیست؟ فرمود: اینستکه مردی گناه کند و بگوید ؛ خوشا حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم. (اصول کافی-ج3-باب ایمان و کفر)
گناه هر چند کوچک باشد ، نافرمانی پروردگار بزرگست و از این نظر نباید آنرا کوچک دانست،حتّی اگر کسی خیال کند مرتکب هیچ گناهی نشده و فی المثل تنها یک نگاه به نامحرم کرده است ،نباید بگوید : خوشا حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم(همان)
امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) در زمین بی گیاهی فرود آمد و به اصحابش فرمود: قدری هیزم بیاورید ، گفتند: یا رسول الله ! در زمین بی گیاه آمده ایم، در اینجا هیزم نیست . حضرت فرمود: هر کس هر چه پیدا کرد بیاورد. سپس آنها کم کم هیزم آوردند و در برابر آن حضرت انباشته کردند، رسولخدا(ص) فرمود:گناهان اینگونه جمع می شود. (اصول کافی-ج3ترجمه- باب ایمان و کفر)
امام صادق(ع) فرمود: از گناهان کوچک بپرهیزید زیرا هر چیزی بازخواست کننده ای دارد ، بدانید باز خواست کننده گناهان ،می نویسد آنچه را مردم پیش فرستاده و آثار آنها را و همه چیز را در امام مبین (لوح محفوظ یا نامه اعمال ) شماره کنیم(سوره یوسف آیه 36)"کلُّ شیء أحصیناهُ فی امام مبین"
2-خرد شمردن معصیّت:
الف: بی حجابی
خبر دادن پیامبر از بی بند و باری زنان آخر زمان:
پیامبر خدا(ص): دو گروه از دوزخیان را من ندیده ام، گروهی که تازیانه هائی مانند دم گاو در دست دارند و مردم را با آن می زنند و گروه دیگر زنانی که پوشش دارند امّا برهنه اند ، کجراهه می روند و دیگران را به کجروی تشویق می کنند ، سرهایشان همچون کوهان شتر خراسانی فرو هشته است ، اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از فاصله چندان به مشام می رسد، استشمام نمی کنند.(تنبیه الخواطر 2/78)
ب:ارزشهای زن در اسلام:
در اسلام بیعت زن، مالکیّت زن، حضور زن در عرصهای اساسی،سیاسی، و اجتماعی تثبیت شده است. "..اذا جائک المؤمنات یبایعنک علی آن لا یُشرکن بالله..(سوره ممتحنه/12)- زنان با پیغمبر بیعت می کردند .پیغمبر اسلام نفرمودند فقط مردها بیایند و بیعت کنند. پیامبر اسلام(ص) نفرمود که زنها مجبورند هر آنچه مردها رآی دادند بپذیرند.
پیامبر اسلام با عملکرد خود ارزش زن را بالا برد و به جامعه آنروز گفت: زنها بیعت کنند آنهم در قبول حکومت ، در قبول نظام اجتماعی و سیاسی.
اروپائیها که امروز مدعی آزادی زنان هستند تا نیم قرن پیش به زن اجازه نمی دادند تا در مال شخصی خویش تصرف کند پس او باید مال خود را در اختیار شوهر یا پدر و مادر بگذارد و آنها هم به میل خودشان مصرف کنند. ولی در اسلام زن مالک ثروت خود است ،شوهرش راضی باشد یا راضی نباشد ،فرقی نمی کند. دنیا سیزده قرن از اسلام عقب است سؤال:
چرا باید ما خود را به نقطه نظرات غربیها نزدیک کنیم؟
آنها باید نسبت به مسأله زن و حقوق بشر و آزادی و دمکراسی،نقطه نظرات غلط و باطل خودشان را تصحیح کنند و با نظرات اسلامی مواجه نمایند نه اینکه عد]ای از این طرف دچار انفعال شوند(سخنان رهبر "سید علی خامنه ای مد ظله العالی"17/2/76)

زن و فمینیسم:
از نظر دکتر هنری مکو، تفاوت زن مسلمان و غیر مسلمان:
متخصص وضعیت زنان در امریکا، استاد جامعه شناسی و ادبیات
انگلیسی در کانادا،
در مورد تاثیر فمینیسم بر زنان و خانواده در غرب و همچنین تفاوت زن مسلمان و غیر مسلمان امریکایی می گوید :" نقطه تمرکز زن مسلمان خانواده اوست ، آشیانه ای که فرزندانش در آن به دنیا می آیند و بالنده می شوند . او سازنده این آشیانه و ستونی است که نگهدارنده زندگی معنوی خانواده است . فرزندان را پرستاری و آن ها را تربیت می کند و برای همسر خود حامی و پناهگاه است . در مقابل ، ملکه زیبایی امریکایی که تنها لباس نیمه عریان به تن دارد ، عملا در جلوی چشم میلیون ها بیننده تلویزیونی خود را بصورت عریان نشان می دهد . او یک فمینیست است و به خود تعلق دارد . اما در عمل به شکل متناقضی ، جزو دارایی های همگانی است . او به هیچ کس تعلق ندارد و به همه تعلق دارد . او خود را به بالاترین خریدار می فروشد و همیشه خود را به حراج می گذارد . " هنری مکو در ادامه می گوید :"در امریکا ارزش فرهنگی یک زن با جذابیت جنسی اش اندازه گیری می شود و نتیجه چنین ارزش گذاری این است که زنی پدید می آید که آشفته ، پرخاشجو و عقده ای است و در عین حال مناسب همسر و یا مادر بودن نیست .

15134182352149.jpg

ادامه بخش چهاردهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه:

ادامه بخش چهاردهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه:

تکمیل توبه با روزه و غسل و نماز:
الف: امام صادق (ع) فرمود: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده ؛ روزه گرفتن روز چهارشنبه –پنجشنبه- و جمعه(عن ابی عبدالله (ع) فی قول الله عزّوجّل توبوا الله توبة نصوحأ- قال (ع) هو صوم الاربعاء و الخمیس و الجمعه(جهاد و سائل باب 86)

ب: غسل توبه- چنانچه در سرگرمی به آلات موسیقی ذکر شد – امام رضا(ع) به کسیکه می خواست از گناه استماع غناء توبه کند. فرمود: بر خیز و غسل کن.فقال الرضا(ع) قم فاغتسل وصل ما بلک قانک کنت مقیما علی امر عظیم ما کان اسوء حالک (کافی- کتاب الاشربة باب الغناء)
مسعدة بن زیاد گفت در مجلس حضرت صادق (ع) بودم که مردی به ان حضرت گفت: وقتی که در منزل به مستراح می روم کنیزان همسایه ام مشغول خوانندگی و نوازندگی هستند و گاهی من بیشتر توقف می کنم که آواز آنها را بیشتر بشنوم.
حضرت فرمود: استماع لهو را ترک کن.
آن مرد گفت: ای مولای من، ! من که به مجلس آنها نرفتم فقط صدای آوازی را می شنوم ، حضرت فرمود: آیا نخوانده ای آیه قرآن را ، بدرستی که گوش و چشم و دل در قیامت از آنچه شنیده و دیده و اعتقاد پیدا کرده ، پرسیده می شود؟ (إنّ السمع و البصر والفوائد کل اولئک کان عنه مسئولا) –"اعراف/38"
آن مرد گفت: این آیه را در نظر نداشتم و از عمل خود پشیمانم و دیگر چنین عملی نخواهم کرد و از گذشته خود توبه می کنم و از خدای خود آمرزش می طلبم.
حضرت فرمود:
برخیز و غسل توبه کن و هر چه بخواهی نماز بخوان زیرا مداومت بر گناه بزرگی می کردی – که چه بسیار حالت بد بود اگر با اینحال می مردی خدای را سپاسگزار باش که پیش از مرگ آگاه شدی و از او بخواه که هر که به آن خشنود نیست توفیق توبه دهد زیرا هر چه خدا به آن راضی نیست جز بد نمی باشد و کار زشت را به اهلش واگذار زیرا هر چیزی اهلی دارد.

15131670762149.jpg

خش چهاردهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه(محقق: فاطمه پورشفیع)پناه بخدا از پافشاری در گناه

بخش چهاردهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه(محقق: فاطمه پورشفیع)

14-الاصرار علی المأثم
پناه بخدا از
پافشاری بر گناه
تعریف گناه:تقوی از وقایه به معنی نگه داشتن و پرهیز است و شرعا به معنی بازداشتن خود است از هر چه زیان آخرتی دارد و هر چه مخالف تقوی باشد گناه است.گناه یعنی جذب محرمات و ترک اوامر الهی – گناه سم کشنده است و در معالجه این سم باید شتاب کرد تا بدن هلاک نشود و از بین نرود.حرام یعنی آنچه را که خداوند از انجامش نهی کرده است ؛ عملی است که انجام آن عقوبت دارد.
انواع گناه:
گناه صغیره و کبیره:
گناه صغیره اگر به توبه نیانجامد از مجموع آن و اصرار بر آن گناه کبیره بوجود می آید. اگر کسی از گناهان کبیره اجتناب کند ،از گناهان صغیره اش مورد مؤاخذه قرار نمی گیرد. "إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و تدخلکم مدخلا کریمأ" (سوره نساء ایه31)
شناخت گناه کبیره در قرآن"
1-گناه کبیره هر گناهی است که خداوند تعالی در قرآن وعدۀ آتش داده است.
2-اگر در قرآن مجید سنتی که معتبر است تصریح شود که فلان گناه از از قتل نفس بزرگتر است آن گناه هم کبیره است.مانند فتنه کردن که در قرآن از قتل بزرگتر است."الفتنه اکبر من القتل"(217/ بقره)
عبادت حقیقی ترک گناه است- اصل دین پرهیز از گناه است.
عوارض گناه:
1-گناه دل را سیاه می کند.
2-معصیّت و گناه و محرومیّت از شفاعت.
3-گناه زیاد ایمان را می برد .
4- وقوع گناه و ایجاد مفسده و محرومیت از ثواب الهی.
5-گناه آتش بر افروخته است که باید خاموش گردد.ولی اگر صغیره به کبیره تبدیل شود خاموش کردن آن بسیار دشوار است.
6-دوری از دستورات الهی و تمایل به محرمات – و اکل مال بالباطل
7- دوری از گروه شیعه- (جابر از امام محمد باقر(ع) سوال کرد: آیا کفایت می کند کسی که خود را به تشیع نسبت می دهد یا اینکه بگوید دوست اهل بیت هستم !ایشان فرمود: بخدا قسم شیعه مانیست مگر کسی که از خدا بترسد و امرش را اطاعت نماید(کافی- کلینی)
8- ایجاد ضلالت و گمراهی و کفر در راههای حلال الهی
9-دوری از واجبات و فرائض و ترک توبه و استغفار
10-سرگردانی و بی هدفی در زندگی
11- همراهی با شیاطین انس و جنّ
12- دنیا پرستی و دوری از آخرت
13- افسردگی و بروز احوالات روانی (بد گمانی- سوءظن – تهمت – شایعه و .....)و بالاخره یأس و ناامیدی.
14- دوری از قرآن و عترت وبروز فرقه های باطل
15- علاقه به مادیگری و دریدن پرده های عفت
16- قدم نهادن در مسلکهای بی ریشه و عرفانهای کاذب
17- خیانت به امانتهای الهی و رسول گرامی اسلام(ص)و خیانت به امانت مردم
18- اصرار بر گناه و بروز نشانه های شقاوت و خوشحالی بر گناه (مطرب – موسیقی)
19- قهر خداوند و شکنجه های طاقت فرسا – (ایات کوتاه و مفصل قران)
امام صادق(ع) فرمود: بپرهیز از گناهان حقیر و کوچک . راوی گفت: محقرات گناه کدامند؟ امام فرمود : شخص گناه می کند ،پس می گوید : خوشا بحال من اگر جز این گناهی نداشته باشم پس این گناه کوچک و ناچیز است(کافی- استصغار الذنب)
راه علاج ودرمان گناه :
یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحأ (سوره تحریم /8)
1-پشیمانی از گناه سبب ترک گناه است.
2- توبه کامل و خالص که بر چند قسم است:
الف:پشیمانی و حسرت از کردار گذشته
ب: عزم بر ترک آن برای همیشه
پ: اداء کردن حقوق مردمان (رد حق الناس) تا هنگام مردن پاک باشد
ج: زحمت عبادت را به بدن خود بچشاندچنانکه خوشی و شرینی گناه را چشانیده است.
چ: زیاد گفتن ذکر" استغفرالله"
3- توبه نصوح که آن بر چند قسم است:
الف: توبه خالص و پاک برای رضای خدا نه از ترس دوزخ یا طمع بهشت. محقق طوسی (در تجرید الکلام) فرموده است: پشیمانی از گناهی برای ترس از دوزخ ، توبه نیست.
ب: توبۀ اندرز بخش : که مردم را بمانند خود تشویق کند یعنی طوری توبه کند و گذشته خود را اصلاح نماید که هر گناهکاری آثار توبه او را ببیند ،به توبه مایل شود و او هم اهل توبه شود.
پ: توبه رفو کننده : یعنی توبه ای که به وسیلۀ آن هر چه از پرده دیانت پاره شده است دوخته شود و توبه کننده را با اولیاء خدا و دوستان او بهم گرد آورد.
ج: نصوح: صفت توبه کننده باشد یعنی شخصی که نصیحت کننده خودش باشد و بر وجه کامل توبه کند که تمام آثار گناه را از دل ریشه کن سازد.
4- فضیلت توبه:
الف: خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و از توبه بنده شاد می شود . "إنّ الله یحبُ التوابین و یحب المتّطهرین"(بقره/222) "
إنّ الله یفرح بتوبة عبده المومن"(اصول کافی – باب ایمان و کفر)
ب: توبه و تبدیل گناه به حسنه ؛ مواردی بر توبه:
 توبه تاریکی گناه را بر طرف می کند.
 توبه ورود به بهشت عدن و توبه کننده بهشتی است
 توبه و دوری از عذاب دوزخ
 توبه سبب طول عمر و سعۀ عیش و رفاهیت است.
 کسانیکه به سبب گناهان عمرشان کوتاه شده و می میرند بیشترند از کسانیکه به أجل مقدرشان می میرند."من یموت بالذنوب أکثر ممن یموت بلآجال(ج-1- سفینة البحار)
 توبه سبب استجابت دعا است
 توبه مورد قبول و بشارت خداوند است.
 گناه هرچه و هر قدر باشد به توبه پاک می شود
 توبه شکستن – اگر شخص تائب عهد خود را با خدا شکست و باز گناه کرد توبه سابقش باطل نمی شود بلکه واجب است از گناه تازه اش توبه کند و خلاصه هر اندازه بر اثر غلبه هوی و شیطان توبه را بشکند باز باید توبه نماید و آمرزیده خواهد شد.
 باب توبه تا آخرین دم باز است،ولی توبه واجب فوری است تا قلب تیره نگردد و انسان دچار حسرت و ندامت آخرت نباشد.
 از تفکر نا سالم بپرهیز چون به دین صدمه می زند و انسان را دچار ریب و شک می کند.

5-مراتب توبه:
الف: بازگشت از کفر به ایمان و از شک و تردید به یقین و اطمینان و رجوع از عقیده باطل بسوی حق.
ب: بازگشت از معصیت چه صغیره و چه کبیره بسوی اطاعت و از مخالفت یه موافقت.
پ: باز گشت از قصور یا تقصیر از معرفت الهی و انجام وظیفه بندگی.
ج: بازگشت از غفلت با کثرت ذکر
چ: باز گشت از جفاکاری به وفاداری
د:تکمیل ت

15131669982149.jpg

بخش سیزدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه _محقق: فاطمه پورشفیع)

بخش سیزدهم از دعای هشتم صحیفه سجادیه: صلوات

13-ایثار الباطل علی الحق
پناه بخدا از
مقدم کردن (ترجیح دادن )باطل بر حق
حقّ چیست؟حقّ آنجاست که قرآن و عترت بیان می کند و ایمان را در مقابله با کفر معرفی می نماید.
باطل چیست؟باطل ضد حقّ است آنجا که کفر در برابر ایمان بروز و تقویت می شود.
وظیفۀ انسان چیست؟
وظیفه انسان استقامت در برابر حق طلبی و مبارزه با باطل گرایی است.امر به معروف و نهی از منکر شیوۀ حق طلبی است و اگر این امر مهّم نادیده و فراموش شود فتنه ها و فساد ها جامعه بشری را از بین می برد.
"وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـکْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَ نْتُمْ تَعْلَمونَ؛"حق را با باطل مخلوط نکنید، و حقیقت را با این که مى دانید، پنهان نکنید.(بقره-42)
ااَما اِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِـعَ - فَسُئِلَ عَنْ مَعْنى قَولِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَیْنَ اُذُنِهِ وَ عَیْنِهِ - ثُمَّ قالَ: اَ لْباطِلُ اَنْ تَقولَ: سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ اَنْ تَقولَ: رَأَیْتُ؛
هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. از آن حضرت درباره معناى این فرمایش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آنها رامیان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند: باطل این است که بگویى: شنیدم و حق آن است که بگویى: دیدم(نهج البلاغه 141)

علل ترجیح دادن باطل بر حق:
انسان ممکن است بر اثر انحراف از فطرت، از حق عبور کند یا کارش به جایی برسد که باطلی را بر حق ترجیح دهد. این موضوع بحث ما است که از آن در این متن نورانی به «إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ» تعبیر شده است. امام می‌فرماید: خدایا من به تو پناه می‌برم از اینکه بخواهم باطل را به حق ترجیح دهم. یعنی از اعوجاج در فطرت و خروج از موازین فطری به تو پناه می¬برم.
آنچه که انسان را بسوی باطل می برد :
1-ایجاد شبهه درمتون دینی در رسانه ها و فضای مجازی (تبلیغات سوء)
2-تقویت هوای نفس و بروز شهوات جنسی و جسمی و بحران روحی(استرس- وسواس و غیره)
پیدایش حقیقت جوئی در انسان:
توجه به نفس اثر دیگرش عبارتند از جستجو و تحصیل یک سلسله از علوم حصولی و کسب معرفتهای ذهنی خاص که در صعود و حرکت تکاملیش نقش مثبت دارند.
" و فی الارض ایاتٌ للموقنین و فی أنفسکم أفلا تبصرون." (ذاریات/2) در زمین نشانه هائی از خدا است برای اهل یقین (حقیقت گرا) و در جانهایتان نیز آیات و نشانه های خدا هست ، آیا نمی بینید؟
با علم حصولی نسبت به آفرینش و شناسائی نفس ،ازغریزه حقیقت جوئی آگاه می شویم اینکه نفس چه وابستگی هایی بخارج از خود دارد و در کجای هستی قرار گرفته؟ آیا مستقل است یا وابسته؟ اگر وابسته است به چه چیزهایی بستگی دارد؟پس بر مبنای این سؤال بر ما روشن می شود که وجود ما مستقل و دائم به ذات خویش نیست بلکه وابسته و نیازمند است و از راه عقل و اندیشه به این نتیجه می رسیم که خداوند او را بوجود آورده و رابطه ای میان نفس و یک موجود دیگر گذاشته که این رابطه همان رابطه اشراقی است که اساس هستی و هویت او را به تمام معنا و با همۀ ابعاد و جنبه ها و شوؤنی که دارد تشکیل می دهد. پس قوام وجودی نفس به خدای تعالی است ، بنابراین حبّ علم و حقیقت جویی انسان در نهایت به شناخت خداوند که سرچسمه هستی انسان است منتهی خواهد شد.
فطرت و درک حقیقت:
فطرت حقیقت جوئی انسان، از آنجا که بدنبال درک واقعیت است در مقام کسب علم ، آموزش علمی را اقتضاء می کند که به روشنی واقعیت حقیقی را به وی نشان می دهد.مقتضای فطرت حقیقت جوئی انسان این نیست که صرفأ یک اعتقادری را پیدا کند.آنچه که فطرت انسانی و میل حقیقت جوئی وی را سیراب می کند عبارتند از کسب علم مطابق با واقع و رسیدن به مرحلۀ یقین و دور شدن از جهل و شک و گمان ، که اکتفا کردن به ظنّ و گمان و وهم انحرافی از مسیر فطرت حقیقت جوئی خواهد بود.بنابراین اگر با علم حضوری قادر به مشاهدۀ حق و حقیقت و حقایق مطرح شده در دین اسلام نیست ، حداقل از طریق علم حصولی قطعی باید به حقایق دست یافت. تا از جهل و غفلت و بی توجهی به خویش که ارزش منفی دارد دور ماند وبا ملاحظه آیات حق و باطل بفهمد که آیات حق و پیروی از آن ، اهل یقین ارزش والای خود را و مقام قرب خود را درک خواهند کرد.
"یُدّبروا الامر یُفصّلُ الایات لعلکم بلقاء ربِّکم توقنون(رعد/2)خداوند نظام جهان را تدبیر و آیات و نشانه های علم و حکمت و قدرت خویش را توسعه و تفصیل می دهد، باشد که شما به ملاقات پروردگار خود یقین آورید.
در بعضی از آیات خداوند به مذّمت کسانی پرداخته که نیروهای ادراکی خدادادی خود را به درستی بکار نمی اندازند تا واقعیتها را آنچنان که هست کشف کنند واز کیفر سختی که این افراد در پیش دارند خبر داده است." ولقد ذرأنا لجهنم کثیرأ من الجن و الانس لهم قلوبُ لایفقهون (اعراف /179)

15131666412149.jpg

بخش دوازدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه -هر چقدر ار دشمنان یهود ووهابیت و امریکا برائت می جوئی-صلوات برای یگانه منجی بشریت بفرست.

بخش دوازدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه -هر چقدر ار دشمنان یهود ووهابیت و امریکا برائت می جوئی-صلوات برای یگانه منجی بشریت بفرست.

12-تعاطی الکلفة
پناه بخدا از
انجام دادن مشقتها
"لقد خلقنا الانسان فی کبد" (بلد4)ما انسان را در رنج آفریدیم.
گاهی تکّلف در آغاز مسئولیتهای دینی و شرعی متوجه انسان می شود . آن زمان که فرد به سن تکلیف می رسد به لحاظ دینی ، مسئولیتهای شرعی (حفظ شریعت) به عهده اش نهاده می شود تا در امور زندگی اجتماعی دچار جهل نشود و وظایف خود را نسبت به امور عبادی واجبات و مستحبات و مکروهات و مباحات بداند.
حال این تکلّف یا تکلیف چیست؟
تکلیف کلام و خطاب است و هر کلامی مصدری دارد که مکّلِف است و مخاطبی دارد که مکّلَف است . شرط مکّلِف این است که متکلم باشد و شرط مکلَّف این است که کلام را فهم کند . این شرط برای مکلَّف سبب شده است که غالبأ انسان زنده ، عاقل، بالغ، را مخاطب تکلیف بدانند و کودکان و دیوانگان و حیوانات و جمادات را مخاطب تکلیف ندانند.
تکلیف ما لا یطاق چیست؟شامل تکالیفی است که فرد از انجام آن عاجز است و عادتأ ناممکن اند و هم تکالیفی که عقلا ناممکن و غیر قابل انجام دادن هستند.در این قسمت بر جکمت 105- نهج الیلاغه نظری بیفکنیم.
قَالَ (علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَیِّعُوهَا، وَ حَدَّ لَکُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا، وَ نَهَاکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ فَلَا تَنْتَهِکُوهَا، وَ سَکَتَ لَکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ وَ لَمْ یَدَعْهَا نِسْیَاناً فَلَا تَتَکَلَّفُوهَا.(حکمت105-نهج البلاغه)
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود وظایف ما را در چهار بخش خلاصه کرده و تکلیف ما را در هر بخشى روشن ساخته است: نخست مى فرماید: «خداوند فرایضى را بر شما واجب کرده، آنها را ضایع نکنید»; (إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ فَرَائِضَ، فَلاَ تُضَیِّعُوهَا)
اشاره است به واجباتى همچون نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و امثال آن که هر یک داراى مصالح مهمى است و باید آنها را کاملاً حفظ کرد و منظور از تضییع کردن شاید ترک نمودن باشد یا ناقص انجام دادن، همان گونه که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «إِنَّ الصَّلاَةَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِههَا وَهِیَ بَیْضَاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِی حَفِظَکَ اللَّهُ وَإِذَا ارْتَفَعَتْ فِی غَیْرِ وَقْتِهَا بِغَیْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَهِیَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ; نماز هنگامى که در اول وقت انجام شود به آسمان مى رود و سپس به سوى صاحبش باز مى گردد در حالى که روشن و درخشان است و به او مى گوید: من را محافظت کردى خدا تو را حفظ کند و هنگامى که در غیر وقت و بدون رعایت دستوراتش انجام شود به سوى صاحبش بر مى گردد در حالى که سیاه و ظلمانى و به او مى گوید: مرا ضایع کردى خدا تو را ضایع کند.».
سپس در دومین دستور مى فرماید: «خداوند حدود و مرزهایى براى شما تعیین کرده از آن فراتر نروید»; (وَحَدَّ لَکُمْ حُدُوداً، فَلاَ تَعْتَدُوهَا)
منظور از این حدود براى نمونه سهامى است که در ارث تعیین شده و در قرآن مجید نیز بعد از آن که بخشى از میراث ها را بیان مى کند مى فرماید: (تِلْکَ حُدُودُ اللّه) و در آیه بعد کسانى که از این حدود تعدى کنند تهدید به خلود در آتش دوزخ شده اند، همچنین در مورد وظیفه زوج و زوجه به هنگام طلاق تعبیر به حدود الله شده است، بنابراین حدود، اشاره به شرایط و کیفیت ها و برنامه هاى خاصى است که براى حقوق انسان ها در کتاب و سنت آمده که اگر از آنها تجاوز شود یا حقى پایمال مى گردد و یا به ناحق کسى صاحب اموالى مى شود
آن گاه در سومین دستور مى فرماید: «خداوند شما را از امورى نهى کرده است حرمت آنها را نگاه دارید»; (وَنَهَاکُمْ عَنْ أَشْیَاءَ، فَلاَ تَنْتَهِکُوهَ)
روشن است که این قسمت اشاره به معاصى کبیره و صغیره است که در کتاب و سنت وارد شده و عمومشان به دلیل مفاسدى که در آنها براى دین و دنیاى مردم هست تحریم شده است. «تَنْتَهِکُوها» از ماده «نَهْک» (بر وزن محو) به معناى هتک حرمت و پرده درى است گویى خداوند میان انسان ها و آن گناهان پرده اى کشیده است تا در حریم آن وارد نشوند و به آن نیندیشند; ولى معصیت کاران پرده ها را مى درند و به سراغ آن گناهان مى روند.(شرح ابن میثم بحرانی-ترجمه محمد مهدی مقدم)

15129065902149.jpg

بخش دهم و یازده از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه- برای عاقبت بخیری شیعیان صلوات

بخش دهم و یازده از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه- برای عاقبت بخیری شیعیان صلوات

10-مخالفة الهُدی
پناه بخدا از
مخالفت راستی
مذمّت دنیا: دنیا محل نیرنگ و مکر است برای گروهی ، و برای دسته ای دیگر محل هدی و رسیدن به حق است . دنیا محلّی یا مکانی است که دوست و دشمن را در خود جای می دهد و در آن عدّه ای راه حق و عدّه ای دیگر راه باطل را می پیمایند .
گروهی در این دنیا با فضای مجازی باطل سرگرم هستند و گروهی با فضای مجازی به شیوه ای صحیح و خداپسندانه ،دانش می آموزند.گروهی دیگر در این دنیا با فرقه های دروغین و عرفانهای کاذب دامی از رذائل اخلاقی و گمراهی و ضلالت را برای جوانان پهن کرده اند و آنان را به سمت بی هویتی می کشانند که در پس خود انفجار روح و جسم را در قالبی بصورت خودکشی برگرفته ازجهل و نادانی به نمایش در می آورند.
گروهی در این دنیا از بینّات ومعجزات الهی آگاهند ولی خود را به جهل و نا آگاهی زده و شبهات بسیاری را که از سوی دشمنان اسلام طراحی شده ،تبلیغ می کنند تا فضای یک کشور اسلامی را به مخاطره اندازند تا بی دینی و دین گریزی را گسترش داده و اهداف شوم غربیها را به ثمر رسانند.
حق مسلّم رهبر الهی شیعیان ، علی بن ابی طالب (ع) توسط عدّه ای غاصب غصب شد وبدین ترتیب با برنامه ریزی و توطئه نور ایمان را در بشر کم رنگ کرده و دایره ظلم و جور و ستم را تا قرون متوالی گسترده ساختند واین غاصبان همان بنی امیه هستند که از منبر حضرت رسول(ص) بالا رفتند و اجتهاد کردند و امروز فتنه گر و آشوب گر تاریخ هستند و دست در دست اسرائیل با اهداف شوم خود خونها بر زمین ریختند و ملتها را به نابودی کشاندند .
عدهّ ای با ناله های پر سوز و گداز و آه های آتشین از دل فریاد مظلومانه سر می دهند و با صبر و استقامت ،مشگلات را در بغل گرفته و اندک تزلزلی در خود راه نمی دهند.
اقسام رذائل قوه عاقله(عقل نظری و عقل عملی):
"جهل مرکب" در حقیقت خالی بودن نفس از علم و در همان حال ادعای علم داشتن است که با این تصوّر "مخالفت الهوی" را سبب ساز است. کسانی که اعتقادات فاسد دارند و خیال می کنند به حقایق آگاه اند، در حالی که در واقع نادان‌اند. بدترین و سخت ترین رذیله ها ، جهل مرکب است که نمی داند که نمی داند .
بر این اساس،تعریفی آشکار از بنی امیه بویژه خلفاء است مدعیانی که با لباس دین به جامعه تازه نو رسیده اسلام خیانت کردند ؛ اجتهاد بر نص را شیوه خود ساختند و بدعت گذاری را ترسیم کردند وطی قرون متوالی درمسیر جهالت خود وهابیت را وارث ضلالت و گمراهی بشریت قرار دادند و با هر گونه حق گویی و حق شناسی که از قرآن و عترت بر می خاست مقابله کردند.وهابیت اسرائیلی به شیوۀ پدران خود معاویة بن ابوسفیان ؛ قتل و کشتار و تجاوز و چپاول و نسل کشی را برگی برنده برای خود قرار داده تا افق های دور دست را بدست آورند بسی خیال باطل !
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: لا ترتابوا فتشکّوا و لا تشکّوا فتکفروا:دو دل و مرددّ نباشید که در اینصورت شک می کنید و هرگز شک مکنید که در این صورت کافر می شوید.(جامع السعادات-محمد مهدی نراقی)
خداوند تعالی می فرماید: الذّین امنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم ...0انعام 82)کسانی که ایمان آورده ، ایمان خود را با ظلم(شک) ملبس نکرده اند. مقصود از شک هر چیزی است که اعتقاد و عقیده را سست و یقین را زایل نماید.
11- سنة الغفلة
پناه بخدا از
خواب غفلت

غفلت چیست؟
سستی نفس از التفات و توجه به آنچه که غرض و مقصودش در عاجل و آجل (دنیایی و آخرتی) باشد.نقص مادی قابل مشاهده است ؛ انسان گرسنه می داند گرسنه است ولی نقض معنوی اگر تؤام با غفلت شود مشگلات فراوانی را بوجود می آورد.توقف معنویات خطر انحراف دارد پس به محض التفات به نقص معنوی باید آنرا معالجه کرد و به رشد و تکامل رساند.
مرادف غفلت ، اراده و قصد است ، و آن برانگیختگی نفس و توجه آن به چیزی است که مطلب و مقصودش در آن باشد چه در حال و چه در آینده.
غفلت اگر التفات نشود کسالتی را بوجود می آورد که در امور دین و دنیا موجب حرمان از سعادت دنیا و آخرت می شود وبه شقاوت و بدبختی هر دو نشئه منتهی می شود.
ضد غفلت ، نیّت است و آن برانگیختن نفس و توجه آن به آن ،چیزی است که موافق غرضش می بیند ." نیّت"و "قصد"و "اراده" عبارتهای مترادف برای یک معنا هستند و آن واسطه میان علم و عمل است ؛چرا که تا امری دانسته نشود مورد قصد قرار نمی گیرد و تا زمانی که قصد صورت نگیرد به فعل در نمی آید .چنین است که پس علم مقدم بر نیّت بوده و شرط آن است و عمل ثمره آن بوده ، فعلش است، چرا که هر فعل و هر عملی از فاعل مختار صدور می یابد و عمل تمام نمی شود مگر با علم و شوق و اراده و قدرت ؛ و این است که شخص با چنین عملی از خواب غفلت بیرون می آید(ملا مهدی نراقی- جامع السعادات).

15129062592149.jpg

بخش هشتم ونهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه- بر وجود دلربای مهدی -صلوات

بخش هشتم ونهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه- بر وجود دلربای مهدی -صلوات

8- ملکة الحمیّة-
پناه بخدا از
غلبه عصبّیت
مراد به عصبیت و تعّصب مذموم ،حمایت و طرفداری از فامیل و دوست و رفیق در راه ستم با عقیده باطل- طرفداری از مذاهب باطله پدران و دفاع از جهل و گمراهی و پایداری در عقیده و مذهب باطل و یا یاری کردن قوم ظالم از جمله عصبّبت است.
عصبیّت یعنی حمایت نمودن از نفس با آنچه که با نفس ارتباط دارد؛از دین و خویشان و اقرباء ، دوستان ، اهالی شهر، چه با عمل و چه با گفتار و آن دو گونه است؛ اگر این حمایت از روی حق و بدون خارج شدن از جادۀ انصاف و عدالت و بدون ارتکاب به خلاف شرع انجام پذیرد و آن در حقیقت "غیرت" بوده امری است پسندیده و نیکو که از فضیلتهای قوۀ غضبیه محسوب است ؛ امّا اگر حمایت نمودنش لازم نبوده باشد یا در راه حمایت از آن ، شخص از جادۀ حق و عدالت خارج شود حمایت به باطل بوده ،در حقیقت ارتکاب به امری است که به لحاظ شرعی حرام می باشد، این نوع از "عصبیّت " همان تعصّب ورزی نکوهیده بوده و امری است ناپسند که از رذیلتهای قوۀ غضب محسوب می شود."من کان فی قلبه حبّة من خردل من عصبیّة بعثه الله یوم القیامة مع اعراب الجاهلیة "(اصول کافی، باب کفر و ایمان ص3)
هر کس که در قلبش به میزان خردلی عصبیّت موجود باشد ، خداوند در روز قیامت ، وی را با عربهای جاهلی محشور خواهد نمود.
در روایتها ، عصبیّت ، اغلب به " تعصّب مذموم" اطلاق می شود، هم از این روست که مورد مذمت و نکوهش قرار می گیرد.
" من تَعصّب او تُعُصَبَ له فقد خلع ربقَ الایمان ،من عُنُقه "هر کس که تعصب بورزد، یا برایش تعصّب ورزیده شود، به تحقیق که رشتۀ ایمان را از گردن خود باز نموده است.!(اصول کافی ج3 باب ایمان و کفر)


9-متابعة الهوی-
پناه بخدا از
پیروی هوای نفس
هوی – دنیای مذموم
لذتّهای دنیایی که از آن به "هوی" تعبیر شده است بهره ای دنیایی است که گریبان دنیا پرستان را می گیرد."و نهی النفس عن الهوی فإنّ الجنة هی المأوی (النازعات /40)
نفس خود را از هوی باز داشت پس همانا بهشت است جایگاه او.دنیا زینت و تفاخر ی است برای زیاده خواهان – دنیا اگر برای آخرت نباشد هوای نفسی است که انسان را به ذلّت می کشاند و انسان جز خواری نصیب دیگری ندارد.دنیا زینت انواع شهوات است ، شهواتی برگرفته از میل و آرزوها و طمع و فخر فروشی و تکبّر ، حسادت ، تملّق، سوءظن، کینه، عداوت، تفاخر بین مردم می باشد. دنیای زرو سیم دام شیاطین انس و جنّ است که آخرت را سوزانده و خاکستر می کند.
دنیای ظاهر ، دنیای اشیاء است و دنیای باطن ،مغز دنیاست که انسان در آن چگونه عمل می کند ، آیا برای خدا و آخرت قدم بر می دارد یا با بهره گیری از لذّات حیوانی سر مست می شود.اگر درست عمل کند فخر آخرت نصیب می گردد و اگر در راه کج قدم بر دارد و عمل ناشایست انجام دهد که به زیور دنیا برسد چون انعام محشور شده و در آخرت راه نجاتی نماند.
"الدّنیا سجن المؤمن و جنة الکافر" دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر-
"لو کانت الدّنیا تعدل عندالله جناح بعوضة ما سقی کافرأ منها شربة ماء"اگر دنیا در نزد خداوند به اندازه بال پشه ای ارزش می داشت ،کافری را نمی گذاشت یک جرعه از آتش بنوشد."حُب الدنیا رأس کلّ خطیئه " دوست داشتن دنیا رأس هر خطیئه و زشتی است.
روایت: موسی بر مردی گذشت که می گریست و آنگاه که بر گشت، باز متوجه گریه او شد.
گفت: ای پروردگارمن! بنده ات از ترس تو گریه می کند ،پس خدا فرمود: یا موسی! اگر مغزش همراه با اشکهایی که می ریزد ، بیرون بیاید او را نمی بخشم که همانا او دوستدار دنیاست.تنها دارندگان عقل و تعقل می توانند با هوای نفس مبارزه کنند چون اسیر نفس اماره نیستند.این گروه سه دسته اند: دسته ای که دنیا را رها کرده است پیش از انکه دنیا رهایش کند. دسته ای که قبر خود را آباد می کند، پیش از آنکه به آن وارد شود و دسته ای که خداوند را از خود راضی می گرداند پیش از انکه ملاقاتش نماید.

15129060272149.jpg

بخش هفتم شرح صحیفه سجادیه دعای هشتم:یا صاحب الزمان تعجیل لفرج (صلوات)

بخش هفتم شرح صحیفه سجادیه دعای هشتم:یا صاحب الزمان تعجیل لفرج (صلوات)

7-الحاح الشهوة
پناه بخدا از
شهوات و افراط در آن:
قوای چهارگانه نفسانی:
نفس حقیقت و ذات انسان است . او جوهری ملکوتی است برای کسب یک سری حقایق و یا غیر از آن یعنی غیر واقع- در کل نفس سعادت و شقاوت را برای انشان ترسیم می کند.و آن دارای چهار قوه است.
قوای نفسانی چهار قوه عاقله- واهمه – غضبیه-شهویه است.
قوه عاقله، قوه روحانیه‌ای است که به حسب ذات، مجرد و به حسب فطرت، مایل به خیرات و کمالات و داعی به عدل و احسان است. در مقابل آن، قوه واهمه قرار دارد که از آن به قوه شیطانیه تعبیر می‌شود (موسوی الخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 283)
کار قوه مدرکه یا قوه خیال یا واهمه، صورتگیری و عکسبرداری از واقعیات و اشیاء است. چه واقعیت های خارجی و چه واقعیت های نفسانی. تمام تصورات ذهنی موجود در حافظه انسان به وسیله این قوه تهیه شده است. این قوه خود به خود نمی تواند تصوری تولید کند. تنها کاری که می تواند انجام دهد این است که اگر با واقعیتی اتصال وجودی پیدا کرد صورتی از آن بسازد و به حافظه بسپارد. ضمن این که قوه مدرکه از خود، وجود مستقل و جدا ندارد بلکه شعبه ای است از قوای نفسانی است .
می دانیم که حس ، مدرک صورت است و قوه واهمه که از قوای باطنی است مدرک معانی ، مثلا: از طریق الهام مثلا کودک به هنگام نزدیک شدن خاری به چشمش احساس خطر کرده آن را می بندد یا به هنگام تولد احساس تعلق به سینه مادر می کند یا نظیرالهامات غریزی حیوانات ، چنان که گوسفند از گرگ احساس ترس می کند گرچه او راهرگز ندیده و از او خطری به وی نرسیده باشد این گونه امور غریزی است و به سبب مناسبات دائمی که بین نفوس و مبادی آن ها موجود است پیدا می شود .خیال وسیله ای است برای جولان شیطان که نفس اماره را در وجود می آراید و طغیان شیطانی را مسیر و طریق او می سازد.
قوه غضبیه:
قوّه ای است که به محض تصوّر صورتِ مضّر و غیر نافع، نفس را به حرکت کردن به سوی دفع آن تشویق میکند (صمدی آملی،1390: 661)
برخی از خصوصیّات غضب این است که : بى باک و شریر است و طالب کشتن و ظلم و عداوت. در صدد آن است که پادشاه (روح) را فریب دهد، تا به خواسته های او عمل کند و فرمان عقل را اطاعت ننماید و فائده «قوّه غضبیه» آن است که دفع مضّرتهاى خارجیّه را از بدن نموده و نیز اگر قوّه شهویّه یا وهمیّه اراده سرکشى و خودسرى کرده و قدم از جادّه اطاعت عقل بیرون نهند، ایشان را مقهور نموده و به راه راست آورد؛ زیرا آن دو قوّه به آسانى از عقل اطاعت نمىکنند. بر خلاف نیروى خشم که آن دو قوّه به آسانى از آن اطاعت میکنند و به وسیله آن تأدیب مىشوند (نراقی،1390: 40)
قوه شهویه :
(مربوط به قوای محرکه در نفس حیوانی)
قوّه ای است که به محض تصوّرِ صُور لذّتبخشِ خیالیّه، نفس را به حرکت کردن به سوی جذب آن تشویق میکند (صمدی آملی،1390 :661)، همچنین در تعریف و فایده این قوّه، مرحوم ملّا احمد نراقی آورده است:« این قوّه طمّاع و خرابکار است و همیشه طالب آن است که روح را محکوم امر خود نماید و مانند چهارپایان، غرق شهوات نموده و او را به هرچه امر نماید، روح قبل از آنکه در ارتکاب آنها با وزیر(عقل) مشورت نموده و صواب و فساد آن را فهمیده باشد، متابعت نماید و فایده «قوّه شهویّه»، بقاى بدن است؛ زیرا که زیست بدن در این دنیا، موقوف است به تناول غذا، شراب، تناکح و تناسل، و احتیاج آنها به قوّه شهویه، روشن و ظاهر است.» (نراقی،1390: 39)
هیچ یک از پیامبران(ع) جلوی شهوت و غضب و وهم را به طور کلّى نگرفته و نگفته اندکه باید شهوت را بکلّى نابود وآتش غضب را خاموش کرد و تدبیر وهم را از دست داد؛ بلکه فرموده اند: باید جلوی آنها را گرفت که در تحت میزان عقلى و قانون الهى انجام وظیفه کنند، زیرا هریک از این قوا مىخواهند کار خود را انجام دهند و به مقصود خویش برسند؛ اگر چه مستلزم فساد و هرج و مرج شود.
قوه شهویه چهارمین قوه موجود در انسان است،که گاهی به آن بهیمیه می گویند . این قوه را خداوند به انسان و حیوان مرحمت فرموده و اگر آدمی فاقد آن می بود در اسرع وقت رو به زوال و نابودی می رفت – این قوه نباید از حد اعتدال خارج شود و دیگر اینکه از تحت موازین عقلیه و شرعیه خارج نشود که اگر خارج شود سبب حصول سعادت نمی شود که مایه شقاوت انسان نیز خواهد بود.قوای شهویه در افراط صاحب رذایل دیگر در واهمه و غضبیه است.
این قوه در تفریط جهل را دامنگیر انسان می کند، پس باید این قوه در حد اعتدال باقی ماند، تا انسان از مزایای آن بهره گیرد. در شهوات جنسی اعتدال و افزایش نسل ،مهم است. آرزوهای طولانی جزء شهوات و امیال انسانی است که باید در حد اعتدال باشد. زیاده خواهی در دنیا طمع را بوجود می آورد که باید با آن به مقابله پرداخت.اعتدال در قوای جسمانی و نفسی ،ذخیره آخرت را به دنبال دارد. اعتدال در قوای شهویه عقل را حاکم می کند و بر این اساس ،گفتار و کردار پسندیده میزان عمل انسان قرارمی گیرد.
نتیجتأ این سه قوه (واهمه- غضبیه – شهویه)به حسب سنین عمر متفاوت شوند و هر چه انسان رشد طبیعی کند این سه قوه در او کاملتر گردد و ترقیّات روز افزون کند، و ممکن است در انسان هریک از این سه قوه در حد کمال رسد بطوریکه هیچ یک بر دیگری غلبه نکند و ممکن است یکی از انها بر دو دیگر غلبه کند و ممکن است دو تای آنها بر دیگری غالب شود."یُحشَرُ بعضُ النّاس علی صورة نحسُنُ عندها القردةُ و الخنازیر"بعضی از مردم به صورتهائی محشور شده و بر انگیخته می شود که میمونها و خوکها در مقایسه با آنها زیباترند.(علم الیقین ج2ص901)

15129057672149.jpg

قسمت چهارم از دعای هشتم صحیفه سجادیه (تزکیه نفس)

4-ضعف الصبر
پناه بخدا از
ناتوانی در صبر
قبل از پرداخت به موضوع صبر، از بی تابی سخن می آید؛ بی تابی اطلاق و آزادی در انگیزه های ناشی از هوای نفس است،و آن در بی قیدی در بلندی صدا و زدن بر گونه ها،دریدن گریبان یا دلتنگی و ملول شدن و ناله و بی قراری یافت می شود.
جزع و بی تابی در مصیبتها از اسباب هلاک است.
الجزع عند البلا تمام المحنة – بی تابی به هنگام بلا ، تمام محنت می باشد.خداوند هر گاه بنده ای را دوست بدارد،مبتلایشان می کند، پس هر کس که راضی شود، خداوند نیز از او راضی می شود و هر کس که ناراضی شود ، خداوند از او ناراضی است."من لم یرض بقضائی و لم یشکر لنعمائی و لم یصبر علی بلائی، و لیطلب ربّأ سوای " هر کس به قضای من راضی نشد و نسبت به نعمتهایم شکر نکند و به بلایم صبر نکند ، پس پروردگاری یجز من برای خود طلب کند.(ملا مهدی نراقی- جامع السعادات)
زمانی که زکریّا از دست کافران فرار نموده در میان یک درخت پنهان شد، آنها از جایش اطلاع حاصل کرده. ارهّ ای آورده و درخت را با اره بریدند زمانی که اره به سر زکریا رسید ناله ای کشید ،پس خداوند به او وحی فرمود: یا زکرّیا! لئن صعدت منک آنة ثانیة لا محوّنک من دیوان النبّوة . یا زکریا اگر از تو شود ، ناله دوم ، اسمت را از دفتر و دیوان پیامبران محو می کنم !پس زکرّیا (ع) انگشت به دهان گذاشت تا دو نیمش کردند.عاقل می داند که بی تابی در مصیبتها فایده ای ندارد چرا که هر چیزی که مقدر شده واقع می شود و جزع آنرا بر نمی گرداند و تردیدی نیست که پس از سپری شدن مدّت زمانی ترک جزع می کند پس آنرا از آغاز ترک کند تا اجرش تباه نشود.
در حدیث قدسی وارد شده است :
بعضی بندگان اصلاح نمی شوند مگر با فقر و بیماری که آن را برایش عطا می کنم و بعضی دیگر اصلاح نمی شوند مگر با سلامتی و بی نیازی ، پس انرا برایش عطا می کنم . " إنّ بعض عبادی لا یصلحه الاّ الغنی و الصحة فأعطیته ذلک"

بی تابی در امور اجر را تباه می کند.
بی تابی زشت و مضر به دین و دنیا است و مفید فایده ای نیست جز حبط ثواب و جلب عقاب. امام علی (ع) فرمود: اگر صبر کنی ، مقدر شده ها برایت جریان پیدا می کند و اجر می بری و اگر بی تابی کنی ، باز مقّدر شده ها برایت جریان پیدا می کند و تو دارای وزر و گناه هستی.
صبر و شکیبائی:
ضد بی تابی صبر است و آن ثبات نفس و عدم اضطرابش است در سختی ها و مصیبتها – اشارات در صبر و شکیبایی در بیان علما و بزرگان:
1-ثبات نفس و عدم اضطراب در سختی ها و مصیبتها
2-سعۀ صدر و کسب آرامش
3-تعادل روحی و حفظ آرامش
4- نگه داشتن زبان از شکایت
5- نگه داشتن اعضای بدن از حرکتهای غیر متعارف
6-صبر در برابر دشمن و جنگ تحمیلی دشمن- مقاومت بر آن از نوع شجاعت که ضدش جُبن است.
7-صبر در خوردن خشم "کظم الغیظ" که حلم نامیده می شود که ضدش غضب است.
8-صبر در برابر مشقتها مانند عبادت که ضدّش "فسق" است یعنی خارج شدن از عبادتهای شرعیه.
9-صبر بر شهوت شکم و زیر شکم و دیگر لذتّهای پست و حقیر و آن "عفت" است که ضدّش"شَره"می باشد.
10-صبر بر نیازهای زندگی و آن زهد است و ضدّش "حرص"می باشد.
11-صبر بر کتمان""سرّ" که ضدّش "افشاء" است
نتیجه می گیریم که اکثر اخلاق الایمان داخل در صبر است. وقتی از پیامبر (ص) تعریف ایمان را سؤال کردند ؛ایشان فرمود: آن صبر است چرا که همانا بیشتر اعمال و شریفترینش صبر است.پس:
اوّل: صبر اگر بر هوای نفس فائق آید انسان به صبر پیشگان می پیوندند؛و قوه "معرفت" را در هدفش که حفظ دین و محکم کردن یقین است در محلّ خود استوار می سازد.
"یا ایتها النفس المطمئنه إرجعی الی ربّک راضیّةمرضیّة...(الفجر27-28)
دوّم: غلبه شهوتها از مبدأ اطاعت از هوای نفسانی در همۀ اوقات " ولکن حقّ القول منّی لأملأنّ جهنّم من الجنة و الناس اجمعین(/13السجده) این گفتار من حقّ است که بطور حتم جهنم را از جنییان و مردمان پر خواهم کرد.
سوم: غالب شدن یکی بر دیگری و در بعضی از آنها باشد و در بعضی از اوقات بدون بعض دیگر." خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا عسی الله أن یتوب علیهم"(توبه102) عمل صالح و شایسته را با بدی مختلط و آمیخته کردند شاید که خداوند توبه شان را بپذیرد.
مراتب صبر:
1-صبر حقیقی: صبری آسان و راحت بر انجام مکروهات و عبادات توأم با ترک شهوات فارغ از تعب و مشقّت
2- صبر مجازی :صبری که با تکّلف و سختی همراه است.
صبر حقیقی صبری است که به آسانی بدون مشقّت بدست می آید. این صبر ملکه ای است دارای رسوخ و با ثبات که رضای خداوند را بدنبال دارد. با حفظ مقام رضا انسان بدرجات بالاتری می رسد که "حُب " نام دارد پس سلسله مراتب این است؛ ابتداء صبر و بعد مقام رضا و سپس مقام "حُب" – مقام حُب بالاترین درجه که انسان بدان مفتخر می گردد.
یکی از عارفان می گوید: اصحاب صبر بر سه مقام هستند:
اوّل: ترک شکوه و شکایت و این درجۀ توبه کنندگان است.
دوّم : رضایت به مقدّر شده ، این درجه زهد پیشگان است.
سوم:محبّت به آنچه مولایش انجام می دهد ، این درجۀ صد یقین است.
صبر عوام:
صبر عوام برکسانی است که از زندگی دنیا "ظاهر" را می شناسند و آنها هستند که از آخرت در غفلت هستند.
یعلمون ظاهرأ من الحیاة الدنیّا و هم عن الاخرة هم غافلون_روم/7)
اقسام صبر به اعتبار حکم آن:
حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: الصبر نصف الایمان – صبر نصف ایمان است.
صبر به اعتبار حکمش ، بر قسم های پنجگانه زیر تقسیم می شود:
1-صبر بر شهوتهای حرام که واجب است.
2-صبر بر عبادات واجب که واجب است.
3-صبر بر مکروهات و ادای مستحبات که مستحب است.
4-صبر بر اذیّتی حرام که تحملش سخت است ،مانند صبر بر بریدن دست خود یا دست فرزند.
5-صبر بر اذیّتی که به جهتی در شرع مکروه است.
نتیجتأ هر صبری محمود و پسندیده نیست بلکه بعضی از نوعهای آن ستوده است و بعضی از انواعش نکوهیده و شرع در این موارد محکم است به اینکه آنچه نیکویش شمرده نیکو و آنچه را که زشت شمرده ، زشت و قبیح است.(جامع السعادات – ملا مهدی نراقی)
اقسام صبر در محتوای اخ

15127326992149.jpg

قسمت سوم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه (تزکیه نفس)

قسمت سوم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه (تزکیه نفس)

3-غلبة الحسد
پناه بخدا از
غلبه حسد

اساس همۀ عیوب"حسد" است. حسد آدمی را رنجور می کند و درمان ندارد. حسد بزرگترین دام شیطان است . حسود پیوسته بیمار است گرچه ظاهرش سالم باشد.از حسد سخت ،کینه بروز می کند و زندگی حسود و کینه توز بدترین زندگی است زندگی بدون آرامش،و او همواره در رنج و سختی است. حسد بدترین و حسود شرورترین مردمان است ؛و نتیجتأ گناه و عاقبت بدش گریبانگیرش را خواهدگرفت.
أم یحسدون النّاس علی ما آتاهم الله من فضله (نساء/54)
آیا نسبت به مردمان حسد می کنند ، نسبت به آنچه خداوند از فضل خود برایشان داده است؟
خداوند تعالی بنابر مصلحتش تفضلات خود را به بندگانش سرازیر نموده ، پس بنا بر مقتضای حقّه و کاملۀ اوست که آن نعمت به بنده اش تعلق گرفته در حالی که حسد کننده خواهان زوال آن است.
غبطه- ضدّ حسد:
ضدّ حسد ، منافسه و غبطه است:منافسه آرزوی داشتن نعمتی است که دیگری آنرا داراست بدون خواستن زوال آن و آن مذموم نیست.غبطه ؛ سبب بر غبطه نمودن ، دوست داشتن نعمتی است که به شخص مورد غبطه تعلق دارد ،پس اگر امر دینی باشد ، سبب غبطه ، حبّ خداوند و حبّ طاعت خداوندی است ولی اگر امر دنیوی باشد، سببش حبّ نعمتهای مباح دنیا و بهره گیری از آنها خواهدبود. غبطه اوّل فاقد هر نوع کراهتی بوده و نیکوست ولی غبطۀ دوّم هر چند حرام نیست ولی سبب نقصان رتبه شخص در دین و عقب ماندن انسان از مقامات والا و ارزشمند می شود . از این رو بازهد و توکّل و رضا در تنافی است.

مراتب غبطه:
1- میل و اشتهاء به آنچه که مغبوط دارد بدون تمایل به تشاوی با او ، یا ناراحتی از کمتر داری او، از این رو زوال آنرا از او دوست نمی دارد.
2- تمایل به آن نعمت دارد یا تمایل به تساوی و کراهت از کمبود آن ، به گونه ای که اگر از دست یابی به آن ناتوان باشد در ضمیر قلبش نابودی نعمت را از او خواسته باشد.(جامع السعادات – ملا مهدی نراقی)
مراتب حسد مذموم و نکوهیده:
1-دوست می دارد نعمت از محسود زایل شودکه خبیث ترین مرتبه هاست.
2-دوست می دارد نعمت از روی رغبتی که به آن دارد از دیگری خارج شود، "ولاتتمنّوا ما فضّل الله به بعضکم علی بعض(النساء/31)
3-میلش به مثل آنچه که دیگری داراست ،باشد نه خود آن، امّا از آن روی که از وصول به آن ناتوان است ، دوست می دارد دیگری آنرا از دست بدهد تا برابر گردند.(همان)
نکوهش آدم حسود:
1-انسان حسود دچار خُبث نفس،شُح و بُخل می شود، و بدین وسیله به جهت این صفات و رذایل ، از بیچارگی و تنگنا طرف مقابل خود انبساط و شادمانی برایش دست می دهد.
2-بزرگترین سببهای انسان حسود ، عداوت و بعض است،او در این مرحله از رنج و گرفتاری دشمن خود شاد می شود.
3- دوست داشتن ریاست و جاه و مقام و مال ،از جمله عواملی است که مرگ یا زوال نعمت را از شخصی که در آن موضوع با او شریک است خواستار است.
4-تعزّز است، یعنی شخص می پندارد که اگر طرف مقابل به نعمتهایی چند دست یابد برایش تکبّر ورزیده ، کوچکش خواهد شمرد و او از این رو که می خواهد "عزیز" محسوب شود، طالب آن است که آن نعمتها به آن شخص نرسد.
5- تعجب است که حاسد از رسیدن نعمتی بر طرف مقابل شگفت زده می شود، از این دسته است حسد امتها نسبت به پیامبرانشان"ماأنتم الا بشرٌ مثلنا(المومنون/48)(جامع السعادات – ملا مهدی نراقی)
آیا در بین علماء حسادت وجود دارد:
منشاء حسد، دنیا دوستی است- حسد صفتی است که از مقولات مادی پدید می آید . حسد برای کسی حاصل می شود که دنبال به دست آوردن جاه ومقام و مال باشد. "ومن یعش عن ذکر الرحمن نُقیِض له شیطانأ فهو له قرین(زخرف/36)هر کس از ذکر رحمان روی بر گرداند ،شیطانی برایش می گماریم ،پس او برایش همراه و قرین است.
علم از تزاحم به دور است ، و هر کس که علم به خداوند و صفت و فعل و معرفت یافتن به نظام عالم را دوست می دارد، هر آنگاه شخصی دیگر نیز واجد آن معرفت باشد، به او حسد نمی کند چرا که اینگونه نیست که علم با بسیاری عالمان تنگ می شود .
یک موضوع علمی به هزاران هزار عالم آشکار می گردد و هریک از آنها نسبت به معرفت خود شادمان شده و از آن متلذّذ می شوند و لذّت و شادمانی او، با معرفت دیگری کاستی نپذیرفته، بلکه با کثرت اهل معرفت ، زیادت اُنس و إفاده بر جای می ماند ؛چه معرفت خداوند دریایی بیکرانه است که نصیب اهلش می گردد.علوم با استعمال و آموختن آن به دیگری و شریک نمودن دیگران در آن افزایش می یابد و این سبب زیادت لذّت و شادمانی است وچنین است تقّرب یافتن به خداوند متعال و اشتیاق به نعمتهای اُخروی، همانا بزرگترین نعمتهای خداوندی و والاترین مرتبتهای قرُب به او ،لذّت ملاقات اوست که تزاحمی در آن وجود ندارد و اصحاب آن هرگز برای همدیگر جا تنگ نمی کنند بلکه انس شان با کثرت بیش و بیشتر می شود. (جامع السعادات- ملا مهدی نراقی)
علاج حسد:
بدان که بیماریهای هلاک کننده نفس جز با "علم" و "عمل" درمان نمی شود و ضد حقد و حسد نصیحت است- امام صادق(ع) فرمود: نصیحت مؤمن بر مؤمن واجب است در حضور و غیابش"یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحة له فی المشهد و المغیب"(جامع السعادات- ملا مهدی نراقی)
علم نافع برای بیماری حسد این است که بدانی حسادت در دین و دنیایت ضرر دارد ولی برای شخص مورد حسد تو ، ضرری نمی رساند.
"ودوّا لو تکفرون کما کفروا فتکونون سواء " (نساء/88)همانگونه که خودشان کافر شدند دوست داشتند که ای کاش شما کافر شوید تا با هم برابر شوید.
"إن تمسسکم حسنة تسوهم" (آل عمران/120) اگر خوشی به شما در رسد، آنان را ناخوش آید.

15127323922149.jpg

قسمت دوم از الفاظ اخلاقی بکار رفته در دعای هشتم صحیفه سجادیه:

قسمت دوم از الفاظ اخلاقی بکار رفته در دعای هشتم صحیفه سجادیه:
2-سورة الغضب
پناه بخدا از
شدّت غضب

الغضب یُفسدُ الایمان کما یُفسدُ الخلُّ العسل:
1-خشم ایمان را فاسد و تباه می کندهمچنانکه سرکه عسل را تباه و فاسد می کند.
2- الغضب مفتاح کُلِّ شرِّ: غضب – هر غضبی کلید هر شرّی است.(غررالحکم)
غضب در حقیقت طرف افراط قوۀ غضبیه است که اگر شدید باشد سبب حرکت و جنبشی شدید شده که به سببش ، حرکتی پر حرارت در مغز و عصب پدید می آید، که مانند دودی تیره ، نور عقل را می پوشاند و اثرش را تضعیف می کند.از این روست که پند و نصیحت در شخص خشمگین اثر نگذاشته بلکه حتیّ بر درشخویی و شدّت آن می افزاید.
مردم در خصوص قوۀ غضبیه خارج از این سه حال نیستند؛ افراط ، تفریط، اعتدال-
افراط در غضب اینگونه است که آنچنان غالب شود که شخص از حیطه اطاعت "عقل" و "شرع" چنان بیرون رود که فکر و بصیرتی برایش نماند.
تفریط در قوه غضبیه به این شکل است که این قوه اساسأ در نهاد آدمی نباشد یا به اندازه ای در وجودش تضعیف شده باشد که در مواردی ، هم از لحاظ شرعی و هم از لحاظ عقلی وجود آن یعنی"غضب کردن" که ضرورت دارد ، غضبی از خود نشان ندهد.
اعتدالکه غضب شخص بجا و به موقع باشد ، به گونه ای که از چهارچوب شرع و عقل خارج نشود و تابع عقل و شرع باشد.قوۀ غضبیه باید به موقع عمل کند ولی از افراط و تفریط بدور باشد.
محل غضب کردن – درسی از قرآن و روایت
1-اشداء علی الکفار – با کافران سخت گیر باشید(فتح /29)
2-واغلظ علیهم- نسبن به اهل کفر و نفاق غلظت به خرج دهید.(التوبه/73)
3-.......کان النبی(ص).و اذا أغضبةُ الحقّ لم یصرفه أحدٌ... زمانی که برای حق غضب
می نمود کسی قادر نبود منصرفش کند (غضب کردن بخاطر بر پایی حق).(جامع السعادات –ملا مهدی نراقی – ج 1)
برخورد با غضب:
آیا غضب را می توان بکّل از بین برد؟
عدّه ای می گویند : ریشه کن کردن غضب از قلب امری غیر ممکن است چرا که آن مقتضای طبع است.
چگونه با غضب بر خورد کنیم؟
کاستن از شدّت و حِدّت آن و تضعیف آن، به گونه ای که شخص غضب کننده بیش از حدّ دچار هیجانهای شدید نگردد.
خشم رسول خدا(ص) چگونه بود؟
خشم و غضبی که برای رسول خدا(ص) پدید می آمد از نوع غضب مذموم نیست بلکه ممدوح بوده و مقتضی مقام نبّوت و حتیّ مؤید شجاعت نبّوی است . غضب مذموم قابل زوال است و هرگز در پیامبران و اوصیاء الهی و جود نداشته است.
علاج غضب:
1-زایل نمودن عوامل و اسبابی که سبب تشدید و هیجان غضب می شود.چرا که راه علاج هر مریضی و بیماری ریشه کن کردن ماده اش است.
2-یادآوری روایات و آثار در مدح و ستایش و نیز پاداش دفع نمودن غضب
3-یادآوری زشتی و عاقبت بدِ خشم که در شرع آن را مذموم شمرده و نکوهش کرده است.
" من کفّ غضبهُ عن النّاس کفّ الله تبارک و تعالی عنه عذاب یوم القیامة"هر کس که خشم خود را از مردمان باز بدارد ، خداوند – تبارک و تعالی – عذاب روز قیامت را از او باز میدارد.(همان)
4-ملاحظه نمودن فایده هائی که در مورد ضد غضب و مدح آن وارد شده ، حلم و خوردن خشم.
هر کسی در برابر خشم خود به تدریج حلم و شکیبایی را هموار و میسّر گرداند و خشمش را ظاهر نسازد پس از مدّتی حلم به تدریج برایش عادت شده و نسبت به نفسش مطلوب می شود و در نتیجه غضب از بین می رود.
5-مقدّم داشتن فکر و اندیشه نسبت به هر کردار و گفتاری که از او صادر می شود و مراقبت نمودن از صادر شدن غضب.
6-خودداری از مصاحبت با همۀ کسانی که غضب بر وجودشان غلبه داشته و مجالست نمودن با اهل صبر و حلم و کسانی که خشم های خود را فرو خورده و دارای عفو و گذشت می باشند.
7-اعتقاد به وحدانیّت خدا – عقیده به قضا و قدر الهی – قبول اینکه هر چیزی که خدا برای بنده اش مقّدر کرده خیر و صلاحش در آن است پس خشم و غضب بر کسی نخواهد کرد.
8- باید دائما متذکر شود بخود که غضب از بیماریهای قلب بوده از نقصان های عقل محسوب می شود و نیز بداند که اگر غضبش را در حق کسی به جریان بیندازد خداوند نیز غضب خود در دنیا و آخرت را بر او جاری خواهد کرد.
یا بن آدم ! اذکرُنی حین تعضِب ، أذکُرک حین أغضِب فلا أمحقک فیم أمحق ؛ ای زادۀ آدم ! هر گاه خشم می نمایی مرا یاد کن ، تا من نیز به گاه خشم ، تو را یاد کنم ، تا معذّبت نکنم، آن زمانی که عذاب خواهم نمود.
9- هر گاه غضبناک شدی ، اگر ایستاده ای بنشینید و اگر در حال نشستن هستید بخوابید و یا با آب سرد وضو گرفته و یا غسل نمائید تا علاج غضب باشد.
10- حلم مایۀ آرامی نفس است و حلم ضد واقعی غضب است و از پدید آمدن یا غضب و یا هیجان غضب ممانعت می کند. والکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس.(آل عمران 132-134){جامع السعادات- ملا مهدی نراقی)

15127322072149.jpg

شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه - شرح الفاظ موجود در این دعا

کردارهای ناپسند مطابق متن موجود در دعای هشتم صحیفه سجادیه (40 نوع رفتار"درد وعلاج" - انشالله برای طلاب عزیز به نمایش در می اورم تا تزکیه نفس که نخستین هدف پسندیده برای طلاب است حاصل گردد. ممنون از حمایت شما عزیزان گرامی و اهل عمل :
1—هیجان الحرص
پناه بخدا از
حرص شدید

حرص شدید در طریق قوای شهوانی قرار دارد آنجائیکه حد اعتدال در خوردن، آمیزش ، بهره گیری از اموال و اولاد رعایت نگردد. مطلق پیروی از قوۀ شهویه در همۀ خواهشها اعم از شهوت شکم ، شهوت جنسی و شهوت مال دوستی و دیگر امیال طولانی که گاهی طغیان شهوتها در مرحله شَره نشان داده می شود که از بزرگترین هلاک کننده های بنی آدم است.
راه علاج شُره از رذائل اخلاقی:

روایت است روزی فاطمه(س)با مقداری نان به خدمت پیامبر(ص)آمده و آنرا تقدیم حضرت نمود حضرت فرمود: چیست ؟
گفت:قرص نانی برای حسنین (ع) پخته بودم که مقداری از آن را برای شما آوردم . حضرت فرمود: از سه روز پیش این اولینّ غذائی است که پدرت تناول کرده است.
فوائد گرسنگی:
گرسنگی قلب را نورانی و برایش صفا و رقت ارزانی می دارد ، ذهن را تیز و آدمی را چنان می کند که از طاعتها لذت برده و از ذکر و عبادت به ابتهاج و سرور و انبساط دست می رسد پیامبر(ص) می فرماید: کم خوری عبادت است.
امام باقر(ع) می فرماید: اذا شبع البطن طغی ! شکم زمانیکه سیر شود طغیان می کند.
پیامبر(ص) فرمود: ثلاث اخافهنّ علی امتّی من بعدی : الضلالة بعد المعرفة ، و مضلات الفتن و شهوة البطن و الفرج.برای بعد از خودم از سه چیز نسبت به امتم می ترسم ، گمراهی پس از معرفت، فتنه های گمراه کننده ، شهوت شکم و فرج (امالی طوسی/64- امالی مفید 111)
رسول خدا (ص)فرمود: بپرهیزید از فتنه دنیا و فتنه زنها ، همانا نخستین فتنه بنی اسرائیل از ناحیۀ زنها بود ، روایت شده است: شیطان به موسی(ع) گفت: با زن بیگانه خلوت مکن که مردی با زن نامحرم خلوت نمی کند مگر که من خود سومین آنها هستم تا او را دچار فتنه کنم.(همان)
دلیل عقلی و نقلی:
با دلیل عقلی و نقلی می توان گفت که زیاده روی در شهوت جنسی و آمیزش زیاد مذمت شده است که شیطان می گوید:اگر شهوت جنسی نبود زنها هرگز به مردها سلطه نمی یافتند .
راه علاج:
راه علاج و رسیدن به اعتدال اینکه قوۀ شهویه را با جوع و گرسنگی ضعیف کرده و از هر چیزی که سبب هیجاء و شعله وری آن می شود خودداری و احتراز کند از جمله تخیل در خصوص زنها و نظر کردن و سخن گفتن و خلوت نمودن با آنها دوری کند." قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم" (نور30)ای پیامبر به مردان مومن بگو : چشم چرانی نکنند! چشم خود را بر روی نامحرم ببندند.
از یحیی پسر زکریا(ع) سوال کردند: آغاز زنا چیست؟
گفت: نگاه و آرزو.
آنچه در شرع مذموم است ، تفریط و سستی است که دور شدن از نکاح را حاصل می گرداند و به نابودی غریزه و معطل گذاشتن زن و قطع نسل منتهی می شودغ و آن خمودی است که بدون شک در شرع مذموم است.
بحث بر روی شَره و خمود را به اینجا پایان می دهیم که ضد این دو جنس ، عفت است و پاکداری و تسلیم بودن به سیره رفتار اهل بیت (ع)تا مکتب اسلام بدون خدشه باقی بماند و جاهلیّت اولی هلاکت ابدی را برای بشر ترسیم نکند. انسان مطیع اهل بیت باید به زینت اسلام آراسته گردد و افراط و تفریط را رها کند و حد اعتدال را در تمام امور رعایت کند.
نکات آموزنده از امام علی(ع) در مورد حرص:
از کتاب غررالحکم نکات آموزنده ای را از مولای متقیان علی بن ابیطالب (ع)در مورد حرص در انسان دریافت کنیم:
 کسی که حرص و آزش زیاد شد بدبختی و شقاوتش زیاد گردد(1625/86)
 آز و حرص (شَره) سر آغاز طمع است.
 حرص یقین را در انسان تباه می کند(11601/62)
 از آز و حرص بپرهیز که اساس و ریشه هر فرومایگی است.(1580/41)
 آزو حرص از زشتیهای اخلاقی است.(1564/25)
 الرزق مقسوم، الحریص محروم(1540/1)روزی مردمان قسمت شده است و حریص محروم(بی بهره ) است و تلاشش بی فایده است.
ضد حرص قناعت است.
راه علاج حرص:
کسب قناعت راه علاج حرص است. و آن اعتدال در امر معیشت است به این صورت که تا آن مقدار که میسور است ، درهای حرص را به روی خود بسته و به مقدار ضرورت بسنده نماید ، چرا که کسی که مخارج او زیاد باشد قناعت برایش ممکن نمی شود. رسول گرامی(ص) می فرماید: میانه روی کننده محتاج نمی شود.
ایشان فرمودند: سه چیز نجات بخش است ، ترس از خداوند در نهان و آشکار – میانه روی در مالداری- فقر و عدل هم در حال رضا و هم در حال غضب. (ثلاث منجیات: خشیة الله فی السر و العلانیة والقصد فی الغناء و الفقر و العدل فی الرضا و الغضب. )
ابوذر از قول رسول خداوند(ص) فرمود: حبیب من رسولخدا(ص) توصیه ام نمود ، در امر دنیا به پایین تر از خود نگاه کنم نه به بالا دستم.

15127319292149.jpg

شرح عرفانی دعای کمیل - با تجزیه و ترکیب دعا

شرح عرفانی دعای کمیل - با تجزیه و ترکیب دعا

شرح عرفانی دعای کمیل - با تجزیه و ترکیب دعا

نمایش فایل های پیوست:

سعد و نحس ایّام

بخشی دیگر از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه تقدیم دوستان به مناسبت هفته وحدت:



31-یَنکُبَناالزّمان
پناه بخدا از
که روزگار ما را واژگون بخت کند

نکب در لغت به معنای ، عدول ، انحراف، است.
امام علی(ع) در نهج البلاغه خطبه 123؛ در بارۀ اهل صفیّن فرمود: نُکُبٍ عن الطریق، از راه حق منحرفند.
"وإنّ الذّین لا یومنون بالاخرة عن الصراط لناکبون" .(مؤمنون74)آنانکه به آخرت تسلیم نمی شوند از راه راست منحرفند.
روزگار مدح و ذم (سعد و نحس )در معنای قرآنی:
روزگار نیز صاحب مدح و ذم است. البّته در این بیان، خود ایّام محکوم به مدح و ذم نیستند، بلکه منظور ایّامی است که نوع عملکرد انسانها در آن مطرح می شود.
روزگار مدح در آیات قرآن:
ولایت مولای علی ابن ابیطالب (ع)و روز غدیر – وروز نزول قرآن:
الف :روز مدح و بسیار مبارک در آیات الهی:" الیوم اکملت لکم دینکم و أتممتُ علیکم(مائده/3)
" إنّا أنزلناه فی لیلة القدر."
ب: روز انجام حسنات و دوری از سیئات " إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ "(هود/114)
پ:کسب روزی حلال ، روز سپاس و تشکر از نعمتهای الهی است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید و از شیطان پیروی نکنید(حرام خوری) که او برای شما دشمنی آشکار است.(بقره/168)
ج: روز مدح ؛روز گره گشایی از کار مردم:
آیه هفت سوره طلاق در این رابطه آمده است: «لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا؛ بر توانگر است که از دارایى خود هزینه کند و هر که روزى او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده خرج کند خدا هیچ کس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تکلیف نمى‏‌کند خدا به‌زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى‏‌کند.
د :روز مدح ،روز دوری از گناهان کبیره:
:" الذِینَ یجْتَنِبُونَ کبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ " آنان که از گناهان کبیره و فواحش (شرک – سحر – زنا- ربا – شهادت دروغ – خیانت – عهد شکنی – قتل نفس- عاق والدین – ترک نماز )دوری می کنند.
شناخت روز ذم:
در آیات قرآن تنها در دو مورد به «نحوست ایام» اشاره
شده است. آنجا که می‌فرماید: فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ: ما تندباد وحشتناک
سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنها فرستادیم که مردم را همچون تنه‌های نخل ریشه‌کن
شده از جا برمی‌کند.
همچنین می‌فرماید:" فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً"(فصلت/16) بادی سخت و سرد در روزهایی شوم بر آنها فرستادیم.(باد سخت و هلاک کننده عذاب الهی بر بشر به دلیل عملکرد ناصحیح او)
ویژگیهای انسان مذموم و عملکرد او در روزگار بر طبق آیات قرآن:
 انسان و وسوسه هاس شیطانی او . :
(الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ﴾ (حشر 16)
 انسان نادان و ستمگر در سیاست و اقتصاد و اخلاق:
"لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ"(حدید/25)
 انسان با آرزو های دست نیافتنی؛
قرآن کریم می فرماید: «َامْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى‌»(نجم/24)
 انسان ستم پیشه" إنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ؛ همانا او ستم‌پیشه و جاهل است.(احزاب/72)
 انسان زیانکار «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» (سوره العصر، 2)
 انسان کم ظرفیت که نه تحمّل شر دارد و نه تحمّل خیر" :
" فأما الإنسان اذا ما ابتلاه ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن و أما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن"(والفجر/15/16)
 انسان فریب خورده که در برابر پروردگار سرکشی کند :
قرآن گرفتار شدن آدم و حوا را در دام شیطان، برای ما بیان می کند:
"فَدَلَّئهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لهَمَا سَوْءَاتهُمَا وَ طَفِقَا یخَصِفَانِ عَلَیهْمَا مِن وَرَقِ الجْنَّةِ وَ نَادَئهُمَا أَ لَمْ أَنهْکُمَا عَن تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُل لَّکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِین» (اعراف/22)- وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ» (انفال/ 60)
 انسان و دشمنی آشکار او با پروردگار خود:
"وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ"(بقره/96/98)‌
(اى پیامبر) هر آینه یهود را حریص‌ترین مردم، حتّى (حریص‌تر) از مشرکان، بر زندگى (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهى یافت، (تا آنجا که) هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند، در حالى که (اگر) این عمر طولانى به آنان داده شود، آنان را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست.
 انسان مصّر بر گناه و حریص و ناسپاس(در آیات 19 تا 21 سوره معارج :ان الانسان خلق هلوعا. اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا.
در این چند آیه کریمه بحثی است درباره انسان و مطلب به گونه ای تقریر شده است که مفسرین در قسمتی از تفسیر این آیه با یکدیگر اختلاف کرده اند که آیه را چگونه تفسیر کنند.
ترجمه آیه این است: همانا انسان هلوع آفریده شده است. هلوع یعنی حریص. انسان حریص آفریده شده است. «اذا مسه الشر جزوعا»؛ «این گونه آفریده شده است که اگر بدی به او برسد بسیار جزع کننده و بسیار مضطرب و نگران است؛ با رسیدن یک شر جزع فراوان می کند.
و اذا مسه الخیر منوعا؛ «اما اگر خیر، چیزی که فایده ای برای او دارد، به او برسد منوع است یعنی به آن می چسبد و آن را رها نمی کند و به دیگری نمی

1512219587untitled.jpg

پناه بخدا از کوچک شمردن گناه

در شرح دعای هشتم که به حول و قوه الهی موفق شدم تکه های مهم تحقیقی را برای دوستان در جهت اطلاع و انتقال ارسال می دارم . صلوات یا مهدی:

پناه بخدا از
کوچک شمردن گناه

امام صادق(ع) فرمودند:"لاصغیرةٌ مع الاصرار، ولا کبیرةٌ مع الاستغفار". با وجود اصرار ، صغیره ای وجود ندارد و نه کبیره ای با وجود استغفار-
اصرار چیست؟
"ولم یُصّروا علی ما فعلوا و هم یعلمون"(آل عمران 135)
به آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند ، در حالی که می دانند.
امام صادق(ع) فرمود: "الاصرار أن یذنب الذنب فلا یستغفره و لایُحدث نفسه بتوبة فذلک الاصرار". اصرار این است که گناه کرده ، طلب بخشش نکند و نفسش را در مسیر توبه قرار ندهد ، پس این است اصرار. در حدیث معصومین(ع) آمده است : مؤمن گناهش را مانند کوهی می بیند که بالای سرش است و هر لحظه در ترس است که بر سرش بریزد و منافق گناهش را مانند مگسی می بیند که بر بینی اش می نشیند و او آن را می پراند(جامع السعادات – ملا مهدی نراقی)
گناه کوچک با یک یا دو بار ارتکاب در قلب اثر نمی گذارد ولی با تکرار ، اثرات ضعیفش متراکم شده ، قوی شده، به تدریج در قلب اثر گذار است؛چنانکه قطرات آب که پشت سرهم به سنگی اصابت کنند، سوراخش می کنند ولی همین مقدار آب ، اگر یک بار به آن بریزد اثر نمی کند؛ از آن رو رسول خدا(ص) فرمود: "خیر الاعمال ادومها و إن قلّ"- بهترین عملها پر دوام ترین آنهاست هر چند اندک .- طاعتی دوام داشته باشد ، نافع است هر چند کم باشد- سیئه ای که دوام داشته باشد زیان دارد ، هر چند کم باشد-
" الرجل یذنب الذنب ، فیقول: طوبی لی لم یکن غیر ذلک: >هرگز این رانگویید> مرد گناه کرده و بگوید: چه خوب ! گناهی غیر از این نداشتم.(همان)

1512130007untitled.jpg

خودپسندی و عجب در اعمال- قسمی از دعای صحیفه سجادیه دعای هشتم

أن نعجب بأعمالنا
پناه بخدا از
خودپسندی و عجب در اعمال
عجب و خودپسندی از زبان معصومین (ع):( از جامع السعادات ملا مهدی نراقی):
 عجب آفت بزرگی برای انسان است.
 عجب ناشی از کمبود هاست و گاهی ناشی از کم خردی و حسادت است.
 عجب گاهی ناشی از دشمنی و کینه توزی هاست.
 عجب غرور بی جاست ؛ روزی مردی با حضرت عیسی(ع) همراه بود ، چون عیسی به دریا رسید با یقین گفت: به نام خدا ،وبر روی آب حرکت کرد . همراه عیسی چون دید ایشان از آب گذشت ، او نیز با یقین حرکت کرد تا به عیسی رسید ، در این هنگام دچار عجب و خودبینی و غرور شد، لذا در آب فرو رفت ،پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید (الکافی2/306/3)
 بسا عابدی که خودپسندی وغرور او را هلاک کرد.
 خودپسندی وغرور مانع پیشرفت و کمال است.
 خودپسندی از خود راضی بودن است که این صفت با ناراضی بودن پروردگار همراه است.
علاج خودپسندی و غرور:
1-هرچند نفس تو بسیار طاعت خدا کند ، باز آنرا کم شمار تا بدین وسیله نفس را زبون سازی و خود را در معرض عفو خدا قرار دهی(از معصومین-تحف العقول 285)
2-امام رضا(ع)فرمود: صدقه دهید هر چند اندک باشد زیرا هر چیزی که برای خدا باشد گرچه اندک ، اگر با نیّت درست و خالص صورت گیرد ، بزرگ است.(وسایل الشیعه 1/87 باب 28)
3-امام علی(ع) فرمود: هر گاه نخوتی در تو پیدا گشت به قدرت و توانایی خدا بنگر زیرا این کار سرکشی تو را فرو نمی نشاند و جلوی سرمستی و غرور تو را می گیرد و عقل از دست رفته ات را به تو باز می گرداند.(غررالحکم)
4-یاد مرگ بسیار باش که فرجامش لاشه ای پلید است و یاد آخرت و گذشتن از پل صراط که انسان را از خودپسندی باز می دارد.
5-انس با قرآن و انس با ذکر جز برنامه های دائمی روزانه باشد.
6-مناجات امیر المؤمنین در کوفه با تدبرّ قرائت شود.
7-ستغفار ،طلب مغفرت از خداوند تعالی جزء برنامه های روزانه باشد.
8-انجام مستحبات شیوه دیگری است برای اعتماد به نفس و ترک خودپسندی .
9- آنگاه که خود را یافتی توفیق خواندن نمازشب را از خداوند درخواست نما واستمرار ده تا شیوه اخلاص در عمل را بیاموزی.)بخشی از شرح صحیفه سجادیه دعای 8)

1511955545images_11_.jpg

تکالیف بندگان نسبت به حضرت مهدی(ع)

تکالیف بندگان نسبت به حضرت مهدی(ع):(بخشی از شرح دعا ندبه توسط اینجانب)
1-تحصیل شناخت صفات و آداب وویژگی های آن جناب با دلیل عقلی و نقلی.:
الف: دلیل عقلی، ان حضرت امامی است که اطاعتش فرض و واجب می باشد و هر کس که اطاعتش واجب است باید صفاتش را شناخت بنابراین شناخت و دانستن صفات مولایمان حضرت حجت(ع) واجب است.باید دانست که لازم است صفات خاص آن حضرت شناخته شود تا از غیر خودش جدا و تشخیص گردد به گونه ای که بین مدعّی راستگو و دروغگو فرق بگذارد.
ب: دلیل نقلی: شیخ صدوق از ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) روایت آورده که فرمود: هرکس در چهار چیز شک کند به تمام آنچه خدای تعالی نازل فرموده کفر ورزیده است؛ یکی از آنها شناختن امام در هر زمان از جهت شخص و صفات او می باشد. بر هر مؤمنی واجب است که امام زمانش را با صفات خاص و آداب مخصوصش بشناسد تا با ادعای شخص ملحدی که لایق آن مقام منیع نیست به شبهه نیفتد و در دلش تردیدی راه نیابد.
2-رعایت ادب نسبت به حضرت مهدی(ع)
مؤمن حضرت را با القاب شریفش یاد کند مانند، حجّت، قائم، مهدی، صاحب الامر، صاحب الزمان، وغیره ...چه در نوشتاری و چه در گفتاری. کمال ادب نسبت به اسماء ایشان رعایت شودتا مادامیکه غیبتش باقی است و ذکر ذات مقّدسش با القاب قدسیّه اش جاری باشد: الخلف الصالح و الامام القائم و المهدی المنتظر والحجة من آلمحمّد،-
یاد کردن اسم شریف آن حضرت در غیر مجامع برای خواص (شیعیان) که خداوند از آنان خشنود باد.
3-جذب بندگان نسبت به آن حضرت (ع) بطور خاص-
محبّت و شناخت آن حضرت از محبّت و معرفت امامان دیگر (ع) جدا نمی گردد. اگر انسان آن بزرگوار را بشناسد و او را دوست بدارد ، حقیقت ایمان در او کامل می گردد (جلد نهم بحار به نقل از کتاب الفضائل)آمده از امام رضا(ع) و پدرانش از رسول خدا(ص) در حدیثی که در آن نامهای امامان را یاد کرده تا آنجا که فرمود: هر کس دوست می دارد خداوند را ملاقات کند ، در حالیکه ایمانش کامل و اسلامش نیکو باشد،باید که ولایت حجّت صاحب الزمان منتظر را دارا گردد.پس اینان چراغهایی در تاریکی و امامان هدایت و نشانه های تقوا هستند هر کس آنان را دوست بدارد وولایتشان را دارا شود من برای او ضمانت می کنم که خداوند او را به بهشت خواهد برد.(بحار الانوار36/296/باب 41 ح125)
الف: محبوب نمودن او در میان مردم توسط مردم:
در مجالس شیخ صدوق به سند خود آورده از امام صادق(ع) که فرمود: خداوند رحمت کند بنده ای را که مودّت مردم را بسوی ما کشاند و به آنچه می شناسند با آنان سخن بگوید و آنچه را منکرند واگذارد(امالی61)
4-وجوب انتظار (حضرت مهدی(ع) بر همۀ افراد
انتظار حالتی است نفسانی که آمادگی برای آنچه انتظارش را می کشیم از آن بر می آید و ضدّ یأس و نا امیدی است پس هر قدر که انتظار شدید تر باشد ، آمادگی و مهیّا شدن قوی تر خواهد بود. بنا براین مؤمنی که منتظر آمدن مولایش می باشد هر قدر که انتظارش شدید تر است تلاشش در آمادگی برای آن بوسیله پرهیز از گناه و کوشش در راه تهذیب نفس و پاکیزه کردن درون از صفات نکوهیده و بدست اوردن خو های پسندیده بیشتر می گردد تا به فیض دیدار مولای خویش و مشاهده جمال انورش در زمان غیبتش رستگار شود همچنانکه برای عدّۀ بسیاری از نیکان اتفاق افتاده است و اخر دعای ندبه این استغاثه را از خداوند می خواهیم تا با انتظار و ندبه و گریه، آمرزش گناهان نصیب ما بگردد وامام زمان از ما خشنود و شفاعت ما را در دنیا و آخرت بپذیرد.
بی تردید هر قدر که انتظار شدیدتر باشد صاحب آن، مقام و منزلت بیشتری نزد خدای عزّوجّل خواهد داشت . انسان منتظر قصدش و انگیزه اش بر انتظار ، اطاعت امر و نایل شدن به پاداش دنیوی و اخروی است. و دیگر اینکه انتظار به منظور رستگاری و به ثواب رسیدن است بدون تعیین وقت از سوی بشر؛ خلاصه قصد تقرّب در انتظار واجب است و خلاف آن حرام ، یعنی خلاف ان یأس و ناامیدی از اصل ظهور حضرت قائم(ع) حرام است.

1511866628images.jpg

فضیلت سوره حمد

.
خاصیت سوره حمد
در تفسیر مجمع البیان و کتاب عدةالداعی به نقل از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: در آن هنگام که خداوند بزرگ اراده فرمود سوره حمد، آیةالکرسی، آیه شهدالله و نیز آیه "قل اللهم مالک الملک تا جمله بغیر حساب -را نازل فرمود، این سوره و آیات به عرش خداوند پناه بردند، در حالی که میان آن ها و خداوند حجابی نبود و گفتند: پروردگارا! ما را به زمین که مرکز فساد و گناه است و به سوی گناه کاران می فرستی و حال آن که در آسمان از جایگاه والایی برخورداریم؟ خداوند فرمود: به عزت و جلالم سوگند! هرکس که پس از نماز واجب، شما را تلاوت کند، یکی از امتیازات زیر را برای او در نظر می گیرم:
الف. او را در حظیرةالقدس، به تمام امکاناتش جای می دهیم.
ب. در هر روز هفتاد بار با چشم مکنونم به او نگاه می کنم.
ج. در هر روز هفتاد خواسته او را برآورده می کنم که کمترین آن ها آمرزش است.
د. او را بر دشمنانش پیروز کرده و وی را از شر ایشان ایمن می گردانم.
ه. آن گاه که دار فانی را وداع گوید، او را به بهشت می برم
در تفسیر عیاشی آمده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به جابربن عبدالله فرمود: آیا تو را به برترین سوره قرآن آگاه کنم؟
جابر گفت: بلی، پدر و مادرم فدایت باد. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: سوره حمد است.
آن گاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: علت برتری آن را برایت بگویم؟
جابر عرض کرد: بفرمایید، فرمود: سوره حمد داروی هر دردی، مگر مرگ است
همان گونه که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود، باید هر کاری را با تلاوت سوره حمد آغاز کرد و هرگاه سوره حمد برای بیماری خوانده شود، نتیجه دلخواه گرفته می شود، و این سیره و روش پیروان اهل بیت (علیهم السلام) بوده، و از فضل و عنایت خداوند بزرگ بشمار می رود.
البته در این گونه امور، اعتماد به خداوند و توکل بر او، از سوی طرفین (قاری و حاجتمند) کمال اهمیت را دارد. در هر صورت، باید توجه داشت که تمام امور به دست خداوند بزرگ است. شفای بیمار توسط سوره حمد، می تواند هم فردی و برای یک بار باشد، و هم قابل تعمیم است. البته در موارد فردی یا شخصی، باید تعداد دفعاتی که سوره حمد خوانده می شود، مد نظر باشد. شایان ذکر است که سوره حمد، تنها در مجالس ختم قرائت نمی شود، بلکه حتی در مجالس عقد و ازدواج نیز تلاوت می گردد، زیرا این کار باعث خیر و برکت در امر نکاح و ازدواج است.
.. علامه طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق به نقل از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چنین آورده است: قرائت هفت بار سوره حمد، شفای هر دردی است،
زیادی تکرار هر سوره به جهت ختم، مقید به عدد است، و تا عدد درست نشود، عمل به ختم سوره نشده است.
از عظمت سوره حمد، همین بس که اسم اعظم خداوند در آن پراکنده است، و تلاوت کننده را به سوی کمال رهنمون می شود، سالک نیز برای رسیدن به مراتب کمال، به آن بسیار نیازمند است.
در تفسیر عیاشی به نقل از پدر ابو حمزه ثمالی آمده است: امام صادق (علیه السلام) فرمود: اسم اعظم خداوند در سوره حمد پراکنده است.

1511345090index.jpg

تشکر از رهبر و سردار گرامیشان قاسم سلیمانی

سردار سلیمانی تشکر . گفتی چه نیکو گفتی ؛داعش سه ماه دیگر از بین می رود- خدا حافظت باشد . والله خیرٌ حافظٌ و هو ارحم الراحمین. صلوات

151117226213950815162416089113994.jpg

لعن بر آل سعود

#هشتگآلسعود
هشتگ آل سعود - هر چه لعن دارید بر ال سعود - هرچه لعن دارید بر غاصبین کرسی ولایت- هر چه لعن دارید بر قاتلین نسلهای شیعه- بفرستید اللهم العن بنی امیه قاطبه - شرکت شما در این هشتک نفرت شما به آل شعود است - انشالله هر چه زودتر بیدا زمین بین مکه و مدینه باز شود و این قوم فرعونی را فرو برد

1511093602shekh3.jpg

تصویر نادرست از زنان آزاد در جامعه امروزی

تصویر نادرست از زنان آزاد در جامعه امروزی:
• سیگار کشیدن مثل مردان
• شراب نوشیدن
• بیان ناصالح و نادرست چون مردان معامله گر – کلامشان نادرست و زشت
• سراسر بدن با آرایش و پوشش زننده
• نیاز زنان امروز به خودنمایی
• سبک شمردن نقش مادری و ازدواج و مادری و طرفداری از بی بند و باری و هم جنس بازی – پر کردن لحظات زندگی و روابط نامشروع

آثار عمل فمینیسم در جامعه امروزی با عنوان آزادی برای زنان:
• انبوه زنان آشفته و خسته از کار
• دوری از اعتقادات دینی(دین محل آرامش و سلامتی است – افسوس که با توطئه دشمنان ،زنان خود را تسلیم عقاید ناسالم غربی می کنند- ولی زنان با ایمانی هستند که نه تنها خود آرامش دارند بلکه آرامش را به دیگران انتقال می دهند.)
• زنانی با شیوه حیوان صفتی
• زنان و غفلت از پاک دامنی
• زنانی محتاج تر به عاطفه- ناامن تر و متزلزل تر- تنها و درمانده-
• "چقدر از فمینیسم متفرم- فمینیسم هیچگاه مشگلات دنیا را حلّ نخواهد کرد " این پیام دکتر هلن میسون استاد دانشگاه کمبریج که وقت خود را تمامأ وقف بهبود تحصیلات دختران کرده است .(زنان و تبعیض- لیت فیگر)

15109335000.883150001365470129_irannaz_com.jpg

السلام علیکم ایها الشهداء ورحمة الله و برکاته!

السلام علیکم ایها الشهداء ورحمة الله و برکاته!
خون شهدا را پاس داریم .
اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین- اللهم انصرنا علی قوم کافرین- اللهم انصر جیوش المسلمین - اللهم الشغل ظالمین بظالمین. امین . صلوات

15107333351001_995.jpg

بداد هموطنان خود برسید!

همه در کمک به مصیبت دیدگان مصمم باشید . این حادثه سالیان سال زخم بر دل دارد . ظلاب اعزام شوند از زن و مرد تا با مصیبت دیدگان همدردی کند تا غم تنهایی آنها التیام یابد.

1510680249images_1_.jpg

از تبلیغ بدانید!

از تبلیغ بدانید:
خانمی مبلغ با تفسیر به رای خود در جلسه شعر و شاعری را بد.ون تحقیق رد کرده بود ، حال من طلبه پاسخ او را دادم با سند.

بنام خدا
قرآن کریم با شعر و شاعران مبارزه کرده و هردو را کوبیده ،امّا کدام شعر و کدام شاعر؟
اینک به سراغ فرهنگ لغات "قاموس قرآن " می رویم و بعد سراغ" المیزان "علامه طباطبایی، تا از نظر لغت و تفسیر و شرح این عبارت قرانی ،معنا گردد.
دانستینهای ضروری در مورد شعر در ایات قرآن:
1-شعر در قرآن گاهی در معنای شعائر اسلامی است (بقره158)"أنّ الصفا و المروة من شعائر الله..)محلهای معلوم و نشاندار که محل عبادت است.
2- به حضرت رسول(ص) شاعر می گفتند . مراد از این لفظ خیال پردازی ایشان بود . مشرکان برای اینکه کسی متوجه حق گویی حضرت نشود ،.شایع کردند که ایشان شاعر هستند مردم آنزمان می گفتند: هر چه پیامبر می گوید واقعیت ندارد و برگرفته از ذهن . ذوق . و خیال ایشان است.(انبیاء/5)بل قالوا اضعاف احلام بل افتراه بل هو شاعر......
3- "و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له إن هو الاّ ذکرٌ و قرآنٌ مبینُ" (یس 69)ما به او شعر نیاموخته ایم بلکه کلام او تذکر و قرآن مبین است (پیغمبر شعر گوئی نمی کند یعنی از روی خیالات صحبت نمی کند و ما به انبیاء شعر نیاموخته ایمیعنی آنچه پیامبر می گوید شعر نیست – حق است)
4-"والشعراء یتبعهم الغاوون-(شعراء-224-227)یعنی گمراهان از شعراء پیروی می کنند منظور این است که:( آنچه شریعت شما قرار داده اینکه پیروی از امام حق در مسیر رضایت خدا- )و پیامبرخدا(ص) مانند شاعران که در هر وادی گام بر می دارند و یا با توسن خیال شعر می گویند ، نیست.(بدانید پیام قران و روایات ائمه حق است و شعر نیست )
5-حمله قرآن به شعر و شاعری جاهلیت است شعری که در خدمت هوسهای شخصی است و قابل پیاده شدن در عمل نیست.مثل تابلوهای خیالی که نفعی بحال جامعه ندارد فقط اشخاص ملیونر آنها را به قیمت گزاف می خرند.اینگونه اشعار که مطابق واقع نباشد و حق را پیاده نکند مضّر و غیر مسؤل و محصول خیالبافی است که مورد حمله قران قرار می گیرد.
6-بعد ها از همین اشعار باطل خلفا آنرا زنده کردند و به شاعران مطرب کیسه زر دادند.وگرنه شعر مفید و مبیّن حقیقت مورد نظر قرآن و اولیاء دین است.
ادامه از قاموس: اصولا سخنانیکه از روی وهم و خیال باشد خواه بصورت نظم و یا نثر در اسلام مذموم است ولی بیان حقایق در هر قالب که باشد ممدوح و مورد نظر است.
7-الف:در دُرّ المنثور است که وقتی آیه (والشعراء )نازل شد "عبدالله بن و کعب بن مالک و حسان بن ثابت" با چشمان گریان به خدمت رسول خدا(ص) شد و عرضه داشتند: یا رسول الله ! خدای تعالی که این آیه را فرو فرستاده می داند که ما از شعرائیم ، آیا ما نیز هلاک شدیم؟
دنبال این سؤال این جمله دنبال همین آیه نازل شد " الاّ الذّین آمنوا و عملوالصالحات.." رسول خدا(ص) فرمود:این آیه را بخوانید تا جواب برایتان مشخص شود . پس ایشان آیه را کامل خواند و آنها فهمیدند که کارشان هلاک کننده نیست(المیزان – درذیل همین ایه)
ب: مرحوم طبرسی از رسولخدا(ص) به حسان بن ثابت (شاعر مخصوص خود) فرمود: (هجهم) و یا فرمود: "هاجهم و روح القدس معک" که معنایش این است که کفار را هجو کن که روح القدس با تو اشت و تو را مدد می کند . این روایت در بخاری و مسلم از صحاح سته اهل سنت است .
8- این آیه سوره شعراء دارای دوتهمت از سوی مشرکان است: 1- پیامبر شاعر است و خودش از خیالات خویش ایه می گوید. 2- او شیطانی دارد که قرآن را به وحی می کند.
توضیح این گفتار از المیزان:الف: این دو تهمت قبل از هجرت در مکه تکرار می شد و بدین طریق مردم را از دعوت حقّه رم می دادند.
ب: در این آیه شعراء با ایمان و شعراء بی ایمان مطرح است.
ج: الغاوون ،اسم فاعل است یعنی کسی که راه باطل را می رود واز راه حق منحرف باشد."غوایت" از مختصات صناعات شعر است که اساسش بر تخیل و تصویر غیر حق واقع است.
سخنی از رهبر عظیم الشان در باره شعر : حالا این کلمات فرنگی هم این‌قدر رایج شده که بدون آن کأنّه آدم نمیفهمد؛ رشته‌ی هجو. پیغمبر به حسّان‌بن‌ثابت گفت که هجوشان کن اینها را؛ او ‌هم بنا کرد هجو کردن. [شما هم] هجو کنید؛ خب رقص شمشیر میکند! این جاهلیّت مدرن با جاهلیّت قبیله‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند! از این بهتر، منظره از این زیباتر! این را در شعر هجو کنید. هزار شعر درباره‌ی این میشود گفت .
شعر را هرچه میتوانید دقّت کنید، هم برای مضمون‌یابی‌اش، هم برای پیراستن الفاظش، هم برای کشاندن بیشتر به سمت مفاهیم مورد نیاز امروز؛ این مفاهیم را پیدا کنید.
لکن امروز در سطح عمومی کشور، غلبه با شعری است که باب انقلاب است؛ حالا یا مفاهیم مذهبی است یا مفاهیم انقلابی است یا مفاهیم مربوط به دفاع مقدّس و مسائل این‌جوری است؛ انواع و اقسام شعرها. امروز این ثروت خوشبختانه در این جهت دارد به کار می‌افتد.
من الله التوفیق

1510664184photo_2017-11-12_16-37-07.jpg

عفت را زنان ایرانی و مسلمان حفظ کنند !

زنان ایرانی که با بی عفتی خود می خواهند آزادی را در غیر معنای صحیح تفسیر کنند بدانند از ملکه انگلیس که فحشا را در کشورهای جهان سوم پیاده می کنند ولی سعی می کنند اصالت خود را حفظ کنند.باورکن اینقدر ساپورت نپوش بیچاره

1510488562photo_2017-11-12_15-33-32.jpg

دانستنیهای معنویت - اهل ایمان باشیم

اگر می خواهی درجات بالایی نزد خداوند تبارک و تعالی داشته باشی - دنبال علم باش- نماز اول وقت را فراموش نکن - نافله یومیه را انجام بده تا 51 رکعت در روز خوانده باشی- زیارت عاشورا را هر روز بخوان و قسمت های آخر سلام و لعن را صد بار بگو(امام صادق ع)- نماز شب را فراموش نکن که معنویت در آن است - از رختخواب کندن برای خداوند تعالی ارزش دارد- روز چهارشنبه نماز موسی بن جعفر را ترک نکن - روز جمعه نماز امام زمان را ترک نکن - بعد از نماز عصر سی بار بگو بنا بر روایت"اللهم العن بنی امیه قاطبه"- اگر می خواهی وصل به اهل بیت (ع) شوی جامعه کبیره را در هفته بخوان -وقتی اینکار ها را کردی چشمت را بر نامحرم ببند و چت نکن - زبانت را بر آنچه خدا راضی نیست ببند- گوشت را از سماع موسیقی باز دار - تو انجام بده تا چهل روز - بعد متوجه خواهی شد که تغییر کرده ای یا نه - صاحب معرفت شده ای یا نه - صلوات

15104199044551802-b.jpg

مذمت دنیا- دنیا محل نیرنگ و مکر

مذمّت دنیا: دنیا محل نیرنگ و مکر است برای گروهی ، و برای دسته ای دیگر محل هدی و رسیدن به حق است . دنیا محلّی یا مکانی است که دوست و دشمن را در خود جای می دهد و در آن عدّه ای راه حق و عدّه ای دیگر راه باطل را می پیمایند .
گروهی در این دنیا با فضای مجازی باطل سرگرم هستند و گروهی با فضای مجازی به شیوه ای صحیح و خداپسندانه ،دانش می آموزند.گروهی دیگر در این دنیا با فرقه های دروغین و عرفانهای کاذب دامی از رذائل اخلاقی و گمراهی و ضلالت را برای جوانان پهن کرده اند و آنان را به سمت بی هویتی می کشانند که در پس خود انفجار روح و جسم را در قالبی بصورت خودکشی برگرفته ازجهل و نادانی به نمایش در می آورند.
گروهی در این دنیا از بینّات ومعجزات الهی آگاهند ولی خود را به جهل و نا آگاهی زده و شبهات بسیاری را که از سوی دشمنان اسلام طراحی شده ،تبلیغ می کنند تا فضای یک کشور اسلامی را به مخاطره اندازند تا بی دینی و دین گریزی را گسترش داده و اهداف شوم غربیها را به ثمر رسانند.
حق مسلّم رهبر الهی شیعیان ، علی بن ابی طالب (ع) توسط عدّه ای غاصب غصب شد وبدین ترتیب با برنامه ریزی و توطئه نور ایمان را در بشر کم رنگ کرده و دایره ظلم و جور و ستم را تا قرون متوالی گسترده ساختند واین غاصبان همان بنی امیه هستند که از منبر حضرت رسول(ص) بالا می رفت و امروز فتنه گر و آشوب گر تاریخ هستند و دست در دست اسرائیل به دنبال اهداف شوم خود هستند.
عدهّ ای با ناله های پر سوز و گداز و آه های آتشین از دل فریاد مظلومانه سر می دهند و با صبر و استقامت ،مشگلات را در بغل گرفته و اندک تزلزلی در خود راه نمی دهند.

151041910194_3_.jpg

تاریخچه پیاده روی از نجف تا کربلا

تاریخچه راهپیمایی اربعین:
سنت پیاده‌روی روز اربعین حسینی بنا به اقوالی در زمان ائمه هدی علی رغم ظلم و جور و خفقان حکام وقت انجام می‌شده است. در سال 61 هجری عبدالله جابر انصاری از یاران پیامبر و علی (علیه السلام) نخستین کسی بوده که این کار را انجام داده است، اما بنیان‌گذار اصلی این حرکت که تاکنون دوام دارد کسی نیست جز شیخ انصاری.

ایشان این حرکت را به عنوان رسم و نمادی برای شیعیان معرفی کرد، اما پس از مدتی به فراموشی سپرده شد ولی در نهایت توسط شیخ میرزا حسین نوری مجددا احیا شد و به عنوان رسم و سنتی نیکو در میان شیعیان نشر یافت. این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که 3 روز در راه بود و حدود 30 نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی می‌کردند، محدث نوری از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار در سال 1319 هجری با پای پیاده به زیارت حرم اباعبدالله حسین (علیه السلام) رفتند.
این اقدام زمینه ساز پیاده روی بسیاری از عاشقان اهل‌بیت و امام حسین (علیه السلام) شد. در راستای انجام این مراسم معنوی و روحانی برخی از علما و حتی مراجع تقلید نیز با پای پیاده به کربلا سفر کردند. از جمله این افراد میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع است که بار‌ها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است.
ایشان درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی می‌گویند: به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش (علیه السلام) زیارت کند، هر چند تنها یک بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نمازها.
امام صادق (علیه السلام) نیز درباره ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین (علیه السلام) برود، خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏فرماید و یک درجه مرتبه‏ اش را بالا مى‏ برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد./ کامل الزیارات/ ترجمه ذهنی تهرانی/ ص432

1510234010images_20_.jpg

بد اخلاقی و تند خویی

بد اخلاقی و تند خویی:
حیات حقیقی انسان بر تزکیه نفس و تهذیب اخلاق متوقف و مترتب است.علم اخلاق از شریف ترین امور است ،غایت و فرجام علم الاخلاق کامل نمودن و به کمال رساندن آن است."قد افلح من زکیّها (الشمس/9)هر کس که نفس خویش را پاک کرد رستگار شد. "وقد خاب من دسیها"(الشمس/10) به تحقیق فرو افتاد هر کس که نفس خویش را آلوده کرد.
بد اخلاقی شیوه ای است که ترش روئی را و گاهی بد زبانی را که حاصل از نتایج قوۀ غضبیه است بهمراه دارد.بد اخلاقی انسان را از خلق خدا و خود خدا دور می کند و طبع مردمان از انسان بد اخلاق تنفر دارد، وگاهی انسان بد اخلاق مورد طعن و تمسخر قرار می گیرد. از دیگر خصوصیات انسان بد اخلاق اینکه او نازک بین و نازک اندیش است و بر اثر بد اخلاقی به تمام گفتارها و رفتارهای دیگران بر چسب دشمنی می رند؛از این رو دمی از رنج و اندوه خالی نیست .نتیجتأ انسان بد اخلاق به سوء عاقبت قیامت و عذاب ابدی دچار است.

1510058536ca2fc4a958ed419b9dcc455175270939.jpg

ای زنان مسلمان مراقب حیا و عفت خود باشید در غیر اینصورت لعن شهدا بدرقه راهتان..

مراقب باش تا خون شهدا پایمال نشود. آنگاه که از رهبر اطاعت نکنی آمریکا و اسرائیل را رفیق خود کرده ای- آنگاه که بی حجابی تو را در دامن شیطان قرار داده که نمی دانی چه بپوشی و چگونه با نا محرم بر خورد کنی دست در دست آمریکا و اسرائیل نهاده ای پس آنگاه مورد لعن شهدا قرار می گیری . اللهم العن اول ظالم ظلم بحق محمد و ال محمد و اخر تابع علی ذلک...

15097353491001_995.jpg

روح شهدا را شاد کن، روز13 آبان بگو:

برای شادی روح شهدا روز 13 آبان بگو:

15097345873552042-460.jpg

13 آبان روز مرگ بر فتنه گران و دروغگویان-

13 آبان همه یکصدا می گوییم:

1509734234mrg_br_amrykh_3_0.jpg

اشکم بدرقه راه پیاده روندگان اربعین حسینی- صلوات

السلام علیک یا ابا عبدالله : وای بر من از اربعین جا ماندم از آخرت سعادتمند جا نمانم

1509534380images_19_.jpg

آیا اهل بیت سید الشهداء به کربلا بازگشتند در اربیعن اول؟

ورود امام سجاد(ع) و حضرت رینب (س)به کربلا:
عدم بازگشت اهل بیت به کربلا در اربعین اول:
سید بن طاووس بازگشت اهل بیت سید الشهدا(ع) را در اربعین اول مستبعد می داند ولی منکر اصل بازگشت آنها به کربلا نیست.متن عبارت او این است:
در مصباح المتهجد(شیخ طوسی)دیدم که خانواده امام حسین(ع) در روز بیستم صفر به همراه مولایمان امام سجاد(ع) وارد مدینه شدند (ص 787). در غیر این کتاب آمده که انان در بازگشت از شام روز بیستم صفر به کربلا رسیدند و این هر دو قول بعید است. زیرا عبیدالله بن زیاد که لعنت خدا بر او باشد به یزید نامه نوشت و حادثه کربلا را برایش گزارش داد و از وی اجازه خواست که خاندان امام حسین (ع) را بفرستد. و تا جواب یزید نرسید اقدامی صورت نداد و این کار بیست روز یا بیشتر وقت نیاز دارد. و نیز روایت شده که وقتی کاروان اسیران را به شام بردند ، آنها در دمشق به مدّت یک ماه در جایی ماندند که از گرما و سرما در امان نبودند و صورت قضیّه مقتضی است که اهل بیت تا رسیدن به عراق یا مدینه بیش از چهل روز از زمان شهادت تأخیر داشته اند پس عبورشان از کربلا در بازگشت از شام شدنی است ولی در بیستم صفر نمی تواند رسیده باشد.
آنچه ایشان بعید می داند رسیدن اهل بیت (ع) در اربعین سال 61 هجری (اربعین اول) به کربلاست.نه مطلق عبور آنها از آنجا.
برخی با عنایت به قرائنی که حاکی از عدم امکان بازگشت اهل بیت سید الشهدا به کربلاست بر این بتورند که ورود آنان و نیز جابر بن عبدالله انصاری به کربلا در اربعین دوم (سال 62) اتفاق افتاد .
در منابع از قبیل آثار ابوریحان بیرونی (م 440ق) تصریح شده که اهل بیت در اربعین به کربلا باز گشتند. (اثار الباقیه ص422)این نظریه تا قرن هفتم هجری از هیچ یک از منابع تایید نشده است. اما بازگشت اهل بیت به کربلا در غیر اربعین در منابعی امالی شیخ صدوق- الملهوف و مثیر الاحزان (دانشنامه امام حسین ع) آمده است.
شهید مطهری این سخن را تایید می کند: راه شام به مدینه راه جداگانه ای است و بعید است که یزید اجازه داده باشد که سفر را طولانی کنند و مجددا خانواده امام را به کربلا بیاورند ولی اصل بازگشت به کربلا را نمی توان انکار کرد.شهید مطهری برای باور است که اصولا اهل بیت به کربلا باز نگشتند.محدث نوری در کتاب لؤ لؤ و مرجان بر بازنگشتن اهل بیت به کربلا نظریه دارد.
از بررسی نقشه ها فراهم امده از گذرگاههای قدیمی نشان می دهد که راه شام به عراق از طریق بادیه با راه شام به مدینه حدود 147 کیلومتر مسیر مشترک دارد.(دانشنامه امام حسین ترجمه محمدی ری شهری با همکاری دو استاد دیگر)

15094505700.333845001307176271_parsnaz_ir.jpg

اهمیت صحیفه سجادیه

من به دعای صحیفه سجادیه اهمیت می دهم وبا تجربه چندین ساله در متون عربی و قلم زدن موفق شده هشت دعا را شرح بدهم . و دیگر دعای مکارم الاخلاق را - کلاس برای نشر این فرهنگ بزرگ را گذاشته ام . اما وقتی خودم شرح می نویسم از بزرگی دعا اشکم در می اید ولی وقتی نوبت به اموزش آن می شود ثبت نام کم انجام می شود . چرا مردم به فضای مجازی بسیار اهمیت می دهند و وقت می گذارند ولی برای آدم شدن و دانستن که پایه ادم شدن است وقت نمی گذارند.

15092776752149.jpg

السلام علیک یا ابوالفضل العباس

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین

1509196924b019ebd18626d6065c20c6552e3a21bf.mp4

عزاداری و گریه بر شهید کربلا

-
عزاداری برای امام حسین(ع):
فاضل دربندی در کتاب اسرار الشهادة ص35 می نویسد که امام صادق(ع) فرمود: انّ السماء بکت علی الحسین (ع) اربعین صباحا بالدّم – برای اینکه به چه طریق آسمان خون گریه کرده است آن هم در چهل روز توجیهاتی دنباله این خبر ذکر فرموده است. در همان کتاب ص35 ذکر می کند از قول امام ششم (ع) "انّ الشمس بکت اربعین صباحا بالکُسوف و الحَمرة " یعنی خورشید چهل روز برای مصیبت امام سوم با سرخ شدن و گرفتگی خود عزاداری کرد.
در معالی السبطین و ناسخ التواریخ می گویند که زنهای بادیه نشین در روز اربعین از اطراف کربلا به کربلا می امدند و برای خاندان عصمت و شهدا کربلا مجلس عزا بر پا کردند.
مرحوم حائری در کتاب معالی السبطین ص 114 و نیز صاحب کتاب مرقات الایقان (حجة الاسلام گنجوی) در ص 108 می نویسند که جابر عبدالله انصاری چون از پیامبر (ص)بارها شنیده بود که " من زار الحسین بکربلا کمن زار الله فی عرشه "یعنی کسی که زیارت کند امام حسین(ع) را در کربلا مانند کسی است که به رحمت و عنایت پروردگار در عرش الهی نائل گردد لذا با عدۀ قابل توجه ای از مدینه به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و در رور اربعین به کربلا رسید و غسل نمود و لباس احرام وار مثل حاجیان که به مکه مشرف می شوند پوشید و خود را با سعد که یکی از گیاهان خوشبو است معطر نمود و آهسته اهسته قدم بر می داشت و ذکر خداوند متعال به زبان جاری می نمود.
2-کتاب ناسخ التواریخ ص482 متذکر است که امام چهارم (ع) از شام که به کربلا برگشتند سر مبارک پدر بزرگوارشان را و همچنین بقیه رؤس شهدا را در اربعین با خود به کربلا آوردند و سرهای مقدس را به بدنهای شهدا ملحق کردند و برای هر یک عزاداری و نوحه سرائی کردند. (روایات بسیار است در این خصوص)
3- طبرسی در کتاب احتجاج از سعد بن عبدالله روایت می کند که گفت: من از حضرت امام عصر(ع) در حالیکه کودک بود راجع به تفسیر " کهیعص" پرسش نمودم ،فرمود: این حروف از اخبار غیبیه است که خدا به حضرت زکریا(ع) خبر داده و بعد از آن بزرگوار به پیغمبر معظم اسلام0ص) اعلام فرموده است.(ک ،کربلا- ه=هلاکت/ یاء:یزید/ع=تشنگی و عطش/ص=صبر بر مصائب)همینکه زکریا این موضوع را شنید مدت سه روز از مسجد خود حرکت نکرد ، کسی را نزد خود راه نداد ، مشغول مرثیه و عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) شد.

1508674566f2724317-6989-4666-bc43-16ae7561ed55.jpg

چرا دهه اول محرم شور و شعور بیشتری دارد؟

هر قیام و نهضتی عمدتا از دو بخش " خون " و پیام" تشکیل شده . مقصود از خون ، مبارزات خونین و قیام مسلحانه است که مستلزم کشتن و کشته شدن و جانبازی در راه آرمانهای مقدس است.
مقصود از بخش دوم پیام است که رساندن و ابلاغ پیام ابلاغ و بیان آرمتنها و اهداف آن است. با بررسی قیام عاشورا این دو بخش کاملا به چشم می خورد. قیام و انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر بخش اول یعنی خون و شهادت و ایثار خون بود. و بخش دوم از عصر عاشورا آغاز گردید. سیره پیشوایان مهدی پیشوایی را حتما سفارش می کنم بخوانید

1508329233images_18_.jpg

اذهما فی الغار- بدانید و آگاه باشید!

اذهما فی الغار-بدانید تا کسی نتواند از کلام قرآن، تفسیر به رای نماید.
—------------—
بودن دو نفر در غار نشان دهنده فضیلت آن شخص همراه پیامبر نیست . مؤمن و کافر در یک جا ممکن است جمع گردد. مسجد پیامبر(ص) از غار با شرافتتر است با وجود این مؤمنین و منافقین و کافرین احیانأ در آن جمع می شوند. کشتی نوح ، پیغمبر و شیطان و چهارپایان را در بر داشت ، بنابراین مکان ، بر فضیلتی که گفتی دلالت ندارد. وقتی صحبت بین مؤمن و کافر و بین عاقل و حیوان و جماد واقع می شودچگونه دلیلی برای دوست تو(لصاحبه) در آن است؟
عبارت "لا تحزن" نهی است ،جز این نیست که اندوهگین شدن ابوبکر یا طاعت بوده و یا معصیت ، اگر طاعت می بود که پیامبر(ص) از طاعتها نهی نمی کند ،بلکه به آن امر می کند و اگر معصیت بوده که پیغمبر (ص) او را نهی کرده و این ایه شاهدی بر معصیت اوست.
جمله "انّ الله معنا" پیامبر(ص) از خودش به لفظ جمع تعبیر کرده چنانکه خداوند تعالی در قرآن با لفظ جمع می فرماید: انّا نحن نزلنا الذکر –
ویا اگر گفته شده ابوبکر در اینجا نگران علی ابن ابیطالب (ع) بوده ،پاسخ این است که پیامبر(ص) فرمود: اندوهگین مباش! که خداوند با من و علی(ع) است .
ویا در جمله خدا سکینه و آرامش را بر ابوبکر وارد کرد – پاسخ این است که اگر ابوبکرصاحب آرامش است پس لشگریان هم به تأیید او آمده اند و حال آنکه این سخن دور کردن نبّوت از رسول خدا می باشد.(مکیال المکارم-سید محمد تقی موسوی اصفهانی- ترجمه ج یک

1508328467vazifeh1_1_.jpg

امت واحده رابه دنیا نفروشید

الیمینُ و الشمالُ مضلةٌ والطریقُ الوسطی هی الجادّةُ . علیها باقی الکتاب و آثا النبوّظ و منها منفذُ السنّة و الیها مصیر العاقبة" انحراف به راست و چپ گمراهی است ، راه مستقیم و میانه ، جاده وسیع حق است ،پیشرفت سنّت از همین راه است و گردیدن عاقبت به سوی همین مقصد می باشد.(نهج البلاغه خطبه 16)

1508177163images_14_.jpg

تدبر در ایات الهی

دوستان عزیز سلام:
نظر خود را در مورد این قسمت از ایة الکرسی را بگویید، "لا اکراه فی الدین". به یک آدمی که کارگر بود گفتم ، نمازت دیر شد برو بخوان. می دانید چه گفت؟ لا اکراه فی الدین - من نماز نمی خوانم. گفتم : چرا؟
گفت: یک مرد مسجدی و نماز خوان که در پیش او دویست هزار تومان داشتم به هنگام تقاضای من مبنی بر تحویل پول ؛ گفت: من پول تو را نمی دهم - ندارم -
مردگفت: تو نماز خوانی!
مرد مسجدی پاسخ داد:هم نماز می خوانم و هم پول تو را نمی دهم.
مردگفت: تو در قیامت جواب مرا بده چون با حرف تو و خوردن پولم توسط تو ؛ من نماز را کنار می گذارم.!
این تفکرات باطل و بیهوده انسان را به جایی نمی رساند جز اینکه عزت و ابرو را از انسان میگیرد و سنت رسول گرامی اسلام(ص) را رها کردن عاقبت بخیری ندارد. من نمیدانم با برخورد با انسانهای جاهل و یا با مرگ خویشاوندان چرا زور همه به نماز می رسد و سریعا نماز را کنار می گذارند-
از تفسیر به رای دور شوید ایه را تا اخر بخوانید تا معنا بدست آید و به خود ظلم نکنید.و نور الهی را از خود دور نسازید.

1507901245images.jpg

امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

امر به معروف و نهی از منکر:
معروف چیست؟
نیکی کردن به همگان از انسانهای خوب و بد –پیامبر خدا(ص) فرمود: خوبی و احسان کن چه به کسی که شایسته آن هست ، چه به کسی که شایستگی آن را ندارد، زیرا اگر کسی که به او احسان کرده ای شایستگی احسان را نداشته باشد تو به فضیلت احسان دست یافته ای.(عیون الاخبار الرضا(ع) 2/35/76)
اگر کسی از راه مسلمانی چیزی را که به او آزار می رساند دور کند خداوند پاداش چهار صد آیه از قرآن برایش بنویسد و به تعداد هر حرفی از آنها ده ثواب.(البحار ص50/3)
امام علی(ع) فرمود: قوام شریعت به امر معروف و نهی از منکر و بر پا داشتن حدود الهی است.(غررالحکم 6817)
آنّ الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعّلکم تذکرّون(نحل 90)
همانا خداوند به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد و از فحشاء و زشتکاری و ستم باز می دارد.شما را پند می دهد شاید که پند گیرید .
امام علی(ع) فرمود: خداوند واجب فرمود .......ونهی از منکر را برای بازداشتن سبکسران از زشتکاری(نهج البلاغه – الحکمة 252)

1506167655images_12_.jpg

سلام بر علی اصغر وروز او

سلام بر دوستان
سلام بر تمام فرزندان شیعه حسینی-عکس مهدیار- همیشه می گویند مغز بادام شیرین تر از خود بادام است. خدایا سرباز امام زمانش کن تا در راه تو جان دهد.یا ثاراالله نسل همه مومنین و مومنات را نسلی با ایمان قرار بده نسلی پر تلاش - نسلی مبارزه با کفر و نفاق -نسلی حق طلب -نسلی حق گو - نسلی فدایی اسلام- انشالله

1506076111photo_2017-09-22_13-44-20.jpg

عوامل تحریف در مصیبت حسینی

عوامل تحریف در مصیبت حسینی:
1-اغراض دشمنان
2-تمایل بشر به اسطوره سازی
3-عامل خصوصی
زنده بودن نام حسین بن علی(ع) تا قیامت ، نیاز به بیان جعلیات و وهمّیات ندارد. مصیبت امام حسین(ع)باید همواره هر سال تجدید شود ولی از حاشیه امر به معروف و نهی از منکر دور نشود . در عزاداریها و بیان نوحه نباید داستان های غیر واقع گفت؛ مثلا بعد از هزار و چهارصد سال نباید بیان گردد که حضرت زهرا (س) نیاز به تسلیت دارد .در عزاداری و شور حسینی به جامعه بشری باید درس استقامت و ایثار را آموخت نه اینکه ارزشهای انسانی را با الفاظ زشت و زننده به ورطۀ هلاکت رساند.یا اینکه نامهای مبارک حسین (ع) را در نوحه خوانی با لحنی سبک و مخفف اظهار داشت ؛ تا شور حسینی در مجلس باقی بماند ، این خطاست .! این عمل بازدهی ندارد . این عمل سبک سری است . شیعه پیرو امامت باید ارزش خط ولایت و امامت را حفظ کند و نفس خود را از آنچه که موجب هتک حرمت به اهل بیت (ع) در سینه زنی و عزاداری است تزکیه نماید و تحت حس و وهم رها نسازد.
4-استفاده از وسیله نامقدس برای هدف مقدّس
نگویید هدف وسیله را توجیه می کند . برای عزاداری حسین نباید از هر وسیله ای برای اینکار استفاده کرد . هدف مقدّس راه مقّدس می خواهد نه اینکه با شیپور و طبل موسیقی بزنیم و محرم و نامحرم را کنار یکدیگر قرار دهیم. امام حسین (ع) با شهادتش ، حقانیّت اسلام را تا قیامت حفظ کرد ؛ در این بین با تبلیغات سوء دشمن ما به کجا می خواهیم برسیم که ارزشهای دینی خود را به لوازم جدید طرب و شادی مزّین کنیم تا زشتیها با لباس دین در ملا عام به نمایش در بیایند .برطبق این دعاء راه شیعیان اینست و جز این نیست.
"واشهد أنّک قد أقمت الصلاة أتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده" (زیارت امام حسین در عید قربان و فطر)

1505997684images_8_.jpg

بدعتهای عاشورائی در نهضت حسینی

بدعتهای عاشورا ئی در نهضت حسینی:
تحریفهای لفظی و معنوی در واقعه کربلا و حادثه عاشورا بسیار دیده شده است. اسطوره سازی خود یک حس اصیل است ولی نباید فراموش کرد که بیان واقعیت جریان عاشورا اثرش بیشتر و خطرش در فرو رفتن در وادی تحریف است.آنچه مهم است اینکه در بیان واقعیتهای عاشورا اخلاص و صدق از مواردی است که روضه خوانان باید به آن توجه داشته باشند.دروغهایی که روضه خوانان می گویند؛ از کتاب لولو و مرجان (از میرزا حسین نوری که قیام در مورد تحریفات عاشورا وکتاب مورد تأییدعلماء است)-( کتاب اسرار الشهادة نوشته فاضل در بندی که علماء ایرادات فراوانی بر آن گرفته اند- کتاب روضة الشهدا از ملا حسین کاشفی که معلوم نیست شیعه است یا سنی ،پر از تحریفات عاشورایی است)
الف: پس از رفتن علی اکبر به میدان وبرگشتن ، امام به مادرش لیلی گفت ؛ برخیز و برو در خلوت دعا کن برای فرزندت که من از جّدم شنیدم که می فرمود:دعای مادر در حقّ فرزند مستجاب می شود.
ب: حضرت زینب در حالت احتضار آمد به بالین امام و امام فرمود: برگرد به خیمه که دلم را شکستی وغمم را افزودی.
پ: امام چند بار به دشمن حمله کرد و هر نوبت ده هزار نفر را کشت.
چ: قصه قاسم – مسئله تعداد کشته شدگان که گاهی به 1800 تن می رسد- در مورد حزن و اندوه حضرت زینب در شب عاشورا و نقش حبیب بن مظاهر
که اصحاب را در خیمه خود جمع کرد و از آنها پیمان گرفت که فردا نگذارد احدی از بنی هاشم قبل از ایشان به میدان برود.- یا بعد از شهادت اهل بیت و اصحاب، حضرت به بالین امام زین العابدین(ع) آمد ؛ در حالیکه آن حضرت از اوّل مقاتله تا وقت مبارزات پدر بزرگوارش ابدأ از حال اقرباء و انصار و میدان جنگ خبری نداشت. یا اینکه در روضه بیان می شود که حضرت فاطمه(س) به هنگام احتضار به زینب کبری(س) می گوید ،در همچو وقتی(زمان شهادت) زیر گلوی حسین را ببوس و حضرت در سن کم خود یکمرتبه خودش را روی سم اسب انداخت در حالیکه حضرت زینب در هنگام مرگ مادر پنجساله بود.یا اینکه در مورد امام سجاد(ع) در یک مجلس عزاداری می گویند ؛ بعد از عزاداری و روشن شدن چراغها ،دیده شد که امام کفشهای عزاداران را جفت کرده است.
خداوند در مقام مذمّت یهودان بلکه منافقین و بیان صفات خبیثه و افعال قبیحه می فرمایدسمّاعون للکذب أکالون للسّحت) به دروغ گوش دهند و حرام خورند.
ج: برای گریاندن بر ابی عبدالله نباید از هر وسیله ای استفاده کرد. روضه خوانی بر منبر در یکی از روستا ها وقتی چراغها خاموش شد از سبد کنار خود سنگ ریزه ها را به طرف مردم پرت می کرد و هریک از آنان صدای ناله و فغانشان بلند شد بعد از پایان مجلس و روشن شدن چراغها دیده شد که سر و صورت مردم به خون آغشته شده است . ایشان مدعی بود که مردم به غیر از این طریق گریه نخواهند کرد.
ح: تحریفهای لفظی:داستانهای لیلی و علی اکبر- داستان عروسی قاسم- داستان آب آوردن ابوالفضل در کودکی برای امام حسین(ع) – آمدن زینب در حین احتضار به بالین ابا عبدالله(ع) – عبور اسرا در اربعین از کربلا – عدد مقتولین- روز عاشورا 72 ساعت- افسانه اسب آوردن زینب برای ابا عبدالله(ع) و بوسیدن گلوگاه آن حضرت. که هر یک زمان مخصوص به خود را در تاریخ دارد و همه در یک واقعه جمع نمی شود.
مقدّس بودن نهضت حسینی:
الف: مقدس بودن هدف و شخصی نبودن آن – فداکاری و ایثار در لحظات آن و دوری از منافع فردی-
ب: توأم با بصیرت قوی و نافذ- نوری در میان ظلمت (بدین جهت اولیاء دین سخت توصیه کردند به برپایی عزاداری دائم و زیارت قبر آن حضرت و استفاده از تربت پر برکت آن حضرت.)
ج: عاشقانه عمل کردن در کنار خاندان و یاران
چ: آنچه در پی گیری جریان عاشورا نهفته شده است؛ رشد اجتماع ورشد اقتصاد یعنی انسان به حدی برسد که مصالح خود را وعوامل لازم را از لحاظ حفظ و نگهداری و تکثیر و توسعه ثروت درک کند – یعنی سود وزیان را در موضوع درک کند چون تا مبانی ارزشها درک نشود قدرت بر حفظ و نگهداری وصیانت بر آن شناخته نشود.
س: جریان عاشورا پر از عظمت است و بسیار مقدّس ، ولی گاهی این عظمت و افتخار تا قیامت همچون نقاشی نفیسی است که بدست طفلی داده می شود و او با قلم آن را خراب می کند و آن وهمیّات و خرافات و حماسه های دروغین و افسانه های تحریف کننده است.
ش:حفظ حماسه عاشوراءفقط متعلق به علما نیست بلکه فرد فرد از عامه مردم مسئول حفظ و نگهداری آن هستند. مردم باید جلوی دروغ بستن به این واقعه پر عظمت را بگیرنذ که اگر این کار انجام نگیرد جامعه رو به زوال می رود و نخستین پیام با شکوه امام که امر به معروف و نهی از مکر بود نادیده گرفته وارزش تبلیغی خود را ازدست خواهد داد.
ط:حلّ یک موضوع ؛ازدحام مردم مهم است در عزاداری یا گریه بر سلار شهداء- آنچه مهم است بیان حقایق برای مردم است نه شور مجلس به جهت ازدحام یا گریه فراوان(بر گرفته از کتاب حماسه حسینی- نوشته آیت الله مطّهری(ره)

15059080540.333845001307176271_parsnaz_ir.jpg

اجتناب از بدعتها ؛ادامه دارد

اجتناب از بدعتها :
امام علی(ع) در مورد بدعت و بدعتگزار می فرماید: هیچ بدعتی نهاده نشد مگر آنکه بدان سبب سنّت ترک شد . از بدعتها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید ، بهترین کارها آن است که پیشینه داشته باشد و بدترین آنها آن است که نو پدید و بی سابقه باشد (شرح نهج البلاغه لابن الحدید 9/93)
پیامبر(ص) در قول خداوند می فرماید: إنّ الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا......." (انعام/159)اینان که دین خود را فرقه فرقه کردند و گروه گروه شدند همان بدعتگزاران و هوا پرستان هستند . توبه آنان پذیرفته نیست ، من از آنان بیزارم . آنان ازمن بیزارند(کنزالعمال 1095-1126)
بدعت در معنا..:
بدعت یعنی نو آوری در دین – یعنی کسی با فرمان خدا و کتاب او و روایات اهل بیت(ع) مخالفت کند و بر اساس رأی خود و هوای نفسانی خود عمل کند .
بدعت عبارت از تصرف در دین است، یعنی چیزهایی را که نمی دانیم از دین است به دین نسبت بدهیم و شدیدتر از آن اینکه چیزهایی را که می دانیم از دین نیست به دین نسبت بدهیم.
بدعت بر دو قسم است:
1- بدعت در عقیده یعنی انسان عقیده پیدا کند به چیزی که جزء دین نیست و یا نمی داند جزء دین است یا نه، و آنرا جزء دین بداند.
2- بدعت در تشریع و قانونگذاری به این صورت که قوانین و احکامی را از خارج به احکام واقعی دینی اضافه نماید.
از دیدگاه شیعه امامیه: شیعه می گوید برخی از اموری که اهل سنت در عبادتشان دارند، بدعت است از جمله گفتن آمین بعد از پایان سوره حمد در نماز، دست بسته نماز خواندن، حذف "حی علی خیر العمل" در اذان، افزودن جمله "الصلاة خیر من النوم" در اذان صبح، نماز تراویح و حرام دانستن ازدواج موقت. و کامل خواندن نماز مسافرو بسیاری از بدعتهای دیگر- این باورها از بدعت های است که توسط خلفا بر دین تحمیل شده است.
پیامبر(ص) فرمود: خداوند تعالی توبه بدعتگزار را نمی پذیرد.
(امالی طوسی 385/838وص386/839)ادامه دارد

15059079380.346420001322389866_parsnaz_ir.jpg

اطاعت از معلم اخلاق و کسب مهارتهای اخلاقی

اطاعت از معلم اخلاق و کسب مهارتهای اخلاقی:
اگر در راه کسب علم از معلم خود اطاعت نکنیم: بی سواد می مانیم.
اگر در راه کسب علم از معلم خود اطاعت نکنیم:فردی بی خرد بار می اییم.
اگردر راه کسب علم از معلم خود اطاعت نکنیم : درجات بالای موفقیّت رنگی برایمان ندارد.
اگر در راه کسب علم از معلم خود اطاعت نکنیم : عزّت جای خود را به ذلّت خواهد داد و گم گشته در راه بی هدفی و بی خردی هستیم.
پس بر ماست که بیاموزیم تا از خود بودن و از "دلم می خواهد" جدا شویم. چون هوای نفس دشمن ماست و اطاعت از آن بی راهه رفتن و گمراهی است.
ای فرزند بزرگترین رنگ رنگ خدایی است و آن آموختن از معلم بزرگ است . معلم بزرگی که میل به زیبایی آفرینش را در کسب علم وحقیقت نهاده است. میل به حقیقت جویی را خداوند در وجودت نهادینه کرده پس بیراهه نرو که به خودت ظلم کرده ای. دنبال حقیقت باش تا مهارت کسب کنی و گمراه و غفلت زده نباشیو والسلام

1505888011ahaadis_52_holosms_ir.jpg

اطاعت از معلم اخلاق و کسب مهارتهای اخلاقی

اطاعت از معلم اخلاق و کسب مهارتهای اخلاقی:
اگر در راه کسب علم از معلم خود اطاعت نکنیم: بی سواد می مانیم.
اگر در راه کسب علم از معلم خود اطاعت نکنیم:فردی بی خرد بار می اییم.
اگردر راه کسب علم از معلم خود اطاعت نکنیم : درجات بالای موفقیّت رنگی برایمان ندارد.
اگر در راه کسب علم از معلم خود اطاعت نکنیم : عزّت جای خود را به ذلّت خواهد داد و گم گشته در راه بی هدفی و بی خردی هستیم.
پس بر ماست که بیاموزیم تا از خود بودن و از "دلم می خواهد" جدا شویم. چون هوای نفس دشمن ماست و اطاعت از آن بی راهه رفتن و گمراهی است.
ای فرزند بزرگترین رنگ رنگ خدایی است و آن آموختن از معلم بزرگ است . معلم بزرگی که میل به زیبایی آفرینش را در کسب علم وحقیقت نهاده است. میل به حقیقت جویی را خداوند در وجودت نهادینه کرده پس بیراهه نرو که به خودت ظلم کرده ای. دنبال حقیقت باش تا مهارت کسب کنی و گمراه و غفلت زده نباشیو والسلام

1505888011ahaadis_52_holosms_ir.jpg

اسلام و بهترین مسلمان

سخنی از پیامبر اسلام(ص):
اسلام سه خانه است ؛ پایین ، بالا ، بالاخانه
خانه پایین همان اسلامی است که عامۀ مسلمانان وارد آن شده اند بطوری که اگر از هر یک از آنها بپرسی گوید: من مسلمانم.
خانۀ بالا ، برتری اعمال آنها بر یکدیگر است .
بالاخانه ، جهاد در راه خداست و جزء بهترین مسلمانان به آن دسترسی ندارند. (کنزالعمال10658)

1505649185toptoop.ir_.jpg

نامه 69 نهج البلاغه - درسهای اخلاقی از امام علی(ع)

به ریسمان قرآن چنگ بزن و از آن نصیحت پذیر.
حلالش را حلال و حرامش را حرام شمار و حقی را که در زندگی گذشتگان بود ، تصدیق کن و از حوادث گذشته تاریخ برای آینده عبرت گیر که حوادث روزگار با یکدیگر همانند بوده و پایان دنیا به آغازش می پیوندند و همه آن رفتنی است .
نام خدا را بزرگ دار و جز به حق بر زبان نیاور .
از کاری که تو را خشنود و عموم مسلمانان را ناخوشایند است بپرهیز.
از هر کار پنهانی که از آشکار شدنش شرم داری ،پرهیز کنم
هر چه شنیدی باز گو مکن که نشانه دروغگویی است.
خشم را فرو نشان وبه هنگام قدرت ببخش .
در حکومت مدارا کن تا آینده خوبی داشته باشی.
نعمتهایی که خدا به تو بخشیده نیکو دار.
نعمتهایی که در اختیار داری تباه مکن و چنان باش که خدا آثار نعمتهای خود را در تو آشکارا بنگرد. نامه69 امام در نهج البلاغه

1505544753ahaadis_70_holosms_ir.jpg

پاسخ به شبهات زیارت عاشورا

#گروه_های_کوثر_نت
حتما این مقاله را بخوانید ریرا این مقاله تمام سوالات موجود در زیارت عاشورا برای مسلمانان پاسخ گو است

شرح زیازت عاشورا بصورت پرسش و پاسخ

نوع مستند : تحقیق پایانی
کلید واژه :

چکیده :
زیارت عاشورا آن گونه که از روایت امام صادق(ع) در کتاب مصباح شیخ طوسی به دست می‌آید، از جانب خداوند و حدیث قدسی است، یکی از تفاوت‌های حدیث قدسی با قرآن این است که رساندن آیات قرآن بلافاصله بعد از نزول آن به همه مردم واجب است، ولی ممکن است یک حدیث قدسی از جانب خداوند به پیامبر اکرم(ص) عرضه شود، بدون آنکه پیامبر(ص) آن را به یک نفر هم بگوید یا فقط به افراد خاص مثل سلمان و مقداد و ... تعلیم دهد.
زیارت عاشورا توسط خداوند بیان و توسط جبرئیل امین برای پیامبر اکرم(ص) هدیه آورده شد و امیرمؤمنان(ع) به امام مجتبی(ع) و ایشان به برادرش امام حسین(ع) و ایشان به امام سجاد(ع) و ایشان به فرزندش امام باقر(ع) و او به امام صادق(ع) انتقال دادند تا اینکه در زمان امام باقر و امام صادق(ع) که موقعیت بهره‌مندی خواص شیعیان از این حدیث قدسی ایجاد شد، امام باقر(ع)به علقمه و امام صادق(ع) آن را به صفوان بن مهران در نجف آموزش دادند، ولی تنها روایتی که زیارت عاشورا را حدیث قدسی معرفی می‌کند روایت امام صادق(ع) در کتاب مصباح شیخ طوسی است

1489671977_.docx

محکوم کردن کشتار مسلمانان میانمار

طلاب حوزه های علمیه و معاونان و مدیران قتل عام مسلمانان میانمار را بوسیله دژخیمان بودائی و ارتش آنجامحکوم می کنیم

15050428431342547337_13910426000403_photol9.jpg

شناخت نفس و جذابیت آن

شناخت نفس!
زیباییهای جهان ، کشش و جذابیت فراوانی دارد و در عین حال عمل به تکالیف وظایف بندگی نیز در موارد فراوانی در مقابل این جذابیت چشم گیر قرار گرفته و انسان را دعوت به خود نباختن می کند و نفس اماره و شیطان نیز با وسوسه های فراوان زمینه روی گردانی از تکالیف را فراهم می کنند لذا در این میدان وسیع عقل و نفس پیوسته به مبارزه با یکدیگر می پردازند و پیروز این میدان می بایست مستمرأ اعتدال را حفظ کند. پیروزی براین دو حریف یعنی شیطان و نفس اماره که در صدد لغزاندن انسان هستند مقاومت پیوسته ای را می طلبد و رشد و تکامل انسان نیز در گرو همان مقاومت است و اگر انسان در این میدان رقابت موفق شود به عالی ترین مقامات واصل می گردد.انسان در این میدان رقابت باید مراقب باشد که شکست نخورد که شکست خوردن او مساوی با هدر دادن تمام وجود خود است و یا باختن همه هستی خویش است چون ارزش هر فرد درحدّ باور و اعتقادات اوست.دنیا میدان آزمایش الهی است پس در زندگی دنیا یا برنده هستی یا بازنده که اگر برنده باشی به پاداش نیکی در دنیا و آخرت رسیده ای و اگر بازنده باشی عقاب الهی گریبانت را می گیرد ،مراقب #یاعلی_علیه_السلام

1505031433500x470_1418985977919022.jpg

الله اعلم حیث یجعل رسالته

#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
تاریخ اسلام نشان می دهد که دشمنان پیامبر اسلام ، برای خاموش ساختن دعوت الهی وی از راههای گوناگون وارد می شدند ، از متهم کردن پیامبر به سحر وجادو گرفته تا تصمیم به قتل آن حضرت در بستر خویش ؛ ولی در تمامی موارد دست خداوند با پیامبر بود و نقشه های شوم مخالفان و مشرکان برملا می شد. (الله اعلم حیث یجعل رسالته، انعام 124) خدا داناست که رسالت خویش را در چه شخصیتی قرار دهد. مسئله خلافت و جانشینی پیامبر بسیار مهّم بود و اینکه امّت در تعین جانشینی برای پیامبر نقشی نداشت و ابوبکر را زیر نظر شورای نمایشی در سقیفه انتخاب کردند که این انتخاب مخالف نص صریح قرآن بود . و در ادامه بنا بر پیشنهاد ابوبکر، خلیفه دوم، عمر به خلافت رسید وبنابر نظرعمردر شورای شش نفری،عثمان که قابلیت و لیاقتی برای خلافت نداشت انتخاب گردید در حالیکه افکار عمومی (مردم در سکوت علی(ع) سستی و بی رمقی از خود نشان دادند وبه دفاع از خلافت از دست رفته اعتراضی نداشتند- ودرغصب خلافت هم هیچ اعتراضی نسبت به خلفا نداشتند گو اینکه خود را از سیاست و بازیهای آن کنار کشیده،و خود را تسلیم وقایع موجود کرده و نتیجتا در پی آن آماده بیعت با هر کس و ناکس بودند- بی تفاوتیهای آنان نسبت به امور جاری در کشور باعث تسلط بیشتر و بیشترغاصبان واجرای اهداف شوم آنان شد که کیان اسلام را در هم پیچید و تفرقه و اختلاف تا قرن حاضر بوقوع پیوست ) هیچ دخالتی در این انتخابات نداشتند.

15047851821505640-3f2ad860f2d5acf4f2d4fa51e2833827-l.jpg

ولایت و امامت مخصوص فاضل است نه مفضول

#علی_بن_ابیطالب

در بررسی نُسخ به این نتیجه می رسیم که پیامبر گاه بصورت کلّی و یا گاه به گونه ای مشخص ، جانشین خویش را به نحو روشن معرفی کرده است به گونه ای که هریک از آنها حجت را بر افراد آگاه و حقیقت جو تمام می کند. در عین حال آن حضرت برای آنکه پیام خود را به گوش همۀ مسلمانان دور ونزدیک برساند و راه تردید و تشکیک را برهمه ببندد درحجة الوداع در غدیر خم توقف نمود وبه همراهان فرمود : از جانب خدا مأموریت دارم که پیامی را به آنان برسانم ،پیام الهی که حاکی از انجام وظیفه بزرگی بوده و چنانچه انجام نگیرد ، رسالت خود را انجام نداده ام . این همه سفارش و اینکه دو چیز گرانبها درمیان شما که از یکدیگر جدا نمی شود تا آنکه در روز قیامت در کنار حوض کوثر به من برسند و برآن دوپیشی نگیرید که هلاک می شوید و از آن فاصله نگیرید که هلاک می شوید ؛ آنگاه دست علی(ع) را گرفت و بالا ببرد.
"یا ایُّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته ......" (مائده-67) پیامبر گرامی(ص) از بزرگترین شخصیتهای جهان بشریت است که با آوردن شریعت الهی ، زمینۀ تحولّی عمیق در جهان بشریت و پی ریزی تمدنی کاملاُ نو را فراهم ساخت. حضرت برای حفظ شریعت و رد آفتهای احتمالی در آینده و هدایت امّت بسوی جاودانگی همیشگی ، هرگز معقول نیست که شریعت را بدون رهبری پس از خود که ضامن بقای شریعت است رها سازد همچنانکه خلفا مدعی بودند.
بر مروری در تاریخ صدر اسلام مشاهده می گردد که بهنگام در گذشت پیامبر سه خطر بزرگ آیین اسلام را تهدید می کرد ،خطری را از جانب روم، امپراطور ایران و منافقین داخلی ؛ در چنین جنجال آیا صحیح است که بنا بر ادعای عدّه ای که اجتهاد را بر نص ترجیح می دادند پیامبر گرامی اسلام(ص) بدون رهبر مسلمانان را رها کند.در روایات بابی است :
" فی ائمه آل محمّد (ع) أنّ المستحقّ الذی فی أیدی النّاس من العلوم هو الذّی خرج من عندهم و ما کان من الرّای و القیاس من الباطل فمن عند أنفسهم " انچه از مطالب حق و درست نزد مردم است ، از نزد اهل بیت می باشد و آنچه از تفسیر به رأی و قیاس باطل است از جانب خود مردم می باشد.
پیامبر (ص) فردی چاره اندیش بود وبه فرمان خداوند ، فرد ممتازی را که شایستگی رهبری امت اسلامی را داشته است بر گزیده و او را به عنوان جانشین خود به مردم معرفی کرده و ده ها هزار نفر، فی المجلس این واقعه مهمّ را تصدیق و تأیید نمودند. و اینجا حدیث یوم الدار بیان می گردد، پس از گذشت سه سال از آغاز بعثت ، خدای تعالی پیامبر را مأمورکرد تا دعوت خود را آشکار کند" وأنذر عشیرتک الاقربین" (شعراء 214) بدین طریق از مردم سؤال کرد، کدام یک از شما مرا در نشر آیین یاری می کنند تا وصی و جانشین من در میان شما باشد..... ؟ حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و در هر بار علی (ع) آمادگی خود را اعلان کرد ، در این موقع پیامبر فرمود:
أنّ هذا أخی ووصیّتی و خلیفتی فیکم. یا در حدیث سفینه می بینیم که پیامبر (ص) اهل بیت خویش را به کشتی نوح تشبیه می کند که هر کس برآن نشست نجات یافت و هرکس که از آن تخلف جست غرقۀ طوفان شد." ألا إنّمثل أهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح فی قومه من رکبها نجی و من تخلّف عنها غرق" .

1504784859images.jpg

دوستانه تا خلافت

#دوستانه_تا_خلافت

امیرالمؤمنین در نهج البلاغه خطبه 27- می فرماید. "قاتلکم الله لقد ملاثم قلبی قبحأ و شحتم صدری غلیظا " خدا شما را بکشد که دل من از دست شما خون وسینه ام از خشم مالامال است کاسه های غم، اندوه را جرعه به جرعه به من نوشاندند.
بعد از 25 سال سکوت ، غربت ، در برابر اصرار مردم امیرالمؤمنین از پذیرش خلافت امتناع کرد، براستی چرا........؟ آیا مردم خواهان عدالت بودند وبه همین منظور بسوی حضرت روی آوردند ....! نه......! هیچکدام......! اگر آنان خواهان عدالت بودند امام را آنقدر تحت شکنجه وآزار و اذیت قرار نمی دادند.! اگر عدالت به معنای واقعی کلمه تحقق داشت ،خوارج فتنه خود را به صورت تفسیر به رأی یا اجتهاد ، بر فرق مبارک فرود نمی آورد......!.
بعد ازامیرالمؤمنین علی(ع) ، آنان باز هم دست از ظلم وستم بر نداشتند وبا خانواده عصمت و طهارت بر اساس اجتهاد خود عمل کردند . یزید ویزیدیان زمان فرزندان رسول خدا (ص)را خارجی معرفی کردند و خونشان را مباح دانستند ودرواقعه عاشورا، امام و خانواده ایشان را ترورجسمی و شخصیتی کردند....!. آیا سربریدن امام حسین (ع) و یاران با وفایش ، بنابر اجتهاد آنان نشانۀ فتح و پیروزی است.......؟ آیا نسبت ناروا دادن به امام حسین(ع) و اهل بیت ، می تواند امان نامه ای در برابرهجوم واقع گرایانه مردم باشد......؟! نظر وهابیون نیز اکنون همین مطلب است : قرآن تفسیر نمی خواهد و هرکس خودش می فهمند و از آن می تواند برداشت کند و ........ از این گذشته وهابیون چنان اوضاع زمانی و حوادث تلخ و اسفباری را بر جهان اسلام تحمیل کرده اند در واقع می توان گفت که آنان نبرد فکری و عقیدتی را بر ضد اسلام از قرن هفتم وهشتم همراه با اعتقادات جدید و ناپسند بر علیه اسلام آغاز کردند واین عقاید جاری همه وهمه ناشی از تفکرات باطل ابن تیمیه است ؛ و بر این اساس کتابهائی{الشیعه- والتّشیع} را بر علیه شیعه (مملو از فحش و ناسزا)و ساحت مقدس امیرالمؤمنین (ع)نوشته و در دسترس عموم مسلمانان قرار داده اند.
ولی هدف ما ذکر حقیقت و کشف علمی حقیقت است ...!.
هدف ما ذکر فضائل بزرگترین مرد در صحنه تاریخ است....!
هدف ما تعصّبات نیست ، بلکه وحدت است ولی باید حقایق بیان گردد......!.
هدف ما رسیدن به جواب یک سؤال است ، آیا می شود مفضول را برفاضل مقدم کرد و توپ خلافت و ریاست را بهم پاس داد........؟!

1504696195images_1_.jpg

غدیر چه می خواهد؟

#غدیر_چه_میخواهد
ایثار فداکاری - جانفشانی- اگر می خواهی در مسیر مولایت ؛ مولای صبور ،مولای پر تلاش، مولای پر از درد وغم باشی - بیاموز و تعلیم بده آنچنان تعلیمی که همه ناحیه زندگی تو را فرا گیرد . در خانه ات قران بیاموز یک طلبه نباید بیکار باشد یا درس بخواند یا درس بدهد . اصلا پول بدهد شاگرد بگیرد . معارف اسلامی را در خانه ات تدریس کن - معارف قرانی را در خانه ات تدریس کن - به تمام سطوح در هر رنگ و لباسی معارف را بیاموز -من هم اینچنین شروع کردم . حالا صاحب حسینیه ای در تهران هستم که هر روز یک درس هر روز یک برخورد شایسته با مهمانان - همه را کنار سفره قران نشاندم از قرائت تا تفسیر از نهج البلاغه تا امامشناسی و سیره پیشوایان- چقدر در حوزه این سیره را خواندید - پس درس بدهید تا شبهات دشمنان در مغز ها نفوذ نکند و مردم شریعت را همیشه زنده نگه دارند.

1504527197emam-ali1.jpg

شناخت افضل و مفضول!

#افضل_کیست؟
چنانچه در قرون اولیّه تولد اسلام، غصب خلافت بر اساس اجتهاد ساختگی و تفسیر به رأی در برابر نص صریح پیامبر(ص)بوسیله غاصبان ولایت اعمال شد، آیا این عمل، انتخاب مفضول بر فاضل نیست؟ پیامبر(ص) چه نیکو فرمود: طلب الحق غربة- حق جوئی همچون غربت است!

1504422927_.pdf

کسب معرفت را از خداوند بخواهید

#کسب_معرفت
در خواست معرفت از امام عصر (ع) از خداوند عزّوّجل:
یکی از ارکان ایمان بعد از شناخت خدا و رسول(ص)، شناخت ولی امر و صاحب الزمان(ع) است. هر کس که امام زمانش را نشناخته باشد در حالی بمیرد که به مرگ جاهلیّت مرده است.معرفت او ، کلید تمام ابواب خیر و سعادت و رحمت می باشد.
در کافی به سند خود از محمّد بن حکیم آورده که گفت: به حضرت امام صادق(ع) عرضه داشتم: معرفت ساخته کیست؟
فرمود: از ساخته های خداوند است،بندگان را در آن ساخت بهره ای نیست(اصول کافی 2/163)
والذّین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سُبلنا(عنکبوت 69)آنان که در راه ما تلاش کنند البتّه آنان را به راه های خویش هدایت می نمایم.
سعی و کوشش وظیفه بنده است و به ثمر رساندن بر عهده خالق متعال می باشد.همچنانکه کشت و آبیاری و مانند اینها وظیفۀ بندگان است چون تحت قدرت و در اختیار آنها می باشد ، و رویانیدن و پرورانیدن و از آفتها دور نگه داشتن تا به نتیجه برسد و مقصود حاصل گردد بر خداوند است ،زیرا این مرحله از قدرت بندگان بیرون است. ولی بر عهدۀ بندگان دعا و در خواست است که نتیجه مقصود بدست آید.همینطور شناخت و معرفت امام وسائل و اسبابی دارد که خداوند آنها را برای بندگان فراهم ساخته و در توان آنان هست.انسان باید سعی کند و همت گمارد تا از طریق شؤونی که خدای تعالی به آن جناب اختصاص داده و دلایلی که بر آن دلالت دارد(مثل بررسی معجزات و اخلاق آن حضرت و شناخت سیره امامان(ع))در تحصیل معرفت آن حضرت (ع) کوشا باشد.

1503404839images.jpg

یا_علی_مدد

#یا_علی_مدد


حُبّ علیٌ عبادتٌ"(موسوعه الامام علی بن ابیطالب ج11ص179تا237)
من أحبّه فقد أحبّنی ومن أحبّنی فقد أحب الله"(همان-187)
دوستدار او دوستدار پیامبر است و دوستدار پیامبر دوستدار خداست.
حبّ علی (ع) موهبتی الهی است.
آیه هدایت: إنّما أنت منذرٌ و لکلّ قومِ هاد.(رعد/7)ای پیامبر(ص) ؛ تو تنها بیم دهنده ای و هر قومی را هدایتگری است.

1502457198images.jpg

جنگ نرم از امام خامنه ای

#جنگ_نرم
.
سی جمله کوتاه در مورد جنگ نرم از حضرت آقا خامنه ای:
این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران
جوان این جبهه اید.1…
شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ

نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است.2



خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن
، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.3
.
در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی
نکنید…. چون چه ببرید ، چه ببازید ، به نفع اوست.4
..
5-امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم
دشمن است
6-در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است
که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود
7-جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ
باواقعیت های تردیدناپذیراست.
8-دراین جنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدارباشندو بیکار ننشینند چراکه زبان حق همیشه مؤثرتراز زبان باطل است.
9-فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی
است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد
10- فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه
است
11-جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى
مردم
12-یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم
را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند
13-در جنگ روانى و آنچه که امروز به او جنگ نرم
گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى‌‌آید که آنها را منهدم
کند؛
14-مؤثرترین سلاح بین‌‌المللى علیه دشمنان و
مخالفین، سلاح تبلیغات است؛
15-من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران
را در سه جمله خلاصه می کنم اول: جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم: مقابله با
پیشرفت و اقتدار علمی
16-کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته
باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد
17-کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که
نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.
18-مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی ایران عملاً
در استمرار جنگ روانی با نظام و ملت ایران، معنا پیدا می کند.
19-دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و
دینی و نیز عادات حسنه ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده اند.

20-اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی
براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد
21-برای مقابله اصولی و برنامه ریزی شده با این
تهاجم دشمن، لازم است مدیریت متمرکز و هدایت کننده ای در امور فرهنگی به وجود
آید
22-شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای
رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.
23-هدف از عملیات روانی دشمن، تضعیف روحیه ملت
ایران و نشانه ای از استیصال دولتمردان آمریکایی است،
24-شکی نیست که امروز امواج تبلیغاتی پیچیده و
درهم تنیده ی عالم، علیه اسلام متمرکز شده است.
25-گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه
کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است
26-در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشه کن کردن فرهنگ
ملّی و ازبین بردن آن است
27-تهاجم فرهنگی انجام می گیرد تا فرهنگ خودی را
ریشه کن کند
28-فرهنگ مایه اصلی هویت ملت هاست
29-فرهنگ یک ملت است که می تواند آن ملت را
پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند.
30-در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم،
شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید هوشیاری لازم است

1500813766photo_2017-04-05_23-13-20.jpg

اللهم العن اول ظالم ظلم واخر تابع له- مدینه سلام - سلام بر قبر بی سایه- سلام بر عزّت شیعه

#مدینه_سلام
هرکس هوس مدینه دارد صلوات بفرستند برای نابودی وهابیت ظالم و ستمگر

1499064876images496j0a8i.jpg

واژه صهیون

#واژه _صهیون
صهیون واژه ای است که یهودیان آن را از کوهی در فلسطین اقتباس کرده اند و به عنوان سمبلی برای بازگشت به ارض موعود بکار می برند . این واژه در ژانویه 1892 با بار سیاسی در نشستی که در وین برگزار شده بکار رفت . صهیونیسم کاملا جریان سیاسی و اقتصادی است پدیده ای که یهودیت را به مثابه ابزاری جهت ایجاد یک خاطره ازلی مشترک بخدمت گرفته تا برای پیروان خود هویتی واحد ایجاد نماید. صهیونیستها با تمسک به مطالب جعلی وارد شده در تورات خود را یگانه قوم برگزیده الهی می خوانند. زیرا یهود معتقد است که خدای او "یهوه"دو نوع حیوان برای آسایش او آفریده است: یکی چهارپایان و دیگری انسانهای غیر یهود که جان و مال و ناموسشان بی هیچ مانع و قید و شرطی باید در اختیار اوباشد واین را حق مسلم خود می دانند که بر تمامی اقوام و سرزمینها اشرافیت و حاکمیت داشته باشند و از طرح چنین ایده های نژاد پرستانه در تمامی اعصار ابایی نداشته باشند.(نرم افزار سیره تاریخ)بخشی از شرح دعای سمات اینجانب

1498046710mahyar-naddaf_29204151.jpg

اثبات و دفاع از ولی فقیه

#مرگ_بر_شجره_ملعونه_آل_سعود
خدایا به کوری چشم دشمنان رهبر فرزانه را تا انقلاب مهدی حفظ بفرما.خدایا با قدرت رهبر ،توطئه های پوشالی دشمنان را در نطفه خفه گردان. امین

اثبات و دفاع از ولی فقیه

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :

چکیده :
شگفت آور است که پس از این همه دلائل عقلی و نقلی روشن ، برخی از مردم نه فقهاء – در این باره وسوسه و تشکیک کرده ، گویا از فقاهت بویی نبرده و از فهم رموزسخنان معصومین بهره ای ندارد . زیرا عبارت وارده در روایات ، به خوبی می رساند که نیابت فقها از امامان در عصر غیبت در تمامی شئوونی است که به مقام امامت مرتبط می باشد و همان مسئوولیتی که خداوند بر عهده ولیّ معصوم گذاره که بایستی در نظم امور جامعه بکوشد ، بعینه بر عهدۀ ولی فقیه نهاده شده است . ولذا مرحوم "سلار"تصریح می کند که این امر به فقیهان تفویض گردیده است.

1497260877_.pdf

نگهداری سگ در خانه از روایات

#نگهداری_سگ_در_خانه
نگهداری سگ در خانه
مساله نجس بودن سگ، غیر از حرمت نگهداری از آن است . نگهداری از سگ برای کسانی که استفاده عقلایی از آن ندارند، کراهت شدید دارد؛ و در روایات، امری ناپسند دانسته شده است. معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، واژه سگ.
بنابراین نگهداری سگ برای نگهبانی و شکار، و سگی که امروزه مورد استفاده پلیس و نیروهای امداد می باشد، مکروه نیست. (البته این به معنای عدم نجاست این سگ ها نمی باشد.)
در بعضی از روایات آمده است که خانه ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمی شوند. این کراهت سبب می شود که حتی نماز خواندن در چنین خانه ای مکروه باشد. مرحوم علامه حلّی در کتاب منتهی می فرماید: نماز خواندن در خانه ای که در آن سگ باشد، کراهت دارد. (بحارالانوار، ج 62، ص 53. ـ توضیح المسائل مراجع، ج1، مسئله 105.)ما در اینجا به بیان برخی از روایاتی که به نحوی بر کراهت نگهداری سگ در خانه اشاره دارند، می پردازیم:
1- وَ قَالَ الصَّادِقُ(ع): لَا تُصَلِّ فِی دَارٍ فِیهَا کَلْبٌ إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَلْبَ صَیْدٍ، وَ أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً، فَلَا بَأْسَ، وَ إِنَّ الْمَلَائِکَة لَا تَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ تَمَاثِیلُ وَ لَا بَیْتاً فِیهِ بَوْلٌ مَجْمُوعٌ فِی آنِیَة. من لا یحضره الفقیه، ج‏1 ، 246 ، باب المواضع التی تجوز الصلاة فیها و المواضع التی لا تجوز فیها ..... ص240.
امام صادق(ع) فرمود: نماز مگذار در خانه ای که در آن سگ است مگر اینکه سگ صید باشد، و دربی برویش بسته شود ، در این صورت اشکالی ندارد ...
2- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی فَقَالَ إِنَّا مَعْشَرَ الْمَلَائِکَة لَا نَدْخُلُ بَیْتاً فِیهِ کَلْبٌ وَ لَا تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لَا إِنَاءٌ یُبَالُ فِیه‏. من لا یحضره الفقیه، ج‏1 ، 246 ، باب المواضع التی تجوز الصلاة فیها و المواضع التی لا تجوز فیها ..... ص240.

پیامبر اسلام(ص) فرمود: همانا جبرئیل بر من وارد شد و گفت: ما ملائکه بر خانه ای که در آن سگ و مجسمه و ظرفی که در آن ادرار می کنند، وجود دارد، داخل نمی شویم.
3- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع): قَالَ یُکْرَهُ أَنْ یَکُونَ فِی دَارِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ الْکَلْبُ. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص50 ـ وسائل‏الشیعة، ج 11 ،ص530
امام صادق(ع) فرمود: ناپسند است در خانه مرد مسلمان سگ باشد.
4- عَنْ زُرَارَة عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ یَتَّخِذُ کَلْباً إِلَّا نَقَصَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ عَمَلِ صَاحِبِهِ قِیرَاطٌ.( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص50.

زراره از امام صادق(ع) نقل می کند: کسی سگی را نگهداری نمی کند مگر اینکه هر روز از عمل او کاسته می شود.
5- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): لَا خَیْرَ فِی الْکَلْبِ‏ إِلَّا کَلْبَ الصَّیْدِ أَوْ کَلْبَ مَاشِیَة.( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص 53 ـ وسائل‏الشیعة، ج 11 ،ص530.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: خیری در نگهداری سگ نیست، به جز سگ شکاری و سگ گلّه.
6- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: لَا تُمْسِکْ کَلْبَ الصَّیْدِ فِی الدَّارِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ بَابٌ.( ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏62، ص 53.

امام صادق(ع) فرمود: سگ شکاری را در خانه‌ات نگهداری مکن مگر اینکه بین تو و او دربی باشد.(محل زندگی او جدا باشد) المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج‏5، ص 209
7- عَن أَبِی رَافِع قَالَ: جَاءَ جِبرَئِیل إِلَى النَبِی(ص) فَاستَأذَن عَلَیهِ- فَأذن لَهُ، فأبطأ، فأخذ رِدَاءَه فَخرجَ- فَقَالَ: قَد أذنا لَکَ- قَالَ: أَجل وَ لَکنا لا ندخل بَیتَاً فیه کَلب و لا صورة- فَنظروا فإذا فِی بَعضِ بُیُوتِهِم جرو-.
از ابى رافع نقل‏ کرده‏اند که گفت: جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد، و اجازه ورود خواست، رسول خدا(ص) به وى اجازه داد، اما جبرئیل وارد نشد، ناگزیر رسول خدا(ص) رداى خود را گرفت و بیرون شد و فرمود: ما به تو اجازه ورود دادیم؟ جبرئیل گفت: بله، و لیکن ما فرشتگان به خانه‏اى که در آن سگ و یا مجسمه باشد داخل نمى‏شویم. رسول خدا(ص)- که گویا تا آن لحظه از وجود سگ در خانه خبر نداشت- نظر کرد و دید که در بعضى از مرافق خانه ایشان توله سگى وارد شده. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج‏5، ص336و337.

از مجموع روایات استفاده می شود که نگهداری سگهای مفید مثل سگ نگهبان، با وجود اینکه کراهت ندارد، مفتاح الکرامة 8/85 ـ کتاب المکاسب 1/ 197 ـ جواهر الکلام 22/138 (امّا بهتر است محل زندگی او جدای از محل زندگی انسان باشد، بگونه ای که حداقل بینشان دربی فاصله شود. یعنی خانه‌ای جداگانه برای سگ ساخته شود.
و اگر در برخی روایات از نگهداری سگهای مفید هم نهی شده، در صورتی است که محل زندگی او جدا نباشد. اما نگهداری سگهای دیگر ـ غیر از سگ شکاری و سگ نگهبان و هر سگی که برای کارهای عقلایی بکار گرفته می شود ـ کراهت داشته و ناپسند است.
البته با توجه به مساله نجاست سگ که قبلا ثابت شد، این حکم معقول به نظر می آید و دستورات دین نسبت به دوری از نجاسات مؤیّد آنست. هرچند اسلام برای رفاه انسان، نگهداری سگهای مفید را مکروه نمی داند.
لازم به ذکر است با اینکه علامه طباطبائی متن آخرین روایت را مضطرب و آن را از روایات مجعول می داند. ترجمه المیزان، ج‏5، ص 337ـ المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص210 اما به دلیل اینکه مجموع این روایات ـ که می گویند: «جبرئیل و ملائکه وارد خانه ای که سگ در آن است، نمی شوند» ـ ، روایات متضافرند،( فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره 17 و 18، خرازی، سید محسن، حکم نقاشی و مجسمه سازی از نگاه شریعت.-و متضافر بودن براى حجیت کافى است، اگرچه سند تک تک آن ها ضعیف باشد. شرح این مطلب در کتاب «انوار الاصول» آمده است. رجوع کنید به : انوار الاصول، ج 2، ص 486 بنابراین این روایات به

14964892868359_294.jpg

اخلاق تربیتبی

#اخلاقی_تربیتی

قال الصادق(ع): اگر کار دنیایت روبراه شد (بر وفق مراد شد) از دینت بدگمان باش (که تا دین تو خراب نشود دنیا آباد نگردد)0(تحف العقول ص 576)
اصلاح خود:
آدمی با کردار خود زندگی می کند . با بدیهای خود محشور می شود . پس در خواب و بیداری از آنچه هست بر خوردار است. پس باید سعی کند تا خود را با تمام کوشش ترمیم نماید"رضوا انفسکم علی الاخلاق الحسنه" خودتان را بر صفات نیک تمرین دهید (تحف العقول ص111)


دروغگویی:
آدمی که بیست سال دروغ گفته است نمی تواند براحتی راست بگوید .، این محال وقوعی است ولی محال ذاتی نیست و می تواند اصلاح شود. همۀ خلقیات اقتضایی ووصفی است و با آنکه نزدیکی و دوری کمالی متفاوت است ولی تبدیل و تغییر هرگز دور از دست رس نخواهد بود

رایطه گناه با بیماریهای ناشناخته عصر جدید چیست؟
امام کاظم(ع) می فرماید: هر گاه مردم گناهان تازه ای که سابقه نداشته است ، مرتکب شوند خداوند گرفتاریهای تازه و جدیدی را در بین آنها شایع می سازد. کلّما أحدث الناس من الذنوب مالم یکونوا یعملون أحدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعدون (تحف العقول ص41)

1495025184327709_hv8wjeit.jpg

صلوات شیوه منتظران

#صلوات
جمعه را زپس جمعه می گذرانم تا شاید نشانی از ظهورت بیابم .ناگه اندیشیدم غفلت من و کمبود معرفت من وکوتاهی در شناسایی تو و مشغولیت به دنیا و سرگرمی های آن مرا از بیداری اسلامی جدا ساخته . ایکاش ایثارگر بودم ایکاش پرده های ظلمت را میشکافتم . ایکاش سرباز امام زمان عجل الله تعالی الشریف بودم .ایکاش زیبایی دنیا را به آخرت می فروختم ایکاش روشندل در قافیه ولایت بودم. ایکلش باور کرده بودم حُسن جمالت را . ایکاش آنزمان فرا می رسید تا شمس جلالت را با بینایی و بصیرت حس کنم وبیایم تا ظلمت شبهای بقیع را در فانوسهای ایثار و شهادت به روشنایی روز مبدل سازم . ایکاش مرتبا بگویم اگر سیر تکوینی و تشریعی است آن پایدار و محکم درجهان عرض اندام می کند وآن نیست جز محمّد و آل او و رهبریت ولی فقیه اش در زمان غیبتش که یار اندیشه هاست .
در ازل پرتو حُسنت زتجلی دم زد - عشق پیداشد و آتش بهمه عالم زد

1494568742images_67_.jpg

مقاله آب وآتش- مهدویت- به مناسبت تولد منجی عالم بشریت

#پیام_ولایت
حق انتخاب رئیس جمهور را به کسی بدهید که شفاف گو باشد- صادق باشد - دروغگو نباشد- مردم و جوانان و کار وتلاش برایش مهم باشد - به کسی رای بدهید که امام زمان شاد گردد از انتخاب شما- وگرنه در آخرت دچار عذاب الهی خواهید شد اگر به نادان و جاه طلب و به کسی که درد مستضعف را نفهمد رای دهید مسئولید.شهدا انتخاب شما را امضا می کنند . علما انتخاب شمارا ناظرند. ائمه اطهار و حجت روی زمین به نیت شما و فکر شما و عمل شما آگاهند. مراقب باشید در انتخابات اصلح بازنده و شرمنده نگردید.

مقاله آب وآتش- مهدویت- به مناسبت تولد منجی عالم بشریت

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :

چکیده :
اسلام ستیزی در ده اخیر ورشد سریع آن همراه با تهاجم فرهنگی درگسترش فضای مجازی و اینترنتی با ساختار منفی در جهت نابودی جوامع اسلامی مسئولیتها را برای تک تک افراد بشر در محیط خانواده و جامعه سنگین ساخته است.مسئولیتی که شناسه آن با برپائی حق و عدالت توأم باشد و کسانی را قبول کند و به خود راه دهد که اعتقادات قوی و استوار و تزلزل ناپذیر امامیّه را داشته باشد که با قدرت تمام در جهت اکمال دین در این فضا مانور دهد و تمام کجرویها را به نحو احسن کنترل کندو جلوی جریانات فکری نا متعادل و انبوه شبهات را با دیواری محکم و نفوذ ناپذیر از اصول عقاید بگیرد تا هیچ شبهه و ریب و شکی در بین مسلمین منتشر نگردد.

1494415318_.docx

هلوکاست در ایران- یهود شناسی

#هولوکاست_در_ایران_یهود_شناسی
جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان
جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این باصطلاح جشن که همزمان با 13فروردین (در تقویم عبری 14 آدار) برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه، کشته شدند.
اگرچه تصور برخی بر آن است که این داستان،افسانه ای بیش نیست‎
بعضی دیگر از مورخان
نیز آن را واقعیتی انکارناپذیر قلمداد کرده و سند آن را برگزاری جشن «پوریم» توسط یهودیان می‌دانند. یهودیان (خصوصا صهیونیستها) به این ماجرا اعتقاد کامل دارند و هر ساله جشن پوریم را به عنوان ⚡️نماد کشتار ایرانیان ⚡️ با آداب عجیب و دور از دین و عقل، همچون خوردن مشروب تا جایی که دیگر توان تشخیص مطلبی را نداشته باشند، خوردن خون یا مایعات و شیرینی هایی به رنگ آن و... گرامی می دارند.!!
اما ماجرا چیست؟
پس از استقرار یهودیان در ایران توسط کوروش، یهودیان جهت کسب قدرت بتدریج در لایه های حکومتی هخامنشیان نفوذ کردند.
در زمان خشایار شاه، یهودیان با فریب و نیرنگ، یک دختر یهودی به نام « اِستِر » را وارد حرم سرای شاه ایران می کنند..

در یکی از مراسمهای شاهانه، خشایارشاه به تحریک استر و برای سنجش اطاعت پذیری اش از شاه، درخواست می کند که خود را برهنه کرده و بر حاضران عرضه نماید.
ملکه وشتی که بانوی عفیفی بود، از این کار اجتناب می کند و از دستور شاه برای نمایان کردن زیبایی های او برای مهمانان خودداری کرده ولی به دست جلاد شاه کشته می شود.
استر از این موقعیت استفاده میکند و خواسته شاه را انجام می دهد. شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی و خواهرزاده یا برادرزاده، "مردخای" رهبر یهودیان ایران است.
هامان، صدر اعظم خشایارشاه با درایت خود متوجه نفوذ یهودیان به دربار و توطئه‌چینی‌های آنان می‌شود و به این دلیل مورد نفرت یهود قرار می‌گیرد..
استر خشاریاشاه را با شراب بسیار مست می‌کند و در حال مستی در شب 13 فروردین از او حکمی می‌گیرد که اول، هامان اعدام شود، دوم، تمام قبایل منتسب به این فرد کشته شوند، سوم، یهودیان تا چند روز آزاد به انجام هر تعرضی در ایران هستند..
یهودیان در روز 13 فروردین، قتل عام بزرگی را در ایران به راه می‌اندازند و 77 هزار ایرانی از همان نیمه شب توسط یهودیان قتل عام می شوند. 15 قوم ایرانی در این روز از بین می رود. و دیگر ایرانیان، برای در امان ماندن جان خود، به کوه، دشت و صحرا فرار می‌کنند تا از تیغ کین یهودی‌ها
در امان باشند .این اتفاق ناگوار در روز 13 فروردین رخ داد و نحسی این روز به این دلیل است..
یهودی‌ها در این روز، یک هولوکاست وحشتناک ایرانی را به نمایش گذاشت
قساوت و کینه‌توزی یهودیان در این قتل عام بصراحت در کتاب استر (کتاب مقدس یهودیان) آمده
«و یهودیان بر دشمنان خود پیروز شدند... همه مردم از یهودیان می‌ترسیدند و جرأت نمی‌کردند در برابرشان بایستند. تمام حاکمان و استانداران، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای، به یهودیان کمک می‌کردند... به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده،و کشتند.... 10 پسر هامان بن همداتای، دشمن یهود، را کشتند... و [جسد] 10 پسر هامان را به دار آویختند... و سایر یهودیانی که در ولایت‌های پادشاه بودند... 75 هزار نفر از مبغضان خویش را کشته بودند... در روز چهاردهم ماه آرامی یافتند و آن را روز بزم و شادمانی نگاه داشتند
عمق خوشحالی یهودیان از این جنایات تا جایی است که هرساله یهودیان این روز را با عنوان عید پوریم بخاطر کشتن ایرانیان جشن می گیرند و نفرت خودشان را از ایرانیان در این جشن نشان می دهند.


نکته جالب ماجرا اینست که یهودیان که 77 هزار ایرانی را طبق کتاب مقدس خودشان
کشته اند، با وقاحت تلاش می کنند خود را که دستشان آلوده به خون هزاران ایرانی است مظلوم جا بزنند. آنها چنین بیان می کنند که ایرانی ها قصد داشتند ما را بکشند و ما از خود دفاع کردیم! وقاحت تا کجا؟؟ هزاران نفر را کشته اند و همچنان خود را که ظالم ترین شقی ها هستند به جای مظلوم ! جا می زنند.
نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با اهدای کتاب استر، به باراک اوباما می گوید: «ایرانی‌ها، آن زمان هم می‌خواستند ما را نابود کنند.
اساس رژیم صهیونیستی بر همین وقاحت ها و #مظلوم نمایی های دروغین استوار است...

14944147211457333865298019.jpg

خدایا بیاموز برما؛

#توجه
خدایا به ما بیاموز حسن عمل و اندیشه را

1494073459888.gif

1 2 4 6