یک تجربه در زندگی

یک تجربه در زندگی: وفاداری همسران: اعتماد همدیگر را جلب کنید . دروغ به یکدیگر نگویید. بنای مستحکم بسازید و به حقوق هم تجاوز نکنید. خواستهای معقول یکدیگر را بفهمید. محیط خانه را متشنّج نکنید. زن شوهرش را تحقیر نکند. زن از همسر خود در نزد دیگران بد نگوید.زوجین در راه علم و در راه معنویت تلاش کنند. کرامت زن بسیار مهم است پس در مقابل مردان دیگر خضوع نکند.همسران یکدیگر را دیندار نگه دارید . خیلی ازمردها و زنان طرف مقابل خود را بهشتی می کنند و خیلی ها جهنمی، همسران نباید به یکدیگر نیش و کنایه زنند.مرد نباید به زنش اهانت کند و زن هم نباید شوهرش را تحقیر کند در شغل و غیره . زندگی زیباست اگر زنان با حداقل در آمد همسر خود شادمانه زندگی کنند و طمع نداشته باشند . طمع در زندگی فاتحه یک زندگی سالم را می خواند. هر یک از همسران چه تحصیلات بالا داشته باشند و یا نداشته باشند باید بدانند او همان همسری است که با او ازدواج کرده است و توقع بیجا نداشته باشند. سازگاری دراوائل زندگی واجب است تا این زندگی جا بیفتد. زوجین باید به یکدیگر وفادار باشند و حرف کوچک را بزرگ نکنند. اساس محبّت بین همسران ، اعتماد و اطمینان به یکدیگر است.زن مسلمان اگر به تجملات و افراط درآرایش و انحراف در مدگرایی مشغول شود خانواده را متزلزل ساخته است.به قول معروف آب در کوزه ما تشنه لبان می گردیم ، هدف و مقصود از زندگی سعادت بخش را می دانیم درکنار و نزدیکی ماست ولی چرا به افق دور دست نظاره می کنیم شیوه ای که خود ماآنرا انتخاب کرده ایم حال بهانه های اسرائیلی ما را تنها نمی گذارند. امّا چگونه می شود چه اتفاقی می افتد که روزبروز طلاقها زیادتر وزندگی های جوانان امروز دستخوش آسیب قرار می گیرد؟چیزی که سرنوشت انسان را می سازد انتخابش است پس انتخاب صحیح کن و تا آخرین نفس به آن پای بند باشد و کمیّتها تو را آزار ندهد کیفیت زندگی راکه در دست زوجین است باید بالا برد تا در این نردبان ترقی بتوانند به کمال انسانیّت برسند تا خود و خانواده ایشان طعمه حریق بوالهوسی ها نشوند.

هدف از انقلاب- چگونه زندگی کنم؟

هدف از انقلاب تغییر و دگرگونی در تمام فضاهای اجتماعیی و سیاسی و دینی و فرهنگی و اخلاقی است. حال برایتان مثالی دارم, فضای اجتماعیی ملت قیام باید از وجود جنگ نرم خالی باشد - فضای سیاسی باید از عدالت پر شود و از جنگ رتبه و مقام و سلطه بر ضعفاء خالی گردد - فضای دینی باید عشق آفرین باشد بخصوص در محافل مذهبی و مساجد - خالی از سلطۀ هیئت امنا - فضای فرهنگی باید کار آفرین باشد برای تمام گروههای سنی - فضای اخلاق باید تابع اخلاق ایمانی - اخلاق تربیتی - اخلاق معیشت و معاش باشد تا جامعه انقلابی بی بهره نباشد و همه دست در دست هم بدهند تا مملکت از رکود اقتصادی و تورم بیرون آید. مردم نباید بنشینند تا دولت کاری کند . دولت وظیفه اش سنگین است باید مراقب برداشتن وزنه باشد . مردم نباید در خانه بنشینند تا کار در خانه آنها را بزند. طلاب مرد نباید زندگی خود را تحت فشار اقتصادی قرار دهند باید هم درس بخوانند و هم کار کنند و درس داشتن را بهانه نکنند تا به زندگی زناشویی آنها صدمه ای وارد گردد. از دیر زمان مردان هم درس می خوانند و هم کار می کردند. کار عیب و ننگ نیست . فقط به پا خیزند و یا علی بگویند و منتظر کمکهای مردمی نباشند . بیایید دستمان در جیب خودمان برود منتظر لطف دیگران نباشیم تا اینکه خداوند تعالی درهای نعمت خود را بگشاید. خانمهای طلبه از کارهای هنری می توانند بهره برند و از ساده ترین کارها شروع کنند تا برکت در زندگی ایشان آغاز گردد. بسیاری از خانواده ها را می شناسم که زنانشان با خرد کردن سبزی و فروش آن صاحب خانه شده اند . کار مفید انرژی مثبت ایجاد می کند و تلاش و همت مضاعف انسان را از بردگی و سربار شدن نجات می دهد.

1519628239n82696973-71929159.jpg

ازدواج طلاب و ازدواج دانشجویی

ازدواج طلاب و ازدواج دانشجویی:
در سمت معاون فرهنگی در حوزه شهر ری کار می کردیم - کانون ازدواج بین حوزویان را بر قرار کردم - ازدواج طلاب - خیلی با شکوه بود - از حوزه های علمیه تقاضا دارم بسرعت در این امر خیر مشارکت کنند تا طلبه ای مجرد نماند . لا حول و لا قوة الی بالله

1519566187images_35_.jpg

معنای ظلم در قرآن و روایات

ظلم در معنا: اصل آن یعنی ناقص کردن حق و گذاشتن شیء در غیر موضع خودش است. كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا"(کهف 33) "هر دو باغ، محصول خود را داد و چيزى از آن نكاست و ميان آن دو، نهرى روان ساختيم". وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبيدَ هذِهِ أَبَداً(کهف 35)، درحالیکه ستمگر به نفس خود بود وارد باغش شد و گفت : گمان نمی کنم که هیچ وقت این باغ نابود شود. طبرسی در ذیل این ایه می نویسد: "اصل ظلم ،کم کردن حق است. در صحاح و قاموس آمده ، الظلم وضع الشیّ فی غیر موضعه- در نهایه: اصل الظلم الجُور و مجاوزةٌ الحدّ. راغب: الظلم عند اهل الغة و کثیر من العلمائ وُضع الشّیُ فی غیر موضعه.....و الظلم یُقال فی مجاوزةُ الحق . انواع ظلم:1- ظلم بین خدا و انسان- 2-ظلم بین انسان و مردم-3- ظلم انسان به خودش 1-ظلم بین خدا و انسان ؛مثل: الف:شرک بخدا- که در قرآن تجاوز از مرز حق است و دیگر وهم است که ظلم عظیم است- إنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا(نساء48) إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَکَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً(نسا116) اقسام شرک: شرک در خلقت- مثل عقیده ایرانیان قدیم که خیرات از یزدان و شرور را از اهریمن و می گفتند: یزدان اهریمن را آفرید سپس اهریمن بالاستقلال شرور را آفرید.و شاید مراد از آیه 100 انعام همین عقیده باشد –جعلوا لله شرکاء- ،. شرک در تدبیر عالم: مثل عقیده بخدا دریا و خدای صحرا و خدای جنگ. شرک در عبادت: که خدا را عبادت نمی کردند بلکه بتها را عبادت می کردند. ب: نفاق- کسی است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است." .....يَقُولُون‌َ بِأَفْوَاهِهِمْ‌ مَا لَيْس‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ْ وَالله‌ُ أَعْلَم‌ُ بِمَا يَكْتُمُون‌َ (آل‌عمران:167) منافق کسی است که از ایمان خارج است چنانکه از طبرسی نقل شده و یا از دری وارد و از دری دیگر خارج شده است – إنّ المنافقین هم الفاسقون – توبه 67)منافق از کافر خطرناکتر و در آخرت عذاب او از کافر سخت تر است ."إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا"نساء145) 2-ظلم جاری در بین مردم: ظلم بر مستضعفان: )160(نسا فَبِظُلْم مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّبات أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبیلِ اللّهِ کَثیراً به خاطر ظلمى که از یهود صادر شد، و (نیز) به خاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم. وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً(نساء161) و (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، در حالى که از آن نهى شده بودند; و خوردن اموال مردم به باطل; و براى کافران آنها، عذاب دردناکى آماده کرده ایم. 3- ظلم انسان به خودش: قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(اعراف 23) بَلِ اتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ(روم 29) ظالمان از هوا و هوسهای خویش پیروی می کنند. انواع ظلم در نهج البلاغه: ظلم بر سه قسم است ستمی که بخشوده نگردد مانند شرک که خداوند نمی آمرزد- وستمی که رها نگردد مانند ستمی که بندگان به یکدیگر می کنند مانند قصاص- وستمی که بخشوده شود ودر طلب آن بر نیایند مانند ستمی که بنده با انجام برخی گناهان کوچک به خویشتن می کند(خطبه 176)

معنای ظلم در قرآن و روایات

معنای ظلم در قرآن و روایات
ظلم در معنا: اصل آن یعنی ناقص کردن حق و گذاشتن شیء در غیر موضع خودش است. كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا"(کهف 33) "هر دو باغ، محصول خود را داد و چيزى از آن نكاست و ميان آن دو، نهرى روان ساختيم". وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبيدَ هذِهِ أَبَداً(کهف 35)، درحالیکه ستمگر به نفس خود بود وارد باغش شد و گفت : گمان نمی کنم که هیچ وقت این باغ نابود شود. طبرسی در ذیل این ایه می نویسد: "اصل ظلم ،کم کردن حق است. در صحاح و قاموس آمده ، الظلم وضع الشیّ فی غیر موضعه- در نهایه: اصل الظلم الجُور و مجاوزةٌ الحدّ. راغب: الظلم عند اهل الغة و کثیر من العلمائ وُضع الشّیُ فی غیر موضعه.....و الظلم یُقال فی مجاوزةُ الحق . انواع ظلم:1- ظلم بین خدا و انسان- 2-ظلم بین انسان و مردم-3- ظلم انسان به خودش 1-ظلم بین خدا و انسان ؛مثل: الف:شرک بخدا- که در قرآن تجاوز از مرز حق است و دیگر وهم است که ظلم عظیم است- إنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا(نساء48) إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَکَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً(نسا116) اقسام شرک: شرک در خلقت- مثل عقیده ایرانیان قدیم که خیرات از یزدان و شرور را از اهریمن و می گفتند: یزدان اهریمن را آفرید سپس اهریمن بالاستقلال شرور را آفرید.و شاید مراد از آیه 100 انعام همین عقیده باشد –جعلوا لله شرکاء- ،. شرک در تدبیر عالم: مثل عقیده بخدا دریا و خدای صحرا و خدای جنگ. شرک در عبادت: که خدا را عبادت نمی کردند بلکه بتها را عبادت می کردند. ب: نفاق- کسی است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است." .....يَقُولُون‌َ بِأَفْوَاهِهِمْ‌ مَا لَيْس‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ْ وَالله‌ُ أَعْلَم‌ُ بِمَا يَكْتُمُون‌َ (آل‌عمران:167) منافق کسی است که از ایمان خارج است چنانکه از طبرسی نقل شده و یا از دری وارد و از دری دیگر خارج شده است – إنّ المنافقین هم الفاسقون – توبه 67)منافق از کافر خطرناکتر و در آخرت عذاب او از کافر سخت تر است ."إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا"نساء145) 2-ظلم جاری در بین مردم: ظلم بر مستضعفان: )160(نسا فَبِظُلْم مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّبات أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبیلِ اللّهِ کَثیراً به خاطر ظلمى که از یهود صادر شد، و (نیز) به خاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم. وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً(نساء161) و (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، در حالى که از آن نهى شده بودند; و خوردن اموال مردم به باطل; و براى کافران آنها، عذاب دردناکى آماده کرده ایم. 3- ظلم انسان به خودش: قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(اعراف 23) بَلِ اتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ(روم 29) ظالمان از هوا و هوسهای خویش پیروی می کنند. انواع ظلم در نهج البلاغه: ظلم بر سه قسم است ستمی که بخشوده نگردد مانند شرک که خداوند نمی آمرزد- وستمی که رها نگردد مانند ستمی که بندگان به یکدیگر می کنند مانند قصاص- وستمی که بخشوده شود ودر طلب آن بر نیایند مانند ستمی که بنده با انجام برخی گناهان کوچک به خویشتن می کند(خطبه 176)

بالاترین ارزش زن

به مناسبت ایامی که متعلق به خانم نمونه اسلام است.یا فاطمه!

بالاترین ارزش زن از نظر حضرت زهرا علیهاالسلام
از منظر حضرت زهرا علیهاالسلام نزدیک ترین حالات زن به خداوند متعال هنگامى است که خود را از دید نامحرمان دور نماید و در منزل خود به خانه دارى و تربیت فرزند و پذیرایى از همسر خود بپردازد. امام صادق علیه السلام به نقل از حضرت فاطمه علیهاالسلام دراین باره فرمود: «أَنَّ أَدْنَى مَا تَکُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِهَا، نزدیک تریرین حالات یک زن به خداوند متعال زمانى است که در منزل مى ماند {[و به امور خانه دارى و تربیت فرزند مى پردازد}.
آرى، یک زن مسلمان هرگز فرمان خداوند متعال را در مورد حفظ عفت و عصمت خود فراموش نمى کند و در طول زندگى حجاب خود را همانند گوهرى گرانبها پاسدارى مى کند. این سخن معروف حضرت زهرا علیهاالسلام که ضامن پایدارى جوامع و مایه استحکام خانواده هاست، همواره باید در معرض دید بانوان مسلمان به ویژه دختران جوان باشد که فرمود: «خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ؛ بهترین و نیکوترین عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم] را نبینند و مردان [نامحرم] نیز آنان را ننگرند

1519326517ca2fc4a958ed419b9dcc455175270939.jpg

 
مداحی های محرم