منجی
منجی
منجی
بخش هفتم شرح صحیفه سجادیه دعای هشتم:یا صاحب الزمان تعجیل لفرج (صلوات)
7-الحاح الشهوة
پناه بخدا از
شهوات و افراط در آن:
قوای چهارگانه نفسانی:
نفس حقیقت و ذات انسان است . او جوهری ملکوتی است برای کسب یک سری حقایق و یا غیر از آن یعنی غیر واقع- در کل نفس سعادت و شقاوت را برای انشان ترسیم می کند.و آن دارای چهار قوه است.
قوای نفسانی چهار قوه عاقله- واهمه – غضبیه-شهویه است.
قوه عاقله، قوه روحانیهای است که به حسب ذات، مجرد و به حسب فطرت، مایل به خیرات و کمالات و داعی به عدل و احسان است. در مقابل آن، قوه واهمه قرار دارد که از آن به قوه شیطانیه تعبیر میشود (موسوی الخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 283)
کار قوه مدرکه یا قوه خیال یا واهمه، صورتگیری و عکسبرداری از واقعیات و اشیاء است. چه واقعیت های خارجی و چه واقعیت های نفسانی. تمام تصورات ذهنی موجود در حافظه انسان به وسیله این قوه تهیه شده است. این قوه خود به خود نمی تواند تصوری تولید کند. تنها کاری که می تواند انجام دهد این است که اگر با واقعیتی اتصال وجودی پیدا کرد صورتی از آن بسازد و به حافظه بسپارد. ضمن این که قوه مدرکه از خود، وجود مستقل و جدا ندارد بلکه شعبه ای است از قوای نفسانی است .
می دانیم که حس ، مدرک صورت است و قوه واهمه که از قوای باطنی است مدرک معانی ، مثلا: از طریق الهام مثلا کودک به هنگام نزدیک شدن خاری به چشمش احساس خطر کرده آن را می بندد یا به هنگام تولد احساس تعلق به سینه مادر می کند یا نظیرالهامات غریزی حیوانات ، چنان که گوسفند از گرگ احساس ترس می کند گرچه او راهرگز ندیده و از او خطری به وی نرسیده باشد این گونه امور غریزی است و به سبب مناسبات دائمی که بین نفوس و مبادی آن ها موجود است پیدا می شود .خیال وسیله ای است برای جولان شیطان که نفس اماره را در وجود می آراید و طغیان شیطانی را مسیر و طریق او می سازد.
قوه غضبیه:
قوّه ای است که به محض تصوّر صورتِ مضّر و غیر نافع، نفس را به حرکت کردن به سوی دفع آن تشویق میکند (صمدی آملی،1390: 661)
برخی از خصوصیّات غضب این است که : بى باک و شریر است و طالب کشتن و ظلم و عداوت. در صدد آن است که پادشاه (روح) را فریب دهد، تا به خواسته های او عمل کند و فرمان عقل را اطاعت ننماید و فائده «قوّه غضبیه» آن است که دفع مضّرتهاى خارجیّه را از بدن نموده و نیز اگر قوّه شهویّه یا وهمیّه اراده سرکشى و خودسرى کرده و قدم از جادّه اطاعت عقل بیرون نهند، ایشان را مقهور نموده و به راه راست آورد؛ زیرا آن دو قوّه به آسانى از عقل اطاعت نمىکنند. بر خلاف نیروى خشم که آن دو قوّه به آسانى از آن اطاعت میکنند و به وسیله آن تأدیب مىشوند (نراقی،1390: 40)
قوه شهویه :
(مربوط به قوای محرکه در نفس حیوانی)
قوّه ای است که به محض تصوّرِ صُور لذّتبخشِ خیالیّه، نفس را به حرکت کردن به سوی جذب آن تشویق میکند (صمدی آملی،1390 :661)، همچنین در تعریف و فایده این قوّه، مرحوم ملّا احمد نراقی آورده است:« این قوّه طمّاع و خرابکار است و همیشه طالب آن است که روح را محکوم امر خود نماید و مانند چهارپایان، غرق شهوات نموده و او را به هرچه امر نماید، روح قبل از آنکه در ارتکاب آنها با وزیر(عقل) مشورت نموده و صواب و فساد آن را فهمیده باشد، متابعت نماید و فایده «قوّه شهویّه»، بقاى بدن است؛ زیرا که زیست بدن در این دنیا، موقوف است به تناول غذا، شراب، تناکح و تناسل، و احتیاج آنها به قوّه شهویه، روشن و ظاهر است.» (نراقی،1390: 39)
هیچ یک از پیامبران(ع) جلوی شهوت و غضب و وهم را به طور کلّى نگرفته و نگفته اندکه باید شهوت را بکلّى نابود وآتش غضب را خاموش کرد و تدبیر وهم را از دست داد؛ بلکه فرموده اند: باید جلوی آنها را گرفت که در تحت میزان عقلى و قانون الهى انجام وظیفه کنند، زیرا هریک از این قوا مىخواهند کار خود را انجام دهند و به مقصود خویش برسند؛ اگر چه مستلزم فساد و هرج و مرج شود.
قوه شهویه چهارمین قوه موجود در انسان است،که گاهی به آن بهیمیه می گویند . این قوه را خداوند به انسان و حیوان مرحمت فرموده و اگر آدمی فاقد آن می بود در اسرع وقت رو به زوال و نابودی می رفت – این قوه نباید از حد اعتدال خارج شود و دیگر اینکه از تحت موازین عقلیه و شرعیه خارج نشود که اگر خارج شود سبب حصول سعادت نمی شود که مایه شقاوت انسان نیز خواهد بود.قوای شهویه در افراط صاحب رذایل دیگر در واهمه و غضبیه است.
این قوه در تفریط جهل را دامنگیر انسان می کند، پس باید این قوه در حد اعتدال باقی ماند، تا انسان از مزایای آن بهره گیرد. در شهوات جنسی اعتدال و افزایش نسل ،مهم است. آرزوهای طولانی جزء شهوات و امیال انسانی است که باید در حد اعتدال باشد. زیاده خواهی در دنیا طمع را بوجود می آورد که باید با آن به مقابله پرداخت.اعتدال در قوای جسمانی و نفسی ،ذخیره آخرت را به دنبال دارد. اعتدال در قوای شهویه عقل را حاکم می کند و بر این اساس ،گفتار و کردار پسندیده میزان عمل انسان قرارمی گیرد.
نتیجتأ این سه قوه (واهمه- غضبیه – شهویه)به حسب سنین عمر متفاوت شوند و هر چه انسان رشد طبیعی کند این سه قوه در او کاملتر گردد و ترقیّات روز افزون کند، و ممکن است در انسان هریک از این سه قوه در حد کمال رسد بطوریکه هیچ یک بر دیگری غلبه نکند و ممکن است یکی از انها بر دو دیگر غلبه کند و ممکن است دو تای آنها بر دیگری غالب شود."یُحشَرُ بعضُ النّاس علی صورة نحسُنُ عندها القردةُ و الخنازیر"بعضی از مردم به صورتهائی محشور شده و بر انگیخته می شود که میمونها و خوکها در مقایسه با آنها زیباترند.(علم الیقین ج2ص901)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فاطمه پور شفیع در 1396/09/19 ساعت 03:06:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |