منجی
منجی
منجی
شنبه 00/02/11
#حاج_قاسم_سلیمانی
حاج قاسم تو ملت صبور و شهید پرور را دعا کن تا در پشت رهبرشان حرکت کنند و از هیچ شبهه و فتنه ای و جریاناتی که طراحی شده برای کند شدن گام دوم انقلاب ، نهراسند . حاج قاسم خون تو حرمت دارد - حاج قاسم اهداف تو در میدان ارزش دارد . حاج قاسم تو در دنیا و در برزخ ملت و انقلابشان را دعا می کنی چون تو پیش خدا عزیزی -- حاج قاسم روحت در میان مردم حاضر است پس باکی نداریم از فتنه دشمنان داخلی و خارجی --- حاج قاسم فیلم تو در کنار شط به یاد شهدا اشک همه را در می اورد ...اخلاص و بندگی تو نوری است که جوانان را بسوی اهدافت هدایت می کند . پس ما مراقب هستیم تا انتخابات درست انجام شود .. شرکت حداکثری مسیر انتخابات باشد . از هیچ چیز واهمه نداریم چون دعای تو بدرقه راه ملت ایران و ارزشهای بدست آورده مردم شریف ایران است... حاج قاسم ما برجام را می سوزانیم اگر چه عده ای از امر رهبری تخلف کردند ... حاج قاسم ما می دانیم اسلام پیروز است و این جریانات برای غربالگری مردم ومسئولین است تا حق از باطل تشخیص داده شود .. تا مردم بفهمند و بصیرت یابند به لایق ترین فرد رای دهند و اصلح را بشناسند .. من الله التوفیق ..فاطمه پورشفیع
چهارشنبه 00/01/04
تمام اندیشه های امام علی از قرآن و سنّت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم اقتباس شده است. این مسأله در بحث فعلی اهمیت بسیار دارد،زیرا پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فلسفه بعثت خود را اتمام مکارم اخلاقی می داند و می فرماید:برای تکمیل فضیلت های اخلاقی مبعوث شدم.بصیرت افزایی از جمله آموزه های تکوینی پیامبر(ص) است که امیرالمومنین درشریعتی که بر عهده داشت بصورتهای گوناگون در برخورد ها و در خطبه های و حکمتها برای مردم بازگو می کرد و می فرمود: هدف این است که دین از سیاست جدا نباشد تا حکومت عدالت محور شکل بگیرد و هر چیزی جای خودش قرار گیرد . هدف اساسی در سیاست امام علی (ع) پاسداشت آزادی بود . در نگاه پیشوای آزادگان همه انسانها از حق ذاتی آزادی بهره مند ند واین حق را کسی نداده است تا بتواند آنرا بگیرد یا محدود سازد .در حکومت امیر المؤمنین علیه السلام مردمان از آزادی سیاسی و اجتماعی بهره مند بودند و پایین ترین افراد جامعه و ضعیف ترین اشخاص به راحتی می توانستند از هریک از کارگزاران و از بالاترین مسئول حکومت و زمامدارد جامعه شکایت کند و به او اعتراض نماید و آزادانه علیه او اعلام جرم کند و احساس خطر نکند وخود را در امنیت کامل از تبعات آن بیند .فاطمه پورشفیع
دوشنبه 99/12/18
لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سیّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنهُ و تابَ اِلَیهِ
از مانیست کسی که هر روز حساب خود رانکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، واگر بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.حدیث از موسی کاظم علیه السلام
اصول کافی ج. 4 ص. 191،
دوشنبه 99/12/11
عملکرد سیاسی ما چگونه باشد (قسمت دوم)
وحال باید اندیشید که نهضت حسینی ترسی از نیزه و شمشیر و کشته شدن نداشته و ندارد ؛ نهضت حسینی تبلیغ و آگاه کردن مردم از فعالیت جبهۀ باطل و جاهل بود. نهضت حسینی جوان پرور بود زیرا علی اکبر (ع) وجوانان دیگر را در کنار خود داشت ؛چنانکه رهبر فقید انقلاب امام خمینی(ره) فرمود: با یک دست قرآن و با دستی دیگر سلاح برگیرند وازمملکت اسلامی خود آنچنان دفاع کنند که احدی جرأت تعدّی به آن را در سر نپروراند.
قیام امام حسین علیه السلام در ترویج وبر پایی نهضت اصول و فروع دین بود و اگر این قیام نبود واقعیتهای تاریخ اسلام رنگی و شعاعی نداشت. این قیام حق را حاکم و باطل را محکوم نمود. این قیام با سخنرانی حضرت زینب(س) باهمراهی سخنان حضرت زین العابدین علیه السلام در کوفه و شام ،نهضت حسینی را شکل تازه ای بخشید.اثر این گفتمان پرده ظلمت و تاریکیِ جهل را از روی چشم مردم نادان و جاهل آن زمان برداشت و اسرار دشمنان را فاش نمود. این قیام مکتبی نوایجاد کرد تا امت اسلام قادر باشد برای اصلاح خود و جوامع بشری دربرابر توطئه ها وفتنه های دشمن زمانه هوشیار باشد به گونه ای که به تبعیت از امامشان، برای حفظ اسلام وشناخت دشمنان و رشد توحیدی مردم حج را به عمره تبدیل نمایند (به قول معروف در چنین مواقع ،آب دستت است بگذار زمین و بشتاب بسوی عزّت اسلامی و معرفت حسینی)-
قیام کن تا تشکیلات ائمه کفر به اصل ایمان ضرر نرساند. قیام کن تا حکومت دینی زیر شبهات وارده از ناحیه سکورا و لائیک کم رنگ نشود. قیام کن تا آفتها و علفهای هرزه جانشین عزّت ووقار حق وحقیقت طلبی و عدالت نگردد.
دو گروه هستند که اگر سالم بمانند دین سالم می ماند،یکی علماء و دیگر حکماء – اگر علماء و حکماء فاسد شوند حکومت دینی سالم نمی ماند و فاسد می شود. امام نطفه علم، حلم ، جوانمردی ، فصاحت ، شجاعت و دوستی را دردل مؤمنان کاشت تا اسوه تعلیم و تربیت در وجود مردم به فراموشی سپرده نشود و تا قیامت باقی بماند امّا چگونه می شود که مفاسد اقتصادی و فرهنگی و سیاسی جامعه ای را دربر می گیرد و به عدالت آن لطمه وارد می سازد.
اسلام در محاصره خطر تحریف است ، تحریف ضربه ای غیر مستقیم است به گونه ای که خنجر از پشت می زند آنهم به وسیله مسیحیّت و یهودیت ووهابیت که قهرمان تحریف در جهان اند.
هیچ کس به اندازۀ اینها تاریخ جهان را دچار تحریف نکرده است! هیچ کس به اندازه اینها به بشریّت ضربه نزده است! هیچ کس به اندازه اینها بدعت و خرافات ایجاد نکرده است!
اینها بودند که در هردین و مذهبی افکار مزخرف خودشان را به نام اولیاء همان دین و مذهب پخش می کردند. کار اینان در هر زمان تحریف معنوی بوده و امروزه تحریف معنوی فضای مجازی مخرّبی را برای جوانان خاموش درمطالعات تاریخی ایجاد کرده است. شبکه های مجازی باطل بیماریهای روحی ایجاد می کند که این کار را مشگل می سازد ،زیرا شخص نمی فهمد که بیمار است و یا اینکه آشنا به نقاط ضعف خود نیست ونقاط ضعف خود را نقطه قوّت در خودش می داند وشاید در این بین خطای اندیشه و خطای قلم و یا خطای تصویر او را رها نکند و او را به دام تحریف حتی نهضت عاشورا بیندازد. ای وای ! پس حسین علیه السلام علارقم آمادگی کوفیان حرکت کرد تا تاریخ را متحوّل سازد و عامل امر به معروف و نهی از منکر باشد؛ چون او امام و پیشواست و ما به تبعیت از امام همان راه را طی می کنیم تا انگیزه های پیروزی حق علیه باطل در جهان گسترش یابد و پوزه نیروی مخفی تهاجم فرهنگی به خاک مالیده شود.
خداوندا! سینه های ما را برای فهم حقایق اسلام مالامال معرفت گردان !
رحمت خودرا شامل حال ما گردان تا تحریفها خزائن معنوی ما را نروباید! انشاالله
والسلام علی من اتبع الهد ی ---- فاطمه پورشفیع
دوشنبه 99/12/11
عملکرد سیاسی ما چگونه باشد؟
با درود به روان پاک شهدای اسلام،
یکى از تفاوت هاى عمده در بین سیاست هاى الهى و معمولى، همین است که سیاستمداران دنیاطلب، براى رسیدن به اهداف شخصى، از هیچ کارى، اِبا ندارند و بسیار مى شود که بر سر اصول انسانى و منافع جامعه، معامله مى کنند و اصول را زیر پا مى گذارند و حق و عدالت را نادیده مى گیرند، تا موقعیت سیاسى و اجتماعى خود را حفظ کنند، در حالى که سیاستمداران الهى، هرگز اهل چنین معامله هایى نبودند. آنها گاه، موقعیّت خویش را به خطر مى انداختند، به خاطر این که اصول، محفوظ بماند و حق و عدالت، ضایع نشود.
این مسأله، در زندگى پیغمبر اکرم و امیرمؤمنان على ـ صلوات الله علیهما ـ آشکار است. افراد زیادى را در تاریخ مى شناسیم که به سیاست على(علیه السلام) خرده مى گرفتند و خرده گیرى آنها نیز عمدتاً از همین جا سرچشمه مى گیرد. آنها، پیشنهاد مى کردند که مثلا على(علیه السلام) بیت المال را براى جلب نظر مخالفان، ناعادلانه تقسیم کند، یا این که حکومت شام را به دست معاویه بسپارد ، امّا این که معاویه با مردم چه مى کند و در جریان حکومت او، چه اصولى قربانى مى شود، براى آنها مطرح نبود! یا این که پیشنهاد عبدالرحمان بن عوف را در ماجراى شوراى شش نفره عمر، بپذیرد و یا به پیشنهادهاى طلحه و زبیر، براى واگذارى پُست هاى مهم کشور اسلام به آنها، تن در دهد.
این خرده گیران، به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) خرده مى گرفتند که مصلحت این است که افراد تهیدست و پابرهنه را از اطراف خود دور کند. آنها مى گفتند که هر چند، قلب آنها، مالامال از ایمان به خدا است، ولى مصلحت این است که ثروتمندان خودخواه را گرد خود جمع آورد و با نیروى آنها، بر دشمن بتازد، هر چند آنها، ایمان و تقواى درستى نداشته باشند.
اختلاف این دو دیدگاه (سیاست الهى و سیاست آلوده با هوا و هوس) و نیز اختلاف مصلحت با واقعیت، همیشه، عنوانِ خرده گیرى هاى گروهى از دنیاطلبان نسبت به انبیا و اولیاى الهى بوده است.
على(علیه السلام) در خطبه ای از نهج البلاغه خیلی کوتاه و پرمعنا، مسیر سیاست خود را به وضوح ترسیم مى کند و با صراحت مى گوید که من، از آن گروه سازشکار و صاحب مداهنه و مجامله نیستم که با مخالفانِ حق و عدالت، از درِ سازش درآیم; بلکه ابزار سیاست من، تقوا و فرار به سوى خدا و قدم برداشتن در مسیرى که او مشخّص ساخته و انجام تکلیفى که او براى ما تعیین کرده است، مى باشد.(فاطمه پورشفیع) قسمت اول