شناخت ارزشها(فاضل یا مفضول):

شناخت ارزشها(فاضل یا مفضول):
ارزشها زیور بشر و از اهمیّت خاصی برخورداراست ومهم تر آنکه بشر باید آنها را بشناسد. حرکت صحیح در مسیر ارزشها ، شیوه ای درست است . ارزشها زمانی جلوه گراست که ظلمت در آن راهی نداشته باشد ونور باشد تعقل باشد تا شیوه بهترینها گردد .
نداشتن ایمان و شکل گیری رذائل اخلاقی ، کور بودن در مسیر حرکت ، صداقت نداشتن در گفتار و کردار ،همه و همه تزلزل و بی سامانی در شناخت ارزشهاست. آیا فطرت انسان ذاتأ فاضل را رها می کند دنبال مفضول می رود ؟
آیا انسان حق را رها می کند دنبال باطل می رود؟
آیا انسان زیبائیهای معنوی را رها می کند و به دنبال زشتیهای موجود در طبیعت همچون فریب یکدیگرحرکت می کند؟؛ یا در امرازدواج، همان کشیشی که ازدواج زن و مرد را قانونأ ثبت می کند، ازدواج دو همجنس با یکدیگررا،شکل قانونی می دهد. چگونه کشیش مسیحی می تواند کار صحیح را گاهی ناصحیح و ضد ارزش نشان دهد ؟!. این همان تقدم مفضول بر فاضل نیست!. در یک اجتماع همه یکدیگر را محکوم می کنند . مردم دولت را ، دولت مردم را ، کدامیک حقیقت را می گویند، گهی زین به پشت و گهی روبه زین ! براستی حقیقت کجاست؟ ! هدف و مقصد چیست؟ ! فاضل یا مفضول؟ ! نشان دادن ارزشها یا بی ارزشیها! نقد یکدیگر در خانواده و اجتماع ،سیاست و غیره همواره ادامه دارد؛ ولی وقتی دقّت کنی ،هر یک و یا هر گروه به سمت تیر برنده خود می رود، و خواستهای خود را ملاک قرار می دهند ، یعنی چه چیز به نفع است...........! براستی حق کجا پنهان شده است؟ آن ریسمان جمیل الهی کجاست؟ آن ریسمانی که سعادت دنیا و

آخرت را در بر دارد چرا گسسته شد؟ چرا هر کس و یا هر گروه با تدبیر خود بدنبال هدف خاصی است؟
آیا ناقه صالح را پی نکردند؟ مردم معجزه را علنی دیدند ولی شهوات درونی ، مسیر انتخاب آنها را در بی ارزشیها جلوه داد.
انتخاب مفضول بر فاضل ، حرکت به سمت نابودی و هلاکت دربی ارزشیهای دنیا و بالاخره ورود به جهنم در قیامت ، یا خسر الدنیا و الاخره به دلیل یک انتخاب ناصحیح ،عجب فاجعه ای گلوگاه اسلام را می فشارد؟ از دست رفتن استقامت یک پیغمبردرامرهدایت و ارشاد ، نتیجتأ در شکم ماهی حبس شدن ، آیا این انتخاب مسیر ، انتخاب مفضول بر فاضل نیست؟ چهل روز دوری موسی از قومش برای دریافت تورات از جانب حق ، و روی آوردن مردم به بت پرستی و غیره ،آیا انتخاب مفضول بر فاضل نیست؟! درمسیر تاریخ ملاحظه می کنی که انبیاء بسیاری توسط گمراهان کشته شدند اساس آن آیا انتخاب مفضول بر فاضل نیست؟ !. نشناختن جایگاه اصلی نص و اجتهاد و تفسیر غلط آن ،در طی دوران زندگی بشر ،مشگلاتی را در حکومتهای سیاسی و اجتماعی و دینی بوجود آورده و می آورد .امروزه کفّار مدعی اجتهاد هستند واین دلیل بر این نیست که انسان در برابر اجتهاد کفّار تسلیم شود و آنچه که باید به آن پای بند باشد (کتاب خدا وعترت) را کنار بگذارد! .. در هر دوره زمانی افکار جعلی با تصویری حق طلبانه در قالب فتنه خود را نشان می دهد و حق زندگی را از دیگران می گیرد و براساس اجتهاد در مقابل نص میثاق الهی را نادیده گرفته و در میدان شورائی حکم جدیدی را به مردم اعلام می دارد.
چنانچه در قرون اولیّه تولد اسلام، غصب خلافت بر اساس اجتهاد ساختگی و تفسیر به رأی در برابر نص صریح پیامبر(ص)بوسیله غاصبان ولایت اعمال شد، آیا این عمل، انتخاب مفضول بر فاضل نیست؟ پیامبر(ص) چه نیکو فرمود: طلب الحق غربة- حق جوئی همچون غربت است! غصب خلافت دست عدّه ای جاهل،خود نما، متّکبر،و مال اندوز که تمام اشتباهات خود ودیگران وابسته بخود را در تعریف اجتهاد می گنجاندند بدون اینکه مفهوم واقعی آن را دریابند؛اصل را کنار می نهند و باطل را مستولی ،پس تا قیام و قیامت پشت پرده خبرهائی است که عقل از آن سر در نمی آورد. بواقع تجلی گاه آرمان بشری کجاست........؟ اگر قرآن کتاب خداست پس چرا پیامش را تحریف واجتهاد کردند و حق مطلب را ادا نکردند و بنا بر تفسیر به رأی خلافت را غصب نمودند ؟! ولن تجد لسنة الله تبدیلا(احزاب 62)هرگز سنت الهی تغییر نمی کند.پس چرا این اتفاق ناگوارتیشه به ریشه اسلام واقعی زد ،شاید مدعی مصلحت اندیشی بودند .......! کدام مصلحت اندیشی بوده که وصی بحق را با تمام فضائلش کنار بگذارند و شمشیر های خود را به سمت مردم تیز کنند تا بیعت ناروا بگیرند وعلاوه بر آن جلوی نشر احادیث مأثور را گرفته و اجازه ندهند حتّی یک حدیث ازز پیامبر(ص) ردو بدل گردد .........؟ گذشته از آن ،چه کسی لقب سیف الله را به خالد بن ولید داد، ابن ولیدی که در جنگ احد، کشتار مسلمانان و مالک بن نویره را بنا بر اجتهاد خود جایز می دانست و با همسر او در عدّه همخوابه شد به نیت اینکه کفارۀ گناهانش بوده....؟
فریب مردم با صورتی از مظاهر زور وزرق وبرق چه کسی فریب این ظواهر را می خورد فقط کسانی که از امتیازات انسانی بهره ای نداشته ونبرده اند.......؟
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه خطبه 27- می فرماید. "قاتلکم الله لقد ملاثم قلبی قبحأ و شحتم صدری غلیظا " خدا شما را بکشد که دل من از دست شما خون وسینه ام از خشم مالامال است کاسه های غم، اندوه را جرعه به جرعه به من نوشاندند.

1535192730download_6_.jpg

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.