منجی
منجی
منجی
شنبه 99/06/29
بسم الله الرحمن الرحیم
با فرارسیدن ماه صفر مراقب ورود خرافات در این ماه باشید :بخش اول
آیا نحوست ماه صفر واقعیت دارد یا نه؟ آیا روایات در این زمینه معتبر است؟
پاسخ :
در بین عامه مردم معمول آن است که برخی از روزها و ایام سال را نحس می خوانند و برخی دیگر از ایام را مبارک که یکی از معروف ترین این زمان ها مربوط به آغاز ماه صفر است؛ چنان که به این مطلب در کتاب شریف مفاتیح الجنان نوشته شیخ عباس قمی نیز اینگونه اشاره شده: «این ماه (صفر) معروف به نحوست است» (مفاتیح الجنان، مرحوم شیخ عباس قمی، در اعمال ماه صفر، فصل هشتم، ص 391.) نحوست ماه صفر، ادعای مشهوری است که دلیل متقنی ندارد. در باب اصل نحوست ایام باید گفت از نظر عقل محال نیست که اجزای زمان با یکدیگر تفاوت هایی را داشته باشند، ولی استدلال عقلی برای آن نمی توان آورد. اما با مراجعه به قرآن مییابیم که تنها در دو مورد اشاره به نحوست ایام شده که مربوط به قوم عاد است: «ما بر هلاک آنها تندبادی در روز پایداری نحسی فرستادیم» (قمر، آیه 19.) و در سوره دیگر می فرماید: «ما تندبادی سخت و سرد در روزهای شومی بر آنها مسلط ساختیم». (فصلت،ایه 16)آنچه از آیات بر می آید نحوست نتیجه عمل خود انسانهاست . در سوره یس خداوند می فرماید : طائرکم معکم ، فال بد با خودتان است . یعنی شما انسانها ادمها را بد قدم می کنید و روزها را به روز خوب و بد تقسیم می کنید –نگاه ما چگونه است به نحوست ؟ پس زمانی که به خرافات عقیده داشته باشیم سوءظن شکل می گیرد . صله رحم کمرنگ می شود . اخلاص عمل رخت بر می بندد. پس سعی کنید در دنیا با عقل زندگی کنیم نه با وهم و خیال که نابودی است .
نقل میشود پیامبر(ص) فرموده «هر کسی مرا به خروج ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت میدهم» درحالیکه منظور حدیث چنین نیست...
البته این مطلب در «المراقبات» میرزا جواد آقا ملکی تبریزی صفحه 37 آمده ولی آنجا هم سندی برای آن ذکر نکرده است و در هیچ یک از جوامع روائی شیعه و سنّی و کتب معتبر روائی سندی برای بشارت به پایان ماه صفر از سوی پیامبر (ص) وجود ندارد.
اما این بخشی از حدیث است؛ یعنی جا دارد که متن کامل حدیث بررسی شود. متن کامل حدیث در دو کتاب شیخ صدوق(ره) یعنی معانی الأخبار ص 205 و علل الشرایع، ج1، ص175 آمده است.
متن کامل حدیث بدین شرح است:
«عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ.
ابن عبّاس گوید: روزى پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به چند تن از اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وى بودند، فرمودند: «نخستین شخصى که اکنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است»؛ چون این سخن را از آن بزرگوار شنیدند، گروهى از ایشان برخاسته و بیرون رفتند و هر یک از آنان قصد داشت که سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین وارد شونده باشد و در نتیجه بهشتى گردد.
پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به نیّت آنان پىبرد و به باقى مانده اصحابش که نزد وى بودند فرمود: «بزودى چند تن بر شما وارد مىشوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یکدیگرند، پس هر کدام از آنان که مرا به خروج «آذار» مژده دهد اهل بهشت است»، سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و أبوذر نیز همراهشان بود، آنگاه پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به ایشان فرمود: «ما اکنون در کدام یک از ماههاى رومى بسر مىبریم؟ أبوذر گفت: یا رسول اللَّه آذار به پایان رسیده است. پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى أباذر آن را مىدانستم و لیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که تو مردى از اهل بهشت مىباشى و چگونه چنان نباشد، حال آنکه پس از من به دلیل علاقهات به اهل بیتم تو را از حرم من دور گردانند و تنها زندگى خواهى نمود و تنها خواهى مرد و قومى که عهده دار مراسم کفن و دفنت بشوند بسبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانى که به پرهیزگاران نوید داده شده همراه من خواهند بود.»
چند نکته را در بیان این حدیث را در نظر بگیرید:
1-روزهای سال با هم یکسان هستند، معنا ندارد بدون علت ، ماهی بر سایر ماه ها برتری این چنینی پیدا کند که به صرف بیان تمام شدن آن ماه ، برایش بهشت بشارت داده شود!.
2-در روایاتی که اشاره به ماه آذر شده است منظور، بیان برتری و جایگاه ویژه ی جناب ابوذرغفاری در طی یک حادثه است تا ماندگاری آن بیشتر شود.
3-خبر سایر اصحاب به اتمام ماه آذر سبب بشارت آنان به بهشت نشد! لذا نمی توان برای سایر مسلمانان در نسل های بعد، این حدیث را جاری دانست .
4-برای این که کسی به اشتباه نیافتد، در حدیث آمده است که پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم، ماه را می دانستند و ملاک، خبردادن به خروج ماه نبوده
دوشنبه 99/06/24
قسمت دوم:
وحال باید اندیشید که نهضت حسینی ترسی از نیزه و شمشیر و کشته شدن نداشته و ندارد ؛ نهضت حسینی تبلیغ و آگاه کردن مردم از فعالیت جبهۀ باطل و جاهل بود. نهضت حسینی جوان پرور بود زیرا علی اکبر (ع) وجوانان دیگر را در کنار خود داشت ؛چنانکه رهبر فقید انقلاب امام خمینی(ره) فرمود: با یک دست قرآن و با دستی دیگر سلاح برگیرند وازمملکت اسلامی خود آنچنان دفاع کنند که احدی جرأت تعدّی به آن را در سر نپروراند.
قیام امام حسین علیه السلام در ترویج وبر پایی نهضت اصول و فروع دین بود و اگر این قیام نبود واقعیتهای تاریخ اسلام رنگی و شعاعی نداشت. این قیام حق را حاکم و باطل را محکوم نمود. این قیام با سخنرانی حضرت زینب(س) باهمراهی سخنان حضرت زین العابدین علیه السلام در کوفه و شام ،نهضت حسینی را شکل تازه ای بخشید.اثر این گفتمان پرده ظلمت و تاریکیِ جهل را از روی چشم مردم نادان و جاهل آن زمان برداشت و اسرار دشمنان را فاش نمود. این قیام مکتبی نوایجاد کرد تا امت اسلام قادر باشد برای اصلاح خود و جوامع بشری دربرابر توطئه ها وفتنه های دشمن زمانه هوشیار باشد به گونه ای که به تبعیت از امامشان، برای حفظ اسلام وشناخت دشمنان و رشد توحیدی مردم حج را به عمره تبدیل نمایند (به قول معروف در چنین مواقع ،آب دستت است بگذار زمین و بشتاب بسوی عزّت اسلامی و معرفت حسینی)-
قیام کن تا تشکیلات ائمه کفر به اصل ایمان ضرر نرساند. قیام کن تا حکومت دینی زیر شبهات وارده از ناحیه سکورا و لائیک کم رنگ نشود. قیام کن تا آفتها و علفهای هرزه جانشین عزّت ووقار حق وحقیقت طلبی و عدالت نگردد.
دو گروه هستند که اگر سالم بمانند دین سالم می ماند،یکی علماء و دیگر حکماء – اگر علماء و حکماء فاسد شوند حکومت دینی سالم نمی ماند و فاسد می شود. امام نطفه علم، حلم ، جوانمردی ، فصاحت ، شجاعت و دوستی را دردل مؤمنان کاشت تا اسوه تعلیم و تربیت در وجود مردم به فراموشی سپرده نشود و تا قیامت باقی بماند امّا چگونه می شود که مفاسد اقتصادی و فرهنگی و سیاسی جامعه ای را دربر می گیرد و به عدالت آن لطمه وارد می سازد.
اسلام در محاصره خطر تحریف است ، تحریف ضربه ای غیر مستقیم است به گونه ای که خنجر از پشت می زند آنهم به وسیله مسیحیّت و یهودیت ووهابیت که قهرمان تحریف در جهان اند.
هیچ کس به اندازۀ اینها تاریخ جهان را دچار تحریف نکرده است! هیچ کس به اندازه اینها به بشریّت ضربه نزده است! هیچ کس به اندازه اینها بدعت و خرافات ایجاد نکرده است!
اینها بودند که در هردین و مذهبی افکار مزخرف خودشان را به نام اولیاء همان دین و مذهب پخش می کردند. کار اینان در هر زمان تحریف معنوی بوده و امروزه تحریف معنوی فضای مجازی مخرّبی را برای جوانان خاموش درمطالعات تاریخی ایجاد کرده است. شبکه های مجازی باطل بیماریهای روحی ایجاد می کند که این کار را مشگل می سازد ،زیرا شخص نمی فهمد که بیمار است و یا اینکه آشنا به نقاط ضعف خود نیست ونقاط ضعف خود را نقطه قوّت در خودش می داند وشاید در این بین خطای اندیشه و خطای قلم و یا خطای تصویر او را رها نکند و او را به دام تحریف حتی نهضت عاشورا بیندازد. ای وای ! پس حسین علیه السلام علارقم آمادگی کوفیان حرکت کرد تا تاریخ را متحوّل سازد و عامل امر به معروف و نهی از منکر باشد؛ چون او امام و پیشواست و ما به تبعیت از امام همان راه را طی می کنیم تا انگیزه های پیروزی حق علیه باطل در جهان گسترش یابد و پوزه نیروی مخفی تهاجم فرهنگی به خاک مالیده شود.
خداوندا! سینه های ما را برای فهم حقایق اسلام مالامال معرفت گردان !
رحمت خودرا شامل حال ما گردان تا تحریفها خزائن معنوی ما را نروباید! انشاالله
والسلام علی من اتبع الهد ی ---- فاطمه پورشفیع
(علاقمندان به کتاب خطابه ها در سرزمین خون و قیام نوشته اینجانب در کانال دژمحکم در پیام رسان سروش – و درتلگرام مراجعه نمایند) hadis-e-noor
دوشنبه 99/06/24
بسم الله الرحمن الرحیم (دو قسمت )
با درود به روان پاک شهدای اسلام،از خداوند تعالی یاری می طلبم تا در نوشتن مقدمه ای بر موضوعات انتخابی "خطابه های پر شکوه تاریخ اسلام" بویژه خطابه های سرزمین خون و قیام – کربلا ی معلی – به بنده حقیر توانایی دهد تا بتوانم هر چند مختصر حق مطلب را ادا نمایم.
یکى از تفاوت هاى عمده در بین سیاست هاى الهى و معمولى، همین است که سیاستمداران دنیاطلب، براى رسیدن به اهداف شخصى، از هیچ کارى، اِبا ندارند و بسیار مى شود که بر سر اصول انسانى و منافع جامعه، معامله مى کنند و اصول را زیر پا مى گذارند و حق و عدالت را نادیده مى گیرند، تا موقعیت سیاسى و اجتماعى خود را حفظ کنند، در حالى که سیاستمداران الهى، هرگز اهل چنین معامله هایى نبودند. آنها گاه، موقعیّت خویش را به خطر مى انداختند، به خاطر این که اصول، محفوظ بماند و حق و عدالت، ضایع نشود.
این مسأله، در زندگى پیغمبر اکرم و امیرمؤمنان على ـ صلوات الله علیهما ـ آشکار است. افراد زیادى را در تاریخ مى شناسیم که به سیاست على(علیه السلام) خرده مى گرفتند و خرده گیرى آنها نیز عمدتاً از همین جا سرچشمه مى گیرد. آنها، پیشنهاد مى کردند که مثلا على(علیه السلام) بیت المال را براى جلب نظر مخالفان، ناعادلانه تقسیم کند، یا این که حکومت شام را به دست معاویه بسپارد ، امّا این که معاویه با مردم چه مى کند و در جریان حکومت او، چه اصولى قربانى مى شود، براى آنها مطرح نبود! یا این که پیشنهاد عبدالرحمان بن عوف را در ماجراى شوراى شش نفره عمر، بپذیرد و یا به پیشنهادهاى طلحه و زبیر، براى واگذارى پُست هاى مهم کشور اسلام به آنها، تن در دهد.
این خرده گیران، به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) خرده مى گرفتند که مصلحت این است که افراد تهیدست و پابرهنه را از اطراف خود دور کند. آنها مى گفتند که هر چند، قلب آنها، مالامال از ایمان به خدا است، ولى مصلحت این است که ثروتمندان خودخواه را گرد خود جمع آورد و با نیروى آنها، بر دشمن بتازد، هر چند آنها، ایمان و تقواى درستى نداشته باشند.
اختلاف این دو دیدگاه (سیاست الهى و سیاست آلوده با هوا و هوس) و نیز اختلاف مصلحت با واقعیت، همیشه، عنوانِ خرده گیرى هاى گروهى از دنیاطلبان نسبت به انبیا و اولیاى الهى بوده است.
على(علیه السلام) در خطبه ای از نهج البلاغه خیلی کوتاه و پرمعنا، مسیر سیاست خود را به وضوح ترسیم مى کند و با صراحت مى گوید که من، از آن گروه سازشکار و صاحب مداهنه و مجامله نیستم که با مخالفانِ حق و عدالت، از درِ سازش درآیم; بلکه ابزار سیاست من، تقوا و فرار به سوى خدا و قدم برداشتن در مسیرى که او مشخّص ساخته و انجام تکلیفى که او براى ما تعیین کرده است، مى باشد.
ادامه دارد
شنبه 99/06/22
مشگلات تعلیم و تربیت - کرونا
فضای مجازی - اینترنت - معلم دانشمند که درس می داد و حدیثی از اسلام و یا اخلاق نیکو - یا رفع شبهات - یا بزرگی و بندگی را به تصویر می کشید با کرونا کجا رفت ؟ این مشگل تعلیم و تربیت در این اوضاع چگونه می خواهد حل شود . فضای مجازی در اختیار فرزندان - تند روی فرزندان در خانه ماندن وبه مدرسه نرفتن - جلسات سازندگی و بینش اخلاقی با معلمان تعلیم و تربیت به کجا رفت؟ مشگل زیاد است چرا سرمان را به امورات دنیایی مشغول کرده ایم ؟ چرا سرمایه های علمی تک تک از دستمان دارد می رود ؟ کدامین گناه گریبان ما را گرفته!!11 آن دولت که کارش را بلد نیست و فقط فکر این است که چگونه سند 2030 را پیاده کند چون تعهد داده تا فرهنگ اسلامی را خدشه وارد کند. می گویند در بعضی کتب مدارس تغییراتی صورت گرفته است و ارزشهای انقلابی و قرانی و ایات بسیار کمرنگ شده است ....وای بر ما -- وای بر ما- شعارمان و فریادمان ظهور است ولی آیا امام زمان از ما راضی است تا به ناله ما جواب بدهد - از یک طرف رواج بی دینی - از یک طرف نمایش بی عفتی - از یک طرف احتکار و چپاول و قاچاق و اختلاس-----آیا به نسبت جمعیت انسانی این فریادی آزادیخواهی که در بطن ظهور است کافی است؟ فقط ما چکار کردیم و چکاره هستیم - یا امام زمان به ما نگاهی بینداز بلکه درست عمل کنیم و بنده خدا باشیم نه بنده خلق خدا........
شنبه 99/06/08
#ماملت #ماملت_امام_حسینیم
السلام علیک یا حسین بن علی (ع) - السلام علیک یا شهدا کربلا - السلام علیک یا عبد صالح و مطیع لله- در واقعه عاشورا جلوه های حیرت انگیز حجاب و عفاف کاملا دیده می شود - چرا عده ای بی عفت و بی حیا هستند . دیشب در مجلس سیار اباعبد الله شرکت کردم متاسفانه دیدم زنانها و دخترهای جوانان لباس مشگی پوشیده ولی با رواج بی عفتی و بی حیایی در مجلس حسینی شرکت کرده اند و روسری را می اندازند - هدف عاشورا امر به معروف و نهی از منکر است . گوشهایشان نمی شنود . دلهایشان لبریز از عشق حسین نیست و در برابر تذکرها با پر رویی مقابله می کنند ...... کیست که بفهمد خدا می بیند!!!!!!!!!!!! ? ? ?