در پناه عدالت الهی زندگی را بسازیم نه بر مبنای هوی و هوس خود:

در پناه عدالت الهی زندگی را بسازیم نه بر مبنای هوی و هوس خود:
معنای کنز- نقدینه-
" وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ":
جای هیچ تردید نیست که قوام اجتماعی بشربرمبادله مال وعمل بوده وهست. آنچه از بحث های اقتصادی بدست می آید این استکه انسانهای اولی معاوضه و مبادلاتشان تنها روی اجناس صورت می گرفته ، و متوجه نبوده اند که بغیر این صورت امکان پذیر هست.مثلا یک نفر نانوا از نانی که خود می پخته بقدر قوت خود و خانواده اش بر می داشته و زائد بر آن را با پارچه ای در دست نساج و اجناس دیگری که هر یک در دست فرد معینی درست می شده معاوضه می کرده و برای صاحبان حرفه های دیگر همانا خرید و فروش و مبادله و معاوضه بوده است؛ و به جهت اختلاف در کیفیت و کمیّت اجناس ، همین معنا سبب شد که پای قیمت و ارزیابی اجناس به میان آید. در میانه اجناس نایاب به پاره ای از فلزات از قبیل طلا و نقره و مس برخورده آنرا مقیاس سنجش ارزشها قرار دادند و در نتیجه طلا و نقره و مس بصورت نقدینه هائی در آمدند که ارزش خودشان ثابت وارزش هر چیز دیگری با آنها تعیین می گردید.تا آنکه طلا مقام اول را و نقره مقام دوم و سایر فلزات قیمتی مقامهای بعدی را حیازت کردند و از آنها سکه های سلطنتی و دولتی زده شد، و به نامهای دینار و درهم و فلس و نام های دیگر....طولی نکشید که سکّه های طلائی و نقره ای مقیاس اصلی قیمتها شده وهر عملی با آنها تقویم و ارزیابی شد و نوسانهای حوائج زندگی همه با آن دو منتهی گردید و آندو ملاک دارائی و ثروت شدند و بگونه ای شد که اگر امر آنها مختل شود حیات اجتماعی مختل می گردد، و اگر معامله آنها در جریان باشد معاملات سایر اجناس جریان پیدا می کند و اگر در آنها متوقف شود در سایر اجناس نیز متوقف می گردد. امروزه این وظیفه راکه نقدین در مجتمعات بشری از حفظ قیمت اجناس و عملها و تشخیص نسبت میانه آنها بعهده دارد، اوراق رسمی از قبیل پوند و دلار و اسکناس و چک و سفته های بانکی عهده گرفته است ودر تعین قیمت اجناس و اعمال و تشخیص نسبتهائی که میانه آنهاست رل نقدین را بازی می کند ، بدون اینکه خودش قیمتی جدا گانه داشته باشد و بعبارت دیگر تقریبأً می توان گفت اینها قیمت هر چیزی را معلوم می کنند و لکن خودشان قیمت ندارند. ما در دو جنگ جهانی اخیر بچشم خود دیدیم که بطلان اعتبار پول، در پاره ای کشورها مانند منات در روسیۀ تزاری و مارک در آلمان چه بلا ها و مصائبی ببار آورد و با سقوط ثروت چه اختلالی در حیات آن جوامع پدید آمد ، حال باید دانست که اندوختن و دفینه کردن پول و جلوگیری از انتشار آن در میان مردم عینأ همین مفاسد و مصائب را ببار می آورد.گفتار امام باقر(ع) که فرمود: خدا آنها را برای مصلحت خلق درست کرد تا بوسیلۀ آن شئون زندگی و خواسته هایشان تأمین شود ، اشاره بهمین معنا است. آری اندوختن و احتکار پول؛ مساوی با لغویت ارزش اشیاء و بی اثر گذاردن پولی است که احتکار شده ، چه اگر احتکار و حبس نمی شد بقدر وسعش در زنده نگاه داشتن و به جریان انداختن معاملات و گرم کردن بازار در اجتماع اثر می گذاشت، و بی اثر کردن آن با تعطیل کردن بازار برابر است و معلوم است با رکود بازار حیات جامعه رکود پیدا می کند.البته اشتباه نشود ما نمی خواهیم بگوییم پول را در صندوقها و یا بانک و یا مخزن دیگری که برای اینکار درست شده نباید گذاشت ، چه این حرف با عقل سلیم جور نمی آید زیرا حفظ اموال قیمتی و نفیس و نگهداری آن از تلف شدن از واجبات است. بلکه مقصود ما این است که نباید پول را در گنجینه حبس کرد و از جریانش در مجرای معاملات و اصلاح گوشه ای از شئون زندگی و رفع حوائج ضروری جامعه از قبیل سیر کردن گرسنگان و سیراب ساختن تشنگان و پوشاندن برهنگان و سود بردن کاسبان و کارگران و زیاد شدن خود آن سرمایه و معالجه مرضاء وآزاد ساختن اسیران و نجات دادن بدهکاران و رفع پریشانی بیچارگان و اجابت استغاثۀ مضطران و دفاع از حوزه و حریم کشور و اصلاح مفاسد اجتماعی دریغ ورزید.ترک انفاقهای مستحب در شئون مختلف زندگی از قبیل زناشوئی و خوراک و پوشاک و اکتفاء کردن بقدر واجب شرعی و ضروری و عقلی آنها چه اختلالی در نظام زندگی وارد می سازد ، اختلالی که به هیچ قیمتی نتوان جبران نمود.برطبق آیه فوق می توان به این استدلال رسید که کنز اموال موضوع انفاقات مستحبه را هم مانند انفاقات واجبه از بین می برد.
دراسلام هیچ زمامداری نمی تواند از بیت المال حتی بیش از مقدار واجب و حداقل زندگیش را بر دارد تا چه رسد به اینکه همه بیت المال را بخود و یا بیکی از خاندان خود اختصاص دهد و آنها را گنجینه کند و یا مانند امپراطورهای ایران و روم کاخها بالا برده برای خود دربار و درباریانی درست کند. چون بنا بر گفته رسول خدا(ص) مال مال خدا است و مختص به احدی نیست و نباید در راه عزّت و قوه و قدرت وسیطره احدی انفاق شود ، تنها مورد انفاقش راه خداست. دفن کردن مال یا جلوگیری از انفاقِ اموالی که در بازارها دردست مردم جریان دارد دو حرام است ولی دفن کردن اموال ،یک گناه زائدی دارد و آن همچنان که گفته شد این استکه خیانت نسبت به زمامدار وولی امر مسلمین نیز هست.(علامه طبا طبائی – المیزان ذیل آیه مذکور)

15668920151669.jpg

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.