معنای ظلم در قرآن و روایات

معنای ظلم در قرآن و روایات
ظلم در معنا: اصل آن یعنی ناقص کردن حق و گذاشتن شیء در غیر موضع خودش است. كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا"(کهف 33) "هر دو باغ، محصول خود را داد و چيزى از آن نكاست و ميان آن دو، نهرى روان ساختيم". وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبيدَ هذِهِ أَبَداً(کهف 35)، درحالیکه ستمگر به نفس خود بود وارد باغش شد و گفت : گمان نمی کنم که هیچ وقت این باغ نابود شود. طبرسی در ذیل این ایه می نویسد: "اصل ظلم ،کم کردن حق است. در صحاح و قاموس آمده ، الظلم وضع الشیّ فی غیر موضعه- در نهایه: اصل الظلم الجُور و مجاوزةٌ الحدّ. راغب: الظلم عند اهل الغة و کثیر من العلمائ وُضع الشّیُ فی غیر موضعه.....و الظلم یُقال فی مجاوزةُ الحق . انواع ظلم:1- ظلم بین خدا و انسان- 2-ظلم بین انسان و مردم-3- ظلم انسان به خودش 1-ظلم بین خدا و انسان ؛مثل: الف:شرک بخدا- که در قرآن تجاوز از مرز حق است و دیگر وهم است که ظلم عظیم است- إنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا(نساء48) إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَکَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً(نسا116) اقسام شرک: شرک در خلقت- مثل عقیده ایرانیان قدیم که خیرات از یزدان و شرور را از اهریمن و می گفتند: یزدان اهریمن را آفرید سپس اهریمن بالاستقلال شرور را آفرید.و شاید مراد از آیه 100 انعام همین عقیده باشد –جعلوا لله شرکاء- ،. شرک در تدبیر عالم: مثل عقیده بخدا دریا و خدای صحرا و خدای جنگ. شرک در عبادت: که خدا را عبادت نمی کردند بلکه بتها را عبادت می کردند. ب: نفاق- کسی است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است." .....يَقُولُون‌َ بِأَفْوَاهِهِمْ‌ مَا لَيْس‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ْ وَالله‌ُ أَعْلَم‌ُ بِمَا يَكْتُمُون‌َ (آل‌عمران:167) منافق کسی است که از ایمان خارج است چنانکه از طبرسی نقل شده و یا از دری وارد و از دری دیگر خارج شده است – إنّ المنافقین هم الفاسقون – توبه 67)منافق از کافر خطرناکتر و در آخرت عذاب او از کافر سخت تر است ."إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا"نساء145) 2-ظلم جاری در بین مردم: ظلم بر مستضعفان: )160(نسا فَبِظُلْم مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّبات أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبیلِ اللّهِ کَثیراً به خاطر ظلمى که از یهود صادر شد، و (نیز) به خاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم. وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً(نساء161) و (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، در حالى که از آن نهى شده بودند; و خوردن اموال مردم به باطل; و براى کافران آنها، عذاب دردناکى آماده کرده ایم. 3- ظلم انسان به خودش: قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(اعراف 23) بَلِ اتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ(روم 29) ظالمان از هوا و هوسهای خویش پیروی می کنند. انواع ظلم در نهج البلاغه: ظلم بر سه قسم است ستمی که بخشوده نگردد مانند شرک که خداوند نمی آمرزد- وستمی که رها نگردد مانند ستمی که بندگان به یکدیگر می کنند مانند قصاص- وستمی که بخشوده شود ودر طلب آن بر نیایند مانند ستمی که بنده با انجام برخی گناهان کوچک به خویشتن می کند(خطبه 176)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.