منجی
منجی
منجی
یکشنبه 96/07/30
-
عزاداری برای امام حسین(ع):
فاضل دربندی در کتاب اسرار الشهادة ص35 می نویسد که امام صادق(ع) فرمود: انّ السماء بکت علی الحسین (ع) اربعین صباحا بالدّم – برای اینکه به چه طریق آسمان خون گریه کرده است آن هم در چهل روز توجیهاتی دنباله این خبر ذکر فرموده است. در همان کتاب ص35 ذکر می کند از قول امام ششم (ع) "انّ الشمس بکت اربعین صباحا بالکُسوف و الحَمرة " یعنی خورشید چهل روز برای مصیبت امام سوم با سرخ شدن و گرفتگی خود عزاداری کرد.
در معالی السبطین و ناسخ التواریخ می گویند که زنهای بادیه نشین در روز اربعین از اطراف کربلا به کربلا می امدند و برای خاندان عصمت و شهدا کربلا مجلس عزا بر پا کردند.
مرحوم حائری در کتاب معالی السبطین ص 114 و نیز صاحب کتاب مرقات الایقان (حجة الاسلام گنجوی) در ص 108 می نویسند که جابر عبدالله انصاری چون از پیامبر (ص)بارها شنیده بود که " من زار الحسین بکربلا کمن زار الله فی عرشه "یعنی کسی که زیارت کند امام حسین(ع) را در کربلا مانند کسی است که به رحمت و عنایت پروردگار در عرش الهی نائل گردد لذا با عدۀ قابل توجه ای از مدینه به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و در رور اربعین به کربلا رسید و غسل نمود و لباس احرام وار مثل حاجیان که به مکه مشرف می شوند پوشید و خود را با سعد که یکی از گیاهان خوشبو است معطر نمود و آهسته اهسته قدم بر می داشت و ذکر خداوند متعال به زبان جاری می نمود.
2-کتاب ناسخ التواریخ ص482 متذکر است که امام چهارم (ع) از شام که به کربلا برگشتند سر مبارک پدر بزرگوارشان را و همچنین بقیه رؤس شهدا را در اربعین با خود به کربلا آوردند و سرهای مقدس را به بدنهای شهدا ملحق کردند و برای هر یک عزاداری و نوحه سرائی کردند. (روایات بسیار است در این خصوص)
3- طبرسی در کتاب احتجاج از سعد بن عبدالله روایت می کند که گفت: من از حضرت امام عصر(ع) در حالیکه کودک بود راجع به تفسیر " کهیعص" پرسش نمودم ،فرمود: این حروف از اخبار غیبیه است که خدا به حضرت زکریا(ع) خبر داده و بعد از آن بزرگوار به پیغمبر معظم اسلام0ص) اعلام فرموده است.(ک ،کربلا- ه=هلاکت/ یاء:یزید/ع=تشنگی و عطش/ص=صبر بر مصائب)همینکه زکریا این موضوع را شنید مدت سه روز از مسجد خود حرکت نکرد ، کسی را نزد خود راه نداد ، مشغول مرثیه و عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) شد.
چهارشنبه 96/07/26
هر قیام و نهضتی عمدتا از دو بخش " خون " و پیام" تشکیل شده . مقصود از خون ، مبارزات خونین و قیام مسلحانه است که مستلزم کشتن و کشته شدن و جانبازی در راه آرمانهای مقدس است.
مقصود از بخش دوم پیام است که رساندن و ابلاغ پیام ابلاغ و بیان آرمتنها و اهداف آن است. با بررسی قیام عاشورا این دو بخش کاملا به چشم می خورد. قیام و انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر بخش اول یعنی خون و شهادت و ایثار خون بود. و بخش دوم از عصر عاشورا آغاز گردید. سیره پیشوایان مهدی پیشوایی را حتما سفارش می کنم بخوانید
چهارشنبه 96/07/26
اذهما فی الغار-بدانید تا کسی نتواند از کلام قرآن، تفسیر به رای نماید.
—------------—
بودن دو نفر در غار نشان دهنده فضیلت آن شخص همراه پیامبر نیست . مؤمن و کافر در یک جا ممکن است جمع گردد. مسجد پیامبر(ص) از غار با شرافتتر است با وجود این مؤمنین و منافقین و کافرین احیانأ در آن جمع می شوند. کشتی نوح ، پیغمبر و شیطان و چهارپایان را در بر داشت ، بنابراین مکان ، بر فضیلتی که گفتی دلالت ندارد. وقتی صحبت بین مؤمن و کافر و بین عاقل و حیوان و جماد واقع می شودچگونه دلیلی برای دوست تو(لصاحبه) در آن است؟
عبارت "لا تحزن" نهی است ،جز این نیست که اندوهگین شدن ابوبکر یا طاعت بوده و یا معصیت ، اگر طاعت می بود که پیامبر(ص) از طاعتها نهی نمی کند ،بلکه به آن امر می کند و اگر معصیت بوده که پیغمبر (ص) او را نهی کرده و این ایه شاهدی بر معصیت اوست.
جمله "انّ الله معنا" پیامبر(ص) از خودش به لفظ جمع تعبیر کرده چنانکه خداوند تعالی در قرآن با لفظ جمع می فرماید: انّا نحن نزلنا الذکر –
ویا اگر گفته شده ابوبکر در اینجا نگران علی ابن ابیطالب (ع) بوده ،پاسخ این است که پیامبر(ص) فرمود: اندوهگین مباش! که خداوند با من و علی(ع) است .
ویا در جمله خدا سکینه و آرامش را بر ابوبکر وارد کرد – پاسخ این است که اگر ابوبکرصاحب آرامش است پس لشگریان هم به تأیید او آمده اند و حال آنکه این سخن دور کردن نبّوت از رسول خدا می باشد.(مکیال المکارم-سید محمد تقی موسوی اصفهانی- ترجمه ج یک
دوشنبه 96/07/24
الیمینُ و الشمالُ مضلةٌ والطریقُ الوسطی هی الجادّةُ . علیها باقی الکتاب و آثا النبوّظ و منها منفذُ السنّة و الیها مصیر العاقبة" انحراف به راست و چپ گمراهی است ، راه مستقیم و میانه ، جاده وسیع حق است ،پیشرفت سنّت از همین راه است و گردیدن عاقبت به سوی همین مقصد می باشد.(نهج البلاغه خطبه 16)