وحجج الله علی اهل الدّ
حجج= دلیل و برهان
حجت واقعی همراه با حق و صدق است . هرگز باطل گرا و دروغگو حجت نخواهد داشت. حکما سه عالم را تعریف کرده اند: عالم لاهوت ، عالم جبروت، عالم ملکوت، و عالم ناسوت. عالم ناسوت همان دنیا است. عالمی که با جسم خود در آن زندگی می کنیم هم آخرین مرحله هستی و پست ترین آن است. و هم ازلحاظ مادی محسوس و نزدیکترین مرحله هستی به ادراک همه انسانهاست.عالم اولی= یا عالم ذر است قبل از دنیا – یا دورا ن رجعت است – یا عالم برزخ قبل از عالم قیامت اینچنین معنا می شود : اهل بیت حجت اهل دنیا اعم از گذشته و آینده و سابق و لاحق هستند.اگر این معنا را بدهد باید واو بعد از کلمه دنیا حذف شود.نجم /25 – فلله الاخرة و الاولی- معنای مطلق آن نشئه قبل است.هم معنای دنیا دارد و هم معنای عهد کهن(ولاتبرجن تبّرج الجاهلیة الاولی"احزاب 33)
علی (ع) از پیامبر(ص) نقل می کند" أنا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین حجج الله علی خلقه ، أعداؤنا أعدالله و اولیاؤنا أولیاء الله- (بحار ج36ص228)پس حجت اولین و آخرین در تمام ادوار و اطوار که از آن در خلقت به " اولی" و "اخری" یاد می شود انسان کامل معصومین هستند.عالم ملکوت ؛ عالم غیب و نفس و مجردات و و عالم قبروعالم مثال و عالم برزخ است. عالم جبروت فوق عالم ملکوت و عقل است (کروبیان ؛مثا نوح ، ابراهیم ؛موسی؛ عیسی هستند) عالم لاهوت ذات اقدس الهی است که قابل تصّور نیست ، عالم خداوندی – اسماء وصفات-
مفهوم برکت:هر نعمتی که خداوند به کسی داده است اعم از مال، و فرزند ، علم ...... ممکن است خیر و برکت داشته باشد. و موجب دوام و بقای یاد ، نام و آثار آن متنعمّ گردد و ممکن است بدون برکت باشد و ثمری نداشته باشد. قارون حمل کننده خزینه ها بود عاقبت او چه شد.یا ابوجهل که نامش" ابوالحکم" بود لیکن بر اثر شیطنت ها و جهالتها در برابر رسول اکرم(ص) و اسلام و قرآن ، مسلمانان وی را ابوجهل ملقب کردند.هر مؤمنی برای مؤمن دیگر برکت است. " ان المؤمن برکة علی المؤمن" (بحار ج2 ص283) ائمه واسطه هر نعمت است و هم اصل نزول هر نعمتی و هم برکت داشتن هر نعمتی است. عوامل برکت:قرآن" هذا کتاب أنزلناه مبارک" نماز – قبله (بکة مبارکأ ، المسجد الاقصی الذی بارکنا)–شب قدر ، فی لیلة مبارکة- تقوی- ادای حقوق دیگران – مشاوره با عاقلان خیر خواه ، پس عاقل خیرخواهی به تو مشاوره داد مبادا لجاجت کنی زیرا مایه هلاکت است.جمعی همراه امام صادق(ع) به مسافرت می رفتند لیکن از تعّرض راهزنها نگران بودند ...امام به آنان فرمود :نیت کنید ثلث مال خود را صدقه دهید تا بقیه آن محفوظ بماند ، انها چنین کردند. ناگهان راهزنها بر آنان ظاهر شدند همگی ترسیدند اما امام به آنها فرمود ، چرا می ترسید در حالیکه در امان الهی هستید. راهزنان جلو آمدند و دست امام را بوسیدندو گفتند: رسول خدا (ص) در خواب دیدیم و به ما دستور داد که خود را برای خدمت به شما عرضه داریم . اکنون ما در خدمت شمائیم تا از دشمنان و دزدان حفظ مانید. امام فرمودند: به شما نیازی نیست. آنکه شرّ شما را از سرما کوتاه کرد شرّ دیگران را نیز کوتاه خواهد کرد. بدین ترتیب سلامت به مقصد رسیدند و ثلث مال را صدقه دادند با بقیه تجارت کردند و از هر درهم ده درهم سود برند. و این برکت معامله با خدا است.(بحارج 93 ص120)
نیا و الاخرة و الاولی و رحمة الله و برکاته: