یک تجربه در زندگی

یک تجربه در زندگی: وفاداری همسران: اعتماد همدیگر را جلب کنید . دروغ به یکدیگر نگویید. بنای مستحکم بسازید و به حقوق هم تجاوز نکنید. خواستهای معقول یکدیگر را بفهمید. محیط خانه را متشنّج نکنید. زن شوهرش را تحقیر نکند. زن از همسر خود در نزد دیگران بد نگوید.زوجین در راه علم و در راه معنویت تلاش کنند. کرامت زن بسیار مهم است پس در مقابل مردان دیگر خضوع نکند.همسران یکدیگر را دیندار نگه دارید . خیلی ازمردها و زنان طرف مقابل خود را بهشتی می کنند و خیلی ها جهنمی، همسران نباید به یکدیگر نیش و کنایه زنند.مرد نباید به زنش اهانت کند و زن هم نباید شوهرش را تحقیر کند در شغل و غیره . زندگی زیباست اگر زنان با حداقل در آمد همسر خود شادمانه زندگی کنند و طمع نداشته باشند . طمع در زندگی فاتحه یک زندگی سالم را می خواند. هر یک از همسران چه تحصیلات بالا داشته باشند و یا نداشته باشند باید بدانند او همان همسری است که با او ازدواج کرده است و توقع بیجا نداشته باشند. سازگاری دراوائل زندگی واجب است تا این زندگی جا بیفتد. زوجین باید به یکدیگر وفادار باشند و حرف کوچک را بزرگ نکنند. اساس محبّت بین همسران ، اعتماد و اطمینان به یکدیگر است.زن مسلمان اگر به تجملات و افراط درآرایش و انحراف در مدگرایی مشغول شود خانواده را متزلزل ساخته است.به قول معروف آب در کوزه ما تشنه لبان می گردیم ، هدف و مقصود از زندگی سعادت بخش را می دانیم درکنار و نزدیکی ماست ولی چرا به افق دور دست نظاره می کنیم شیوه ای که خود ماآنرا انتخاب کرده ایم حال بهانه های اسرائیلی ما را تنها نمی گذارند. امّا چگونه می شود چه اتفاقی می افتد که روزبروز طلاقها زیادتر وزندگی های جوانان امروز دستخوش آسیب قرار می گیرد؟چیزی که سرنوشت انسان را می سازد انتخابش است پس انتخاب صحیح کن و تا آخرین نفس به آن پای بند باشد و کمیّتها تو را آزار ندهد کیفیت زندگی راکه در دست زوجین است باید بالا برد تا در این نردبان ترقی بتوانند به کمال انسانیّت برسند تا خود و خانواده ایشان طعمه حریق بوالهوسی ها نشوند.

پناه بخدا از کوتاهی در حق زیردستان

بخش نوزدهم و بیستم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه:توسط فاطمه پورشفیع به مناسبت روز پژوهش ، لطفا انتشار دهید

19- سوء الولایةلمن تحت أیدینا-
پناه بخدا
از کوتاهی در حق زیردستان
در حق زیردستان کوتاهی نکنید.: پیامبر خدا(ص) فرمود: نیکی بسیار است امّا نیکوکار اندک.(الخصال ص30ح105)
تا می توانی خدمت به خلق کن.
امّا اگر نتوانستی و از لحاظ روحی و جسمی صدمه خورده ای بدان که:
پیامبر(ص) فرمود: هر گاه بنده ای در مسیر نیکی بود ولی بیمار شد یا به سفر رفت و یا به سبب سالخوردگی از انجام دادن آن کار نیک ناتوان شد ، خداوند برای او مثل آنچه انجام می داد می نویسد؛(عدة الداعی ص116)سپس پیامبر این آیه را خواند: "فلهم اجرُ غیرُ ممنون"(التین 6)برای آنان پاداشی بدون منّت است .
خداوند تعالی به تو امتیازات فراوانی داده است:
ای انسان چرا در انجام کار خیر کوتاهی می کنی و حسنه ای را انجام نمی دهی ، که اگر حسنه را انجام دهی ، سیئات از تو رخت بر بسته و کفاره گناهان خواهد شد، گناهانی که دانسته یا ندانسته انجام گرفته و یا شاید تو از آن بی خبر هستی،پس انجام کارخیر نه تنها پشتوانه تو برای ورود به آخرت سعاتمندانه است بلکه بیزاری تو را از بدیها نشان می دهد.
دستگیری از فقراء:
در قیامت بنده ای را خواهند آورد ، که خداوند متعال از او عذر خواهی می کند،چنانکه برادر از برادرش . خداوند فرمود: سوگند به عزّتم و جلالم که دنیا را نه از روی خوار نمودنت از تو دریغ داشتم ، بلکه برای کرامت و فضیلتی که برایت مهیّا نموده بودم ،چنین کردم ، اینک ای بندۀ من! از صف های مردمان خارج شو و هر کس را که می بینی غذا یا لباس بخاطر من برایت داده دستش را بگیر که آن برای توست (حق توست) . در آن روز مردمان عرق خواهند ریخت و او در صفهای مردمان داخل شده ، خواهد نگریست چه کسی در حق احسان کرده و داخل بهشتش خواهد نمود .
امام رضا(ع) فرمود: هر کس فقیری مسلمان را دیده و برایش آن گونه که بر توانگران سلام می کند ، سلام ندهد ، در روز قیامت ، خداوند را در حالی ملاقات خواهد کرد که برایش خشم کرده است و فرمود: فقر و ناداری در نزد مردمان عیب ولی در نزد خداوند زینت است در روز قیامت(ملا مهدی نراقی- جامع السعادات)
20- ترک الشکر لمن اصطنع العارفة عندنا
پناه به خدا
از ترک شکر و ناسپاسی نسبت به کسی که بر ما حقّی دارد
پیامبر(ص) فرمود: " من لم یُشکر النّاس لا یشکر الله (کنزالعمال -ج3ح6443)
ای بیچاره: انسان محجوب که عمری در نعمتهای بی منتهای حق غوطه خوردی ، و از رحمتهای بی کرانش برخوردار گشتی ، و ولی نعمت خود را نشناخته ، کور کورانه از دیگران ستایش کردی و به ناکسان کرنش نمودی ! آری ، شکر مخلوق از وظایف حتمیه است.
محمود بن ابی البلاد می‏گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که می‏فرمود: هر که سپاس مردم نعمت دهنده را نگوید، سپاس خدای بزرگ را نگفته است .
· روضة من الفاظ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله: لا یشکر اللَّه من لایشکر النّاس
از سخنان پیامبر اکرم(ص):شکر خدا را بجانیاورده است آنکه از مردم (درقبال انعامشان) تشکر نکند.(المتقین ج13ص21- الوسائل ج11ص542)
شکر از لوازم فطرت مخموره است و کفران از احتجاب فطرت و از جنود ابلیس و جهل است (جنود عقل و جهل –شرح حدیث (امام خمینی(ره)
تمام ثناها و تعظیم هائی که اهل دنیا از صاحبان نعمت و موالیان دنیائی خود کنند به همین فطرت الهیه است.اگر کسی کفران نعمتی کند یا ترک ثنای منعمی نماید،با تکّلف و بر خلاف فطرت الهیّه است و خروج از غریزه و طبیعت انسانیّت است و لهذا به حسب فطرت ،کافرانِ نعمت را ، نوع بشر تکذیب و تعییب و از غریزه ذاتیه انسانیه خارج شمارند. (همان)
خداوند هر گاه به روی کسی درِ شکر را باز کند و بر زیادت آن می افزاید "لئن شکرتم لأزیدنکم"(ابراهیم /7)اگر مرا شکر گذار باشید ، بر نعمت شما می افزایم.
از دست و زبان که برآید کز عهدۀ شکرش به در آید(گلستان سعدی)
امام باقر(ع) "ما أنعم اللهُ علی عبدِ نعمةً فشکر ها بقلبه – الاّ استوجب المزیدَ قبل أن یُظهرَ شُکرهُ علی لسانه (وسائل الشیعه ج16ص311باب 8 ح7)خدا نعمتی را به بنده ای نداد که او به قلب وجان ، خود سپاسگزاری از آن را بجا آورد مگر آنکه ، آن شکر قلبی ، سبب فزونی نعمت شد قبل از اینکه وی آن سپاس و شکر را به زبان خود آشکار کند. معلوم می شود که شکر از وظایف قلب است قبل از آنکه در لسان جاری شود.
امام صادق(ع) فرمود: کسی که دستش از تلافی نعمت کوتاه شده است پس باید زبانش را به سپاسگزاری بگشاید." مَن قصرَت یده ُ بالمکافاة فلیُطل لسانه بالشکر (وسایل الشیعه ج16 ص311 باب 8ح8)
امام صادق (ع) فرمود: از جمله حق شکر گذاری خدا این است که از کسی که آن نعمت به دست او جاری شده تشکر کنی . قال: " مِن حقُ الشکر لله أن تشکر مَن أجری تلک النعمةُ علی یده" .
از احادیث ظاهر شود که شکر مخلوق بر آن است که مجرای نعمت الهی است و الاّ کسی از ولی نعمت غفلت کند از کافران نعمت الهی است.
پیامبر خدا(ص) فرمودند:در روز قیامت بنده آورده شود و در پیشگاه خداوند بپا داشته می شود ،سپس خدا دستور می دهد که او را به سوی آتش بیرند، پس آن بنده می گوید: پروردگارا !!دستور می دهی که مرا به سوی آتش برند حال آنکه من قرآن خوانده ام ! خداوند می فرماید : ای بندۀ من، به تو نعمت دادم ، تو شکر نعمت مرا بجا نیاوردی ، پس آن بنده می گوید : پروردگارا ! تو فلان نعمت را به من دادی و من هم آنچنان شکر تو را بجا آوردم؛ پس پیوسته آن بنده، نعمتها و شکر ها را بر می شمارد ،پس خدای تعالی می فرماید: بنده من راست گفتی ، الاّ اینکه تو از کسی که من نعمت را به دست او بر تو جاری ساختم ، سپاسگزاری نکردی و من با خود عهد کردم که شکر بنده ای را که به او نعمت دادم قبول نکنم مگر آنکه وی از بنده ای که نعمت را به او رسانیده ، تشکر کند و سپاس گوید. (وسایل الشیعه ج16 ص312 باب 8 ح12)

15134193312149.jpg

پناه بخدا از تحقیر تهیدستان

بخش هیجدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه . به مناسبت روز پژوهش ، لطفا انتشار دهید:


18- الازراءالمقلین-
پناه بخدا از
تحقیر تهیدستان- عقب ماندگی اقتصادی

"الفقرُ من نقم الله" فقر جامعه مجازاتهای خداوند است.
"شدةُ الفقر و مَرارثُهُ".سختی و تلخی فقر:
پیامبر (ص) فرمود: نداری سخت تر از کشتاراست؛ الفقر اشدُّ من القتل-(جامع الاخبار ص299ح816)
زیانهای عقب ماندگی اقتصادی:
1-کفر: رسول الله(ص) فرمود:"کاد الفقر أن یکون کفرا(الکافی ج2ص307ح4)ناداری انسان را در آستانۀ کفر قرار می دهد.
پیامبر(ص) فرمود:"لولا رحمةُ ربّی علی فقراء اُمتی کاد الفقر یکون کفرأ" (جامع الاخبار ص300ح817)پیامبر فرمود: اگر پروردگار من به تهی دستان امتّم مهر نمی ورزید ناداری آنان را در آستانه کفر قرار می داد.
پیامبر(ص) فرمود: الفقرُ خیرٌ للمؤمن من الغنی(الجعفریّات ص155)برای مؤمن ناداری بهتر از توانگری است.
پیامبر(ص) فرمود: الفقر راحةٌ و الغنی عقوبةٌ.(شعب الایمان ج5 ص388ح7040)ناداری ،آرامش است و توانگری کیفر.
بررسی احادیث فقر و غنا:
ما با دو دسته از احادیث روبرو هستیم ، احادیثی که فقر را کفر می داند و احادیثی که ثروت را توسعۀ اقتصادی می داند و شکوفائی معیشتی را گرانمایه و با برکت.
در مجمع این نتایج حاصل می گردد:
 دین اسلام هرگز به فقر ، گرایش ندارد و به سمت آن جهت گیری نمی کند بلکه توسعۀ اقتصادی را بصورتی برجسته از اهداف مهّم خود می داند.
 دین اسلام می گوید: تلاش کنید تا فقر از میان شما رخت بر بندد.
 دین اسلام توانگری و فقر را همانند دانش و نادانی تعریف می کند.
 توانگری است که پدیده های جهان و تکنولوژیها را به نحو أحسن در علوم منکشف می کند.
 "ثروت و علم"دو نیروی پر قدرت در جهت پیشرفت علوم و مبارزه با وابستگی های غربی –
 "ثروت وعلم" دو نیروی پر قدرت در برابر فقر و جهل .
 "ثروت و علم" دو نیروی پر قدرت ملّی برای کسب غرور ملّی در جهان.
 بهره بری از ثروت به صورت مطلوب، ارزشمند است و امیرالمؤمنین علی(ع)فرمود: بسا توانگری که فقر جاویدان برجای نهد و بسا فقری که به توانگری همیشگی بینجامد.(غررالحکم ح4327)
 اگر فقر به خواری و ویرانی بینجامد ، عاملی منفی است ،امّا اگر موضع گیری های صحیح فقیر، او را از فقر به غنای حقیقی برساند و راه کمال او را هموار کند چنین فقری ارزشمند است.
 مؤمنی که آلوده به فقر است نزد خداوند دوست داشتنی تر است. پس صاحب فقر را تحقیر نکنید که مایۀ بزرگواری دنیا ، بی نیازی است و مایۀ بزرگواری آخرت پرهیزگاری است.
تذکر لازمه:ممکن است شخصی ثروتمند و بی نیاز باشد. پس چندین سؤال مطرح می شود:این ثروت را از کجا آورده است؟ چگونه خرجش می کند؟ آیا حلال و حرام در کسب مال رعایت شده است؟ مهمتر از همه این مال استدراج نباشد که آزمایش سخت الهی است؟
انسانی که به قدر نیاز خود امرار معاش دارد و راضی به رضای خداست و قانع بودن و اعتدال را در زندگی آموخته پس روانش آسوده است و دین ودنیا و آخرت او سامان یافته است ، این بهتر از آنکه ثروتمند باشد و همه چیز را به هدر دهد و لذّت دنیا ،چشم آخرتی او را از او دزدیده باشد – پس هیچگاه تهیدستان را تحقیر نکنید؛ زیرا تهیدست ، توانگری را در بطن خود پرورش می دهد و مطمئنأ بخشش روز افزون خداوند شامل حالشان می باشد چون توکلّ او به خداوند برایش چاره ساز است."نعم العون علی تقوی الله الغنی" (کافی ج5ص71ح1) چه یاور خوبی است بی نیازی برای آنان که پروای الهی دارند.
آنانکه فقرا و تهیدستان را تحقیر می کنند ، خود نیز مستحق تحقیر می باشند زیرا نمی دانند که خداوند به هر که بخواهد عطا می کند و از هر که بخواهد باز می ستاند و این آزمایش سخت پروردگار از بندگانش است.باید توجه داشت که:
" النهی عن تحقیر الناس –" نهی از کوچک شمردن مردم.(بحارالانوار ج75 ص147ح21)پیامبر فرمود: هیچ یک از شما نباید احدی از بندگان خدا را خوار شمرد زیرا نمی داند که کدام یک از آنها دوست خداست.
" التحذیر من تحقیر المؤمن" هشدار در بارۀ تحقیر مؤمن – پیامبر(ص) فرمود: هر کس مرد ی یا زن مؤمنی را به سبب تهی رستی یا کم بضاعتی خوار و تحقیر بشمارد ، خداوند متعال در روز رستاخیز او را انگشت نما می سازد و سپس رسوایش می کند (مسند زید ص474 مجموعه فقهى و حدیثى که به مسند امام زید معروف است. دانشمندان زیدى نسبت این کتاب را به زید پذیرفته و برآنند که این نخستین کتابى است که در فقه و حدیث نگارش یافته است و برخى از آنان آن را شرح کرده اند---تنبیه الخواطر ج1 ص31)------توضیحی بر زیدیه)- تاریخ پیدایش زیدیه، به قرن دوم هجری باز می‏گردد. آنان پس از شهادت امام حسین، زید شهید، فرزند امام زین العابدین را امام می‏دانند. و امام زین العابدین را تنها پیشوای علم و معرفت می‏شمارند، نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی. زیرا یکی از شرایط امام از نظر آنان، قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اکثر نویسندگان زیدی، امام زین العابدین را در شمار امامان خود ندانسته و به جای او حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی را امام خود می‏دانند.
(تنبیه الخواطر کتابی به عربی تألیف وَرّام بن ابی فراس حلی، فقیه و محدث امامی قرن ششم و آغاز قرن هفتم است. )

15134191982149.jpg

پناه بخدا از تفاخر در ثروت

قسمت اول ازبخش هفدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع: تقدیم به طلاب در روز پژوهش. لطفا انتشار دهید:



17- مباهاة المکثرین
پناه بخدا از
تفاخر ثروتمندان
المالُ مال الله : دارائی از آن خداست.
"یا ایُها النّاس، ابتاعوا أنفسکم من الله من مال الله لیس لامری شیء (کنز العمال ج 6 ص386ح16180)ای مردم با مال خدا، جانهای خود را از خدا بخرید که هیچ کس را چیزی نیست. پیامبر(ص) خدا فرمود: " المؤمن حرامٌ کُله : عِرضُهُ ، مالهُ ،دَمُهُ. مؤمن حرُمت دارد ؛ آبرویش – مالش ، خونش، (المؤمن ص72 ح199)

تکاثر :
التحذیر من التکاثر:
هشداردر بارۀ ثروت اندوزی:
"اعلموا انّما الحیوة الدّنیا لعب و لهو و زینةٌ تفاخرُ بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد(الحدید20)
بدانید که زندگی دنیا در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان است.
رسول خدا(ص) فرمود : آیا جهاد در راه خدا منحصر به کشته شدن است؟
آنکه برای پدر و مادرش بکوشد و نیز آن که برای خانواده اش تلاش کند و هم آن که برای پاک نگاه داشتن خود همت ورزد ،همه جهاد در راه خدا بشمار می آیند و آن که برای فخر فروشی با ثروت تلاش کند ، در راه شیطان است.(السنن الکبری ج9ص43 ح17824)
پیامبر (ص)فرمود: روز قیامت فرزند آدم همچون برّه آورده می شود و نزد خداوند می ایستد خدا به او می فرماید:به تو عطا کردم و نعمت بخشیدم پس چه کردی؟ می گوید : پروردگارا ! آن را گرد آوردم و به آن افزودم و بیش از آنچه بود، باقی نهادم پس مرا باز گردان تا آن را به تو باز گردانم(سنن ترمذی ج4ص618ح2427)
پیامبر خدا(ص) فرمود: هر مالی که زکات آن پرداخت شده باشد زر اندوخته محسوب نمی گردد.(تاریخ بغداد ج8ص12 ح4048)
زر اندوزی از این جهت که موجب تراکم و ذخیره سازی اموال می شود،همانند احتکار است، امّا از لحاظ مفهومی با آن تفاوت دارد.مراد از ذخیره سازی در احتکار ،فروش آن پس از گران شدن کالاست و از این رو، خود کالا برای محتکر ، بسیار اهمیت دارد، امّا در زراندوزی ، هدف از تراکم ثروت ، صرفأ افزایش مالی است و لذا خود کالا خصوصیتی ندارد و توجه عمده به عنصر مالیّت متمرکز می شود . به همین دلیل ، طلا و نقره در این زمینه دارای جایگاهی خاص هستند.چرا که می توان هر زمان آنها را مبادله کرد و نیز دارای حجم کم هستند ، در نتیجه ، این دو عمده ترین مواد زراندوزی در گذشته به شمار می رفته اند.
" والذین یکنزون الذهب و الفضه..."(توبه آیه 34)
در این آیه مال اندوزی بطور مطلق در نظر گرفته شده است.با دقت در متون روایی می توان احادیث مربوط به تفسیر زراندوزی را در سه دسته جای داد:
دسته اول: احادیث دال بر این که کنز ،مطلق مال اندوزی است .
دسته دوم : احادیثی که به روشنی دلالت می کنند که زر اندوخته شامل مالی است که زکات آن پرداخته نشده باشد و آنچه زکاتش داده شده باشد ، کنز به شمار نمی آید.
دسته سوم: روایاتی که مقدار معینی از مال را که ماورای آن ،زراندوزی محسوب می شود ، نشان داده اند.احادیث مخصوص به زراندوزی این گونه تفسیر می شود:
الف: احادیثی که مال ذخیره شده را بطور مطلق ،زراندوخته می شمارند؛در حقیقت ناظر به حقوق مالی واجب است. بدین ترتیب ،سر باز زدن از ادای این حقوق ،حتّی به اندازۀ یک قیراط ، زراندوزی محسوب می شود و فردی که این حقوق را ادا نکند ،مشمول آیۀ یاد شده می گردد. (رجوع به تفسیر آیه)

15134189322149.jpg

رفع مشگلات - نفوذ فمینیسم در ایران

قسمت دوم از بخش هفدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه به مناسبت روز پژوهش و لطفا سعی در انتشار داشته باشید:

ب: دو حقیقت مهّم اقتصاد اسلامی در احادیث است:
1-اینکه ذخیره سازی ثروت حلال ، تا زمانی مشروع است که به اقتصاد جامعه زیان نرساند.
2-آنکه ثروت اندوزی حلال هم،اگر از حدّ معینی ،به فراخور اوضاع اقتصادی گوناگون ،فراتربرود ،ممکن است برای شخص ثروتمند خطر داشته باشد.حتّی اگر برای اقتصاد جامعه زیانی نداشته باشد. این خطر که ثروتمند را تهدید می کند آن است که وی به بیماری"اتراف"خوش گذرانی و عیّاشی دچار گردد و ثروتش او را به طغیان و فساد بکشاند.(حکمت نامه پیامبر اعظم- محمدی ری شهری)

انفاق مردم – رفع مشگلات اقتصادی:
هر گاه مردم ، حقوق مالی خود را ادا کنند مشگلات اقتصادی جامعه حل می شود و پیامدهای خطرناکی همچون تراکم ثروت از بین می رود، وزمینه بروز اختلافات طبقاتی فاحش برچیده می شود و بدین سان همه مردم از سطح طبیعی زندگانی مرّفه و کریمانه بر خوردار می گردند.
دام ابلیس:
پیامبر(ص) فرمود: شیطان که لعنت خدا بر او باد ، گفت: دارندۀ مال در یکی از این سه از چنگ من رهایی نمی یابد، و بامدادان و شامگاهان از آنها بر او در می آِیم :کسب مال از راه غیر حلال ؛ صرف کردن مال در مورد ناروا ، و نیز این که مال را چندان برایش دوست داشتنی می کنم که حقّ آنرا ادا ننماید.(المعجم الکبیر، ج 1 ص136-ح288)

عوارض تکاثر:
1- نسیان الله،فراموش کردن خدا (یا ایها الذین امنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکرالله ومن یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون(المنافقون 9)
2- استدراج:"أیحسبون إنّما نُمدُّهم به من مالٍ و بنین ، نُسارع لهم فی الخیرات بل لا یشعرون(المومنون 55-56)-
استدراج یعنی پلّه پّله فرو افتادن –نعمت زیاد خداوند
استدراج دو معنی دارد: یکی اینکه چیزی را تدریچأ بگیرند، زیرا اصل این ماده از درجه ،گرفته شده که به معنای پلّه است. همانگونه که انسان در صعود و نزول از طبقات پائئن عمارت به بالا یا به عکس ، از پلّه استفاده می کند ، پس چیزی را تدریجأ و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند به این عمل استدراج گفته می شود.
معنی دیگر استدراج: پیچیدن است ، همانگونه که یک طومار را به هم می پیچند این دو معنی را راغب در کتاب مفردات آورده است ولی هر دو به یک مفهوم کلیّ و جامع باز می گردد.
شخص در طغیان گام بر می دارد ولی نعمت بیشتر می شود و این از دو حال خارج نیست ، یا این نعمتها باعث تنبیه و بیداریشان می شود که در این حال برنامه هدایت الهی عملی شده و یا اینکه بر غرور و بی خبریشان می افزاید- در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله دردناکتر است.زیرا به هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت ها می شوند خداوند همه را از آنها می گیرد و طومار زندگانی آنها را در هم می پیچد و این گونه مجازات ، بسیار سخت تر است.(تفسیر نمونه ج2ص 182 و ج 7 ص 32و 34-و تفسیر المیزان ج8ص454ترجمه)

3- کثرة الهموم:
اندوه فراوان: پیامبر (ص) فرمود: همانا هر چه مال دنیا افزون تر و سنگین تر گردد، بلای صاحب آن بیشتر می شود، پس به حال ثروتمندان غبطه مخورید ، مگر به حال آنکس که مالش را در راه خدا می بخشد(امالی صدوق ص443ح591)
4-شدة الحساب-حسابرسی سخت
پیامبر خدا(ص) فرمود: هیچ بنده ای به حاکم نزدیک نمی گردد مگر آنکه از خدا دور می شود . مالش افزون نمی گردد جز آنکه حسابرسی اش سخت می شود(ثواب الاعمال ص310ح1)
5-صعوبة النجاة –دشواری نجات یافتن
پیامبر(ص) فرمود: همانا پیش روی شما گردنه ای بس سخت قرار دارد که گرانباران از آن نمی توانند عبور کنند.(إنّ امامکم عقبةً کؤودأ لا یجوزُها المثقلون- (المستدرک علی الصحیحین ج4ص618ح8713)
6- الهلاک- نابودی
"فلمّا نسُوا ما ذکروا به فتحنا علیهم أبواب کلُّ شیء حتّی اذا فرحوا بما اُوتوا أخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون(انعام 44) پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بود فراموش کردند ، درهای هر چیزی از نعمتها را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند ، ناگهان ، گریبان آنان را گرفتیم و یکباره نومید شدند.
7- مترفین- التحذیر من التّرَف- هشدار در باره ناز پروردگی :
ثلاثةٌ مُجالستهم تُمیت القلب...... و الجلوس مع الاغنیاء (الکافی ج2 ص 641 ح8)
همنشینیِ سه تن دل را می میراند ..و دیگر همنشینی با توانگران.
8-ثروت اندوزی- تکاثر – "طُلب الحرام"حرام طلبی
هرکه مال حرامی گرد آورد وسپس آنرا صدقه دهد ،هیچ پاداشی ندارد ، وبال آن نیز بر گردن اوست. پیامبر(ص) فرمود: ترک یک ششم درهم از مال حرام ، نزد خداوند، دوست داشتنی تر از گزاردن صدحج با مال حلال است.
مصّونیّت از آفات توسعه:
1-ترجیح دادن آخرت
2- اعتدال در طلب روزی-امید به رحمت خداوند که روزی مقدّر را به بنده خود عطا می کند پس در طلب ، اعتدال را رعایت کنید – حلال را برگیرید و حرام را واگذارید. (مسند أبی یعلی ج6ص100ح6552)
3-اکتفا کردن به مقدار نیاز: پیامبر(ص) فرمود: هر که اسلام آورد وبه قدر کفاف ، روزی یابد و آنچه خداوند به او دهد قانعش سازد ، رستگار گردد.(صحیح مسلم ج2ص730ح125)
4-غم روزی فردا را نخورید . پیامبر به علی فرمود: ای علی اندوه روزی فردا را مخور که هر فردایی روزی اش فرا می رسد.(تحف العقول ص14)

15134191082149.jpg

بخش شانزدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع: تقدیم به طلاب در روز پژوهش. لطفا انتشار دهید:

بخش شانزدهم از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع: تقدیم به طلاب در روز پژوهش. لطفا انتشار دهید:



16-استکبار الطاعة-
پناه بخدا از
بزرگ شمردت طاعت
مذّمت کبر:
کبر آفتی است بزرگ و شری عظیم و فسادی ترسناک که خاصان را به هلاکت می افکند، چه رسد به افراد عامی."کذلک یطبع الله علی کُلّ قلب متکبّر جبّار(غافر /35)خداوند اینگونه بر قلب هر متکبّر پیشه ،گردن فرازی ،مُهر می زند.
"إنّ الذّین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنّم داخرین"(غافر/60)همانا کسانی که نسبت به عبادت من استکبار می کنند بزرگی می فرو شند ، به زودی با خواری به جهنم داعل خواهند شد.
تکبری که به مخالفت با خداوند سبحان منتهی می گردد ، از هلاک کننده های بزرگ می باشد.
هر آن بنده ای که تکبرورزی نماید ، در صفتی از صفتهای خداوندی با او به نزاع بر خاسته است و از این روست که خداوند سبحان فرموده است:
"العظمة ردائی و الکبریاءُ ازاری، فمَن فیهما قصمتُهُ " عظمت ردای من است و کبریاء آزار و روپوش من،پس هر کس در این دو با من به منازعه بپردازد، خردش میکنم.(جامع السعادات – ملا مهدی نراقی)
اطاعتی مقبول درگاه خداوند یکتاست که بدور از ریا و منّت گذاری بر خداوند باشد.آنگاه که در عبادت الهی (چه واجبات – وچه مستحبات و اعمال) خضوع جسمی و خشوع قلبی نمایان شود آن عبادت و عمل صالح پذیرفته درگاه الهی است . پیامبر(ص) در حدیثی فرمود: خود را وقف عبادت کنید و عبادت اینگونه است، پروردگارتان می فرماید: ای فرزند آدم ، خود را وقف عبادت من گردان، تا دلت را پر از بی نیازی کنم و دستانت را آکنده از روزی سازم . ای فرزند آدم! از من دوری مکن که دلت را از فقر انباشته می کنم و دستانت را از گرفتاری می آکنم(کنزالعمال ج 15 ص939ح 43614)

15134188342149.jpg