یک تجربه در زندگی

یک تجربه در زندگی: وفاداری همسران: اعتماد همدیگر را جلب کنید . دروغ به یکدیگر نگویید. بنای مستحکم بسازید و به حقوق هم تجاوز نکنید. خواستهای معقول یکدیگر را بفهمید. محیط خانه را متشنّج نکنید. زن شوهرش را تحقیر نکند. زن از همسر خود در نزد دیگران بد نگوید.زوجین در راه علم و در راه معنویت تلاش کنند. کرامت زن بسیار مهم است پس در مقابل مردان دیگر خضوع نکند.همسران یکدیگر را دیندار نگه دارید . خیلی ازمردها و زنان طرف مقابل خود را بهشتی می کنند و خیلی ها جهنمی، همسران نباید به یکدیگر نیش و کنایه زنند.مرد نباید به زنش اهانت کند و زن هم نباید شوهرش را تحقیر کند در شغل و غیره . زندگی زیباست اگر زنان با حداقل در آمد همسر خود شادمانه زندگی کنند و طمع نداشته باشند . طمع در زندگی فاتحه یک زندگی سالم را می خواند. هر یک از همسران چه تحصیلات بالا داشته باشند و یا نداشته باشند باید بدانند او همان همسری است که با او ازدواج کرده است و توقع بیجا نداشته باشند. سازگاری دراوائل زندگی واجب است تا این زندگی جا بیفتد. زوجین باید به یکدیگر وفادار باشند و حرف کوچک را بزرگ نکنند. اساس محبّت بین همسران ، اعتماد و اطمینان به یکدیگر است.زن مسلمان اگر به تجملات و افراط درآرایش و انحراف در مدگرایی مشغول شود خانواده را متزلزل ساخته است.به قول معروف آب در کوزه ما تشنه لبان می گردیم ، هدف و مقصود از زندگی سعادت بخش را می دانیم درکنار و نزدیکی ماست ولی چرا به افق دور دست نظاره می کنیم شیوه ای که خود ماآنرا انتخاب کرده ایم حال بهانه های اسرائیلی ما را تنها نمی گذارند. امّا چگونه می شود چه اتفاقی می افتد که روزبروز طلاقها زیادتر وزندگی های جوانان امروز دستخوش آسیب قرار می گیرد؟چیزی که سرنوشت انسان را می سازد انتخابش است پس انتخاب صحیح کن و تا آخرین نفس به آن پای بند باشد و کمیّتها تو را آزار ندهد کیفیت زندگی راکه در دست زوجین است باید بالا برد تا در این نردبان ترقی بتوانند به کمال انسانیّت برسند تا خود و خانواده ایشان طعمه حریق بوالهوسی ها نشوند.

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- بخش 31

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- بخش 31



31-یَنکُبَناالزّمان
پناه بخدا از
که روزگار ما را واژگون بخت کند

نکب در لغت به معنای ، عدول ، انحراف، است.
امام علی(ع) در نهج البلاغه خطبه 123؛ در بارۀ اهل صفیّن فرمود: نُکُبٍ عن الطریق، از راه حق منحرفند.
"وإنّ الذّین لا یومنون بالاخرة عن الصراط لناکبون" .(مؤمنون74)آنانکه به آخرت تسلیم نمی شوند از راه راست منحرفند.
روزگار مدح و ذم (سعد و نحس )در معنای قرآنی:
روزگار نیز صاحب مدح و ذم است. البّته در این بیان، خود ایّام محکوم به مدح و ذم نیستند، بلکه منظور ایّامی است که نوع عملکرد انسانها در آن مطرح می شود.
روزگار مدح در آیات قرآن:
ولایت مولای علی ابن ابیطالب (ع)و روز غدیر – وروز نزول قرآن:
الف :روز مدح و بسیار مبارک در آیات الهی:" الیوم اکملت لکم دینکم و أتممتُ علیکم(مائده/3)
" إنّا أنزلناه فی لیلة القدر."
ب: روز انجام حسنات و دوری از سیئات " إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ "(هود/114)
پ:کسب روزی حلال ، روز سپاس و تشکر از نعمتهای الهی است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید و از شیطان پیروی نکنید(حرام خوری) که او برای شما دشمنی آشکار است.(بقره/168)
ج: روز مدح ؛روز گره گشایی از کار مردم:
آیه هفت سوره طلاق در این رابطه آمده است: «لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا؛ بر توانگر است که از دارایى خود هزینه کند و هر که روزى او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده خرج کند خدا هیچ کس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تکلیف نمى‏‌کند خدا به‌زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى‏‌کند.
د :روز مدح ،روز دوری از گناهان کبیره:
:" الذِینَ یجْتَنِبُونَ کبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ " آنان که از گناهان کبیره و فواحش (شرک – سحر – زنا- ربا – شهادت دروغ – خیانت – عهد شکنی – قتل نفس- عاق والدین – ترک نماز )دوری می کنند.
شناخت روز ذم:
در آیات قرآن تنها در دو مورد به «نحوست ایام» اشاره
شده است. آنجا که می‌فرماید: فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ: ما تندباد وحشتناک
سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنها فرستادیم که مردم را همچون تنه‌های نخل ریشه‌کن
شده از جا برمی‌کند.
همچنین می‌فرماید:" فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً"(فصلت/16) بادی سخت و سرد در روزهایی شوم بر آنها فرستادیم.(باد سخت و هلاک کننده عذاب الهی بر بشر به دلیل عملکرد ناصحیح او)
ویژگیهای انسان مذموم و عملکرد او در روزگار بر طبق آیات قرآن:
 انسان و وسوسه هاس شیطانی او . :
(الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ﴾ (حشر 16)
 انسان نادان و ستمگر در سیاست و اقتصاد و اخلاق:
"لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ"(حدید/25)
 انسان با آرزو های دست نیافتنی؛
قرآن کریم می فرماید: «َامْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى‌»(نجم/24)
 انسان ستم پیشه" إنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ؛ همانا او ستم‌پیشه و جاهل است.(احزاب/72)
 انسان زیانکار «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ» (سوره العصر، 2)
 انسان کم ظرفیت که نه تحمّل شر دارد و نه تحمّل خیر" :
" فأما الإنسان اذا ما ابتلاه ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن و أما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن"(والفجر/15/16)
 انسان فریب خورده که در برابر پروردگار سرکشی کند :
قرآن گرفتار شدن آدم و حوا را در دام شیطان، برای ما بیان می کند:
"فَدَلَّئهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لهَمَا سَوْءَاتهُمَا وَ طَفِقَا یخَصِفَانِ عَلَیهْمَا مِن وَرَقِ الجْنَّةِ وَ نَادَئهُمَا أَ لَمْ أَنهْکُمَا عَن تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُل لَّکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِین» (اعراف/22)- وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ» (انفال/ 60)
 انسان و دشمنی آشکار او با پروردگار خود:
"وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ"(بقره/96/98)‌
(اى پیامبر) هر آینه یهود را حریص‌ترین مردم، حتّى (حریص‌تر) از مشرکان، بر زندگى (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهى یافت، (تا آنجا که) هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند، در حالى که (اگر) این عمر طولانى به آنان داده شود، آنان را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست.
 انسان مصّر بر گناه و حریص و ناسپاس(در آیات 19 تا 21 سوره معارج :ان الانسان خلق هلوعا. اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا.
در این چند آیه کریمه بحثی است درباره انسان و مطلب به گونه ای تقریر شده است که مفسرین در قسمتی از تفسیر این آیه با یکدیگر اختلاف کرده اند که آیه را چگونه تفسیر کنند.
ترجمه آیه این است: همانا انسان هلوع آفریده شده است. هلوع یعنی حریص. انسان حریص آفریده شده است. «اذا مسه الشر جزوعا»؛ «این گونه آفریده شده است که اگر بدی به او برسد بسیار جزع کننده و بسیار مضطرب و نگران است؛ با رسیدن یک شر جزع فراوان می کند.
و اذا مسه الخیر منوعا؛ «اما اگر خیر، چیزی که فایده ای برای او دارد، به او برسد منوع است یعنی به آن می چسبد و آن را رها نمی کند و به دیگری نمی دهد.

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- پناه بخدا از اینکه شیطان بر ما چیره کند-30

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- پناه بخدا از اینکه شیطان بر ما چیره کند
30-أن یستحوذ علینا الشیطان
پناه بخدا از
آنکه شیطان بر ما چیره کند

ابلیس در قرآن:
ابلیس موجودی است زنده ، مکلّف، نامرئی و فریبکار، که از امر خداوند سرپیچی کرد و به آدم سجده نکرد ، در نتیجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گردید.ابلیس یازده بار در قرآن بکار رفته و أکثرأَ بنام شیطان {{{(شطن: دور شدن از خیر)خوانده شده است – شیطان از جن است نه ملک- حدود تسلط شیطان و شیاطین فقط وسوسه قلبی و بهتر نمایاندن بدیها و بالعکس است و جز این تسلّطی ندارند.. }}}ابلیس در صحاح و قاموس آنرا عربی و از ابلاس گرفته است و در قاموس عجمی بودن آنرا نیز متحمل دانسته است.
در صافی از امام رضا(ع) نقل شده : نام او حارث بوده ولی ابلیس نامیده شده است که از رحمت خدا مأیوس گردید.(قاموس قرآن – سید علی اکبر قریشی)
"قل أعوذ بک من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربِّ أن یَحضرون" (المؤمنون-97-98)
بگو ، پروردگارا از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم و پروردگارا از این که شیاطین نزد من حاضر شوند به تو پناه می برم.
"و امّا ینزعنک من الشیطان نزعُ فاستعذ بالله إنّه سمیع علیمٌ(اعراف 200)
اگر از جانب خدا دچار وسوسه ای شدی ، بخدا پناه ببر زیرا او شنوا و داناست.
امام صادق(ع) فرمود: " لقد نَصبَ ابلیسُ حبائلهُ فی دارالغُرور ، فما یقَصِدُ فیها الاّ اولیاءنا(تحف العقول 301)
ابلیس در این سرای پر فریب ، دامهای خود را پهن کرده و هدف او کسی جز دوستداران ما نیست.
امام صادق(ع) فرمود: "إنّ الشیاطین أکثر علی المؤمنین من الزّنابیر علی اللّحم "(البحار 94/143/31)هجوم شیطانها به مؤمنان بیشتر از هجوم زنبورها به گوشت است .
امام علی(ع) فرمود: عوامل گمراه کننده سه تاست: زن دوستی که شمشیر شیطان است و شرابخواری که دام شیطان است و عشق به درهم و دینار که تیر شیطان است.(الخصال 113-91)
پیامبر خدا(ص) فرمود: در آینده فتنه ها و حوادث گمراه کننده ای پیش خواهد آمد که انسان صبح را با ایمان آغاز می کند و شب که فرا می رسد به کفر افتاده است ، مگر کسی که خدای تعالی او را به دانش و آگاهی زنده کرده باشد (کنزالعمال/30883)
امام علی(ع)فرمود: "فی صفة الملائکه – لم یختلفوا فی ربّهم باستِحواذ الشیطان علیهم (نهج البلاغه خطبه 91)در توصیف فرشتگان می فرماید : شیطان بر آنان استیلا نیافت تا بر اثر آن در بارۀ پروردگارشان دچار اختلاف شوند.
امام باقر (ع) فرمود: بر شما باد به صدقه دادن ، صدقه را صبح زود بدهید که روی ابلیس را سیاه می کند.(تحف العقول/298)

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- پناه بر خدا از کوچک شمردن گناه-29

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع- پناه بر خدا از کوچک شمردن گناه


29-احتقار الصغیرة
پناه بخدا از
کوچک شمردن گناه

امام صادق(ع) فرمودند:"لاصغیرةٌ مع الاصرار، ولا کبیرةٌ مع الاستغفار". با وجود اصرار ، صغیره ای وجود ندارد و نه کبیره ای با وجود استغفار-
اصرار چیست؟
"ولم یُصّروا علی ما فعلوا و هم یعلمون"(آل عمران 135)
به آنچه کرده اند اصرار نمی ورزند ، در حالی که می دانند.
امام صادق(ع) فرمود: "الاصرار أن یذنب الذنب فلا یستغفره و لایُحدث نفسه بتوبة فذلک الاصرار". اصرار این است که گناه کرده ، طلب بخشش نکند و نفسش را در مسیر توبه قرار ندهد ، پس این است اصرار. در حدیث معصومین(ع) آمده است : مؤمن گناهش را مانند کوهی می بیند که بالای سرش است و هر لحظه در ترس است که بر سرش بریزد و منافق گناهش را مانند مگسی می بیند که بر بینی اش می نشیند و او آن را می پراند(جامع السعادات – ملا مهدی نراقی)
گناه کوچک با یک یا دو بار ارتکاب در قلب اثر نمی گذارد ولی با تکرار ، اثرات ضعیفش متراکم شده ، قوی شده، به تدریج در قلب اثر گذار است؛چنانکه قطرات آب که پشت سرهم به سنگی اصابت کنند، سوراخش می کنند ولی همین مقدار آب ، اگر یک بار به آن بریزد اثر نمی کند؛ از آن رو رسول خدا(ص) فرمود: "خیر الاعمال ادومها و إن قلّ"- بهترین عملها پر دوام ترین آنهاست هر چند اندک .- طاعتی دوام داشته باشد ، نافع است هر چند کم باشد- سیئه ای که دوام داشته باشد زیان دارد ، هر چند کم باشد-
" الرجل یذنب الذنب ، فیقول: طوبی لی لم یکن غیر ذلک: >هرگز این رانگویید> مرد گناه کرده و بگوید: چه خوب ! گناهی غیر از این نداشتم.(همان)

15140269182149.jpg

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع-پناه بخدا از بدی باطن-بخش 28

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه توسط فاطمه پورشفیع-پناه بخدا از بدی باطن

28- من سوء السریرة
پناه بخدا از
بدی باطن
عالم باطنی دارد و ظاهری – که هر دو چه ظاهر و باطن باید یکی باشد که در غیر اینصورت اگر با هم هم آوائی نداشته باشد نفاق شکل می گیرد و انسان با جنین رفتاری منافق شمرده می شود. انسان باید حُسن فاعلی و هم حُسن فعلی داشته باشد. یعنی ظاهر خوب و باطن خوبی داشته باشد که سوء السریره چه تخریب عجیبی می کند و در آخر انسان را رسوا ی دنیا و آخرت می کند. انسان نباید خطا و لغزش در زندگی داشته باشد خطا و لغزش باطنی از نوع جهالت است که از سوء السریره حاصل می شود.انسان نباید خطا و لغزش در زندگی داشته باشد خطا و لغزش باطنی از نوع جهالت است که از سوء سریره حاصل می شود.
" الهی قد سترتَ علیّ ذنوبأ فی الدنیا و أنا أحوج الی سترها علیّ منک فی الاُخری "معبودا ، تو گناهانی از مرا در دنیا پوشاندی که من به پوشاندن آنها در آخرت نیازمندم ترم (مفاتیح الجنان اعمال ماه شعبان)
"یا من أظهر الجمیل و ستر القبیح " ای که زیبائی آشکار کنی و زشتی را بپوشانی"(کلینی – کافی- ج2 ص 577 -578)
از یزید بدتر چه کسی است؟ او جَد در جَد حیوانی در شکل انسان بوده و تربیت شدۀ بازار یهودیت و مسیحیت ،بازن مسیحی، امّا پسرش معاویة بن یزید بعد از به درک واصل شدن یزید وقتی که خواست با مردم بیعت کند، گفت: ای مردم! پدر جَد من ابوسفیان است که با پیامبر خدا بد بود پس گرفتار اعمالش شد. پدر بزرگ من معاویه است با بهترین خلق خدا علی ابن ابیطالب در افتاد و در حال گرفتار اعمالش است. پدرم یزید هم در ردیف پدرش است سپس گریه کرد و گفت : این خلافت را نمی خواهم و خود را خلع می کنم پس بیعت برای خلافت و ستمکاری نمی کنم، این خلافت غنیمت نیست ، اگر خوب بود برای شما بس است و اگر ضرربود برای شما بس است . وقتی بخانه برگشت ، مادرش گفت: ای کاش نطفه تو منعقد نمی شد.! او هم گفت : ای کاش نطفه من منعقد نمی شد تا مادرم تو و پدرم یزید نباشد و بعد از چهل روز او را با زهر کشتند.
پس ظاهر و باطن باید یکی باشد و گرنه نفاق آنچنان بلائی به سر انسان می آورد که جز شرّ چیزی بر او در دنیا و آخرت باقی نمی ماند.
نیّت: روح عمل نیّت است.پس اگر خالص باشد ، خداوند تعالی را ستوده و پاداشش خیر و ثواب و اگر به اغراض دنیوی آمیخته باشد ، ناپسند است و جزایش بدی و عقاب "و لا تطرد الذیّن یدعون ربّهم بالغداةَ و العشیِّ یریدون وَجهَه (انعام/52)کسانی که پروردگارش را می خوانند هر بامداد و شبانگاه وخشنودیش را طلب می کنند ، طرد مکن."
پس بنده باید نیّت خود را در هر حرکت و سکون خالص گرداند ، چرا که اگر چنین نباشد از اهل غفلت است " إن هم الاّ کالانعام بل هم أضلُّ سبیلاً" (فرقان/44)
همانا عمل ها با نیّت است و برای هر کس آن چیزی است که نیّت کرده است.
هجرت باید بسوی خداوند باشد ،نیّت باید به سوی خداوند تعالی باشد پس اگر این هجرت و نیّت بسوی دنیا باشد خداوند انسان را به همان واگذار می کند.
قلب جایگاه نیّت است ! خداوند به صورت شما و اموال شما، نگاه نمی کند ، که همانا به قلبها نگاه می کند که آن جایگاه نیّت است . نیّتها بوسیلۀ فرشتگان ثبت می شود زمانی که مسلمانان با کفّار به جنگ بایستند، فرشتگان فرود آمده و اسم آنها را بر حسب مرتبه ای که دارند می نویسد: فلانی برای دنیا جنگ می کند؛ فلانی برای حمیّت جنگ می کند، این از این روست که آگاه باشید و نگویید؛ فلانی در راه خداوند کشته شد مگر در خصوص کسی که برای اعلاء کلمة الله جنگ می کند.
پس هر کس که نیّتش تمام باشد ، یاری خداوند نیز برایش تمام خواهد بود، واگر آن ناقص باشد، به همان اندازه ناقص خواهد بود. چه بسا عملِ کوچکی که نیّتش آن را بزرگ می کند و چه بسا عملِ بزرگی که نیّتش آن را کوچک می گرداند.
نقل شده : که یکی از دارندگان اراده به نزد دانشمندانی رفته ، گفت: کیست مرا به عملی راهنمائی کند که در آن ، همواره برای خداوند تعالی عامل باشم که همانا دوست نمی دارم ساعتی از شب و روز بر من بگذرد ، مگر اینکه برای خداوند متعال عمل کنم . یکی از عالمان به او گفت: همانا تو حاجتت را یافته ای، پس هر مقدار که بتوانی ، عمل خیر انجام بده و هرگاه سست شده یا ترک نمودی همواره نیّت خیر داشته باش که همانا هر کس که ارادۀ عمل خیر کند ، مانند کسی است که آنرا عمل می کند.
آنچه که باید دانست :
عمل از آن حیث که عمل است ، فایده ای ندارد و فایده اش تنها به سبب اثری است که از آن به نفس می رسد ،از نورانیّت و صفا ، وصول این اثر به نفس، که مدام تکرار شود تا نور و صفا را پدید بیاورد و " تجرد تام" حاصل شده،در ردیف فرشتگان قرار بگیرد وتردیدی نیست که وصول این اثر حاصل از اعمال، تنها با صحت نیّت و خلوص آن ممکن است. والسلام(جامع السعادات- ملا مهدی نراقی)

15140267802149.jpg

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه -توسط فاطمه پورشفیع- آرزوهای طولانی 27- نمُدَ فی امالنا پناه بخدا از آرزوهای طولانی

بخشی از شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه -توسط فاطمه پورشفیع- آرزوهای طولانی

27- نمُدَ فی امالنا
پناه بخدا از
آرزوهای طولانی

آرزو رحمتی است از جانب خداوند تعالی برای انسان ، اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی نهالی را نمی کاشت.(تاریخ بغداد ج2ص52)
الاملُ رحمة لامتّی و لو لا أمل ما رضعت والدةُ ولدها و لاغرس غارسُ شجراً-
پیامبر(ص) روزی خطی کشید و فرمود: این انسان است و در کنار آن خط دیگری کشید و فرمود: این أجل است و دورتر از آن خط سومی کشید و فرمود: این هم آرزو است. در حالی که انسان سرگرم است، ناگهان آن نزدیکتر خود را به او می رساند (الترغیب و الترهیب ج4ص244ح22)
در صحنه قیامت ، خداوند به فاطمه (س) وحی فرماید: که ای فاطمه از من بخواه تا به تو عطا کنم و آرزو کن تا خشنودت گردانم . حضرت فاطمه (س) به پروردگار خود می گوید : معبود من ، تو خود آرزو و بالاتر از آرزوهایی ؛ الهی أنت المُنی و فوق المُنی (تأویل الایات الظاهر ج2 ص 484-485-ح12)
پیامبر(ص) فرمود: بالاترین نگرانی من برای امتم ، افتادن به دام هوای نفس و آرزوی دراز است ، زیرا هوای نفس ، از حقّ باز می دارد و آرزوی دراز آخرت را از یاد می برد. (الخصال ص51 ح62)

پیامبر(ص) فرمود: شش چیز اعمال را تباه می کند ،پرداختن به عیوب مردم ، سنگدلی ، دنیا دوستی، بی حیایی، آرزوی دراز ،و ستم پایان ناپذیر(کنز العمال ج16ص85ح44023)
پیامبر فرمود: از کار امروز را به فردا افکندن و آرزوی دراز در سر پروراندن بپرهیز زیرا اینها هلاک امّت بوده اند .(مروج الذهب ح2 ص303)
انسان شب هنگام به امید و آرزو روزی سرشار از سعادت و موفقیّت به بستر می رود .و صبح به امید طلوع دو باره خورشید و روز توأم با سعادت از خواب بر می خیزد . انسان از امید و آرزو نمی تواند جدا شود ، آنچه که در آیات و روایات ما را از آن نهی کرده داشتن آرزوی طولانی است ، ارزوهایی که متناسب با میزان توانایی و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتی عمر کوتاه ما نمی باشد.
آنچه که نکوهش شده "طول أمل" یعنی آرزوهای غیر معقول و غیر منطقی و دور از دسترس است که معمولا جز غم و غصه و حسرت و غلطیدن به ورطه گمراهی و دور شدن از حدود شرع و چارچوب دین ثمری ندارد. علمای علم اخلاق " آرزو" را در دو قسمت تعریف می کنند.
1- آرزوی صادق ، مثبت و سازنده و نشاط آور و دارای معنویت
3- آرزوی کاذب ، از مهمترین رذائل اخلاقی بوده و انسان را از خدا دور ساخته و به انواع گناهان آلوده می کند . آرزوی کاذب همچون سراب در بیابان است و هر لحظه انسان را تشنه تر می کند.

15140266822149.jpg